eitaa logo
دانشجویان دانشگاه پیام نور استان آ .ش
7.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
346 فایل
📣اطلاع رسانی اخبار آموزشی و فرهنگی دانشگاه پیام نور 🙋‍♂️پاسخ به سوالات آموزشی _تبلیغات _تبادل #ادمین_کانال👇 @adminpnuash 👨‍🎓درخواست ثبت #خدمات_آموزشی #کافی_نت کانال👇 @cafipnuash ✅ارتباط با مشاور مذهبی @gheshlaghiaghdam
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴سالروز شهادت امام (علیه‌السلام) تسلیت باد.🏴 ✅رنجی که امام حسن (ع) از دوستان دیدند حتی پیامبر (ص) و امیر مومنان (ع) هم ندیدند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «پیغمبر با همه‌ى شدّتها و رنجها و امیر مؤمنان با همه‌ى دردها و غمها و ائمّه‌ى دیگر با همه‌ى ستمدیدگی‌ها هیچ کدام در وضعیّت امام حسن قرار نگرفتند و این عظمت حسن‌بن‌على را نشان میدهد؛ زیرا آن دیگران، ائمّه‌ى هداة معصومین اگر از سوى رنج میدیدند، از سوى آن زخمها را التیام می‌یافتند امّا امام این‌جور نبود، نزدیک‌ترین یاران امام حسن به او گفت یا مذلّ المؤمنین.» ۱۳۵۹/۵/۶ ایها المجتبی یابن رسول الله (ص) @nahadpnuash
قسمت سی و چهار ظاهر ساده🌹 🗣 شهید 👇👇👇 💫در ايام ابتدای جنگ، ابراهيم الگوی بسياری از بچه های رزمنده شده بود. خيلی ها به رفاقت با او افتخار می كردند. 💫اما او هميشه طوری رفتار می کرد تا كمتر مطرح شود. مثلاً به لباس نظامی توجه ای نداشت، پيراهن بلند و شلوار كردی می پوشيد. تا هم به مردم محلي آنجا نزديک تر شود، هم جلوی نفس خود را گرفته باشد. ساده و بی آلايش بود. 💫وقتی برای اولين بار او را ديديم فكر كرديم كه او خدمتكار برای رزمندگان است. اما مدتی كه گذشت به شخصيت او پی برديم. 💫ابراهيم به نوعی ساختارشكن بود. به جای توجه به ظاهر و قيافه، بيشتر به فكر باطن بود. بچه ها هم از او تبعيت می كردند. 💫هميشه می گفت: مهم تر از اينكه برای بچه ها لباس های هم شكل و ظاهر نظامی درست كنيم بايد به فكر آموزش و معنويت نيروها باشيم و تا می توانيم بيشتر با بچه ها رفيق باشيم. 💫نتيجه اين تفكر، در عمليات های گروه كاملاً ديده می شد. هر چند برخی با تفكرات او مخالفت می كردند. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 💫پارچه لباس پلنگی خريده بود. به يكی از خياط ها داد و گفت: يک دست لباس كُردی برايم بدوز. 💫روز بعد لباس را تحويل گرفت و پوشيد. بسيار زيبا شده بود. از مقر گروه خارج شد. 💫ساعتي بعد برگشت. با لباس سربازی!پرسيدم: لباست كو!؟ 💫گفت: يكی از بچه های كُرد از لباس من خوشش آمد من هم هديه دادم به او! 💫ساعتش را هم به يک شخص ديگر داده بود. آن شخص ساعت را پرسيده بود و ابراهيم ساعت را به او بخشيده بود! 💫اين کارهای ساده باعث شد بسياری از كُردهای محلی مجذوب اخلاق ابراهيم شوند و به گروه اندرزگو ملحق شوند. 💫ابراهيم در عين سادگی ظاهر، به مسائل سياسی كاملاً آگاه بود. جريانات سياسی را هم خوب تحليل می كرد. 💫مدتی پس از نصب تصاوير امام راحل و شهيد بهشتی در مقر، از طرف دفتر فرماندهی كل قوا در غرب كشور كه زير نظر بنی صدر اداره می شد دستور تعطيلی و بستن آذوقه گروه صادر گرديد، اما فرمانده ارتش در آن منطقه اعلام كرد كه حضور اين گروه در منطقه لازم است. 💫تمامی حملات ما توسط اين گروه طراحی و اجرا می شود. 💫بعد از مدتی با پيگيری های اين فرمانده، جلوی اين حركت گرفته شد. 💫يک روز صبح اعلام كردند كه بنی صدر قصد بازديد از كرمانشاه را دارد. 💫ابراهيم و جواد و چند نفر از بچه ها به همراه حاج حسين عازم كرمانشاه شدند. 💫فرماندهان نظامی با ظاهری آراسته منتظر بنی صدر بودند. اما قيافه بچه های اندرزگو جالب بود. با همان شلوار كردی و ظاهر هميشگی به استقبال بنی صدر رفتند! 💫هر چند هدفشان چيز ديگری بود. می گفتند: ما می خواهيم با اين آدم صحبت كنيم و ببينيم با كدام بينش نظامی جنگ را اداره می كند! 💫آن روز خيلی معطل شديم. در پايان هم اعلام كردند رئيس جمهور به علت آسيب ديدن هليكوپتر به كرمانشاه نمی آيد. 💫مدتی بعد حضرت آيت الله خامنه ای به كرمانشاه آمدند. ايشان در آن زمان امام جمعه تهران بودند. 💫ابراهيم تمام بچه ها را به همراه خود آورد. آنها با همان ظاهر ساده و بی آلايش با حضرت آقا ملاقات كردند و بعد هم يک يک، ايشان را در آغوش گرفتند و روبوسی كردند. 🆔 @nahadpnuash