#روضه_مکتوب
✳️ مصائب حضرت رقیه سلام الله علیها
🔹نقل كرده اند كه زنان خاندان نبوّت شهادت پدران را از كودكان پنهان مي داشتند و مي گفتند: پدرانتان به سفر رفته اند.
امام حسين عليه السلام دختري خردسال داشت، شبي با حالت پريشاني از خواب بيدار شد و گفت: پدرم حسين عليه السلام كجاست؟ اكنون او را ديدم!
زنان و كودكان از شنيدن اين سخن گريان شدند و شيون از ايشان برخاست.
يزيد از خواب بيدار شد و گفت: چه خبر است؟ جريان را به او خبر دادند.
آن لعين دستور داد سر پدر را براي او ببرند، سر را آوردند و در دامنش گذاشتند.
گفت: اين چيست؟ گفتند: سر پدر توست. آن كودك فرياد بر آورد، بعد مريض شد و در همان روزها از دنيا رفت.(1)
🔹 در بعضي كتب چنين نقل شده كه:دستمالي روي سر انداختند و آن طبق را جلو آن دختر نهادند. پرده از آن بر گرفت و گفت: اين سر كيست؟
گفتند: سر پدر توست. سر را از ميان طشت برداشت و به سينه گرفت و مي گفت:
«يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ! يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ! يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي! يا أبَتاهُ، مَنْ بَقي بَعْدَك نَرْجوه؟ يا أبَتاهُ، مَنْ لِلْيتيمة حَتّي تَكْبُر»
«پدر جان، كي تو را با خونت خضاب كرد! اي پدر كه رگهاي گردنت را بريد! اي پدر، كي مرا در كودكي يتيم كرد! پدر جان، بعد از تو به كه اميد وار باشيم؟ پدرجان، اين دختر يتيم را كي نگهداري و بزرگ كند!».
و از اين سخنان با او گفت، تا اينكه لب بر دهان شريف پدر نهاد و سخت بگريست تا غش كرد و از هوش رفت. چون او را حركت دادند از دنيا رفته بود.(2)
🔹در منتخب آمده است آن معصومه نوحه مي كرد و اشك مي ريخت تا آن كه نَفَس او به شماره افتاد و گريه راه گلويش را گرفت، مثل مرغ سركنده، گاهي سر را به طرف راست مي نهاد و مي بوسيد و بر سر مي زد، و زماني به چپ مي گذارد و مي بوسيد...
پس آن نازدانه لب بر لب پدر نهاد، زمان طويلي از سخن افتاد گريست «فَناديِ الرَّأسُ بِنْتَهُ، إليَّ إليَّ، هَلُمّي فَأنا لَك بِالانْتظار. فغُشيَ عليها غشْوةً لمْ تُفقْ بعدها، فحرَّ كوها فَإذا هيَ قدْ فارقتْ روحها الدُّنيا...»
«آن رأس شريف دختر را صدا كرد كه به سوي من بيا، من منتظرت هستم، او غش كرد و ديگر به هوش نيامد، چون او را حركت دادند متوجّه شدند كه روح شريفش از بدن مفارقت كرده است».(3)
1- كامل بهائي: 2/ 179
2- نفس المهموم / 456
3- انوار الشهادة / 244، رياض القدس: 2/326
#التماس_دعا
@nahadpnuash
#روضه_مکتوب ♣️♣️
✳️ شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
▪️در زیارت ناحیه مقدسه نیز از عبدالله بن حسین طفل شیرخواری که به تیر حرمله بن کاهل اسدی شهید شد؛ یاد شده و در زیارتی که در کتاب اقبال برای روز عاشورا نقل شده است از حضرت علی اصغر (علیه السّلام) نامبرده شده است.
▪️در لهوف درباره شهادت طفل رضیع حضرت امام حسین (علیه السّلام) در واپسین لحظات زندگی ایشان چنین آمده است: «چون حضرت امام حسين (عليه السّلام) قتلگاه جوانان و يارانش را نگريست، براى جنگ با دشمن با نفس نفيس خود عزيمت فرمود و ندا در داد: «آيا مدافعى هست كه از حرم رسول اللَّه دفاع كند؟ آيا خداشناسى هست كه در حقّ ما هراس خدا را در پيش گيرد؟ آيا فريادرسى هست كه به اميد رحمت خدا به فرياد ما برسد؟ آيا ياورى هست كه به اميد آنچه در نزد خداست ما را يارى رساند؟» در اين وقت ناله زنان بلند شد و امام به باب خيمه آمد و فرمود: خواهرم زينب، بچه كوچك مرا بياور تا با وى وداع کنم، امام او را گرفت تا ببوسد، حرملة بن كاهل تيرى انداخت كه آن گلوگاه كودك را سوراخ كرد، امام به زينب فرمود: او را بگير.» بعد خون صغير را با دو كف دست بگرفت تا پر شدند و آن خون را به سوى آسمان پاشيد و فرمود: «چه آسان است آنچه در محضر خدا بر من وارد مى آيد.»حضرت امام باقر (عليه السّلام) مى فرمايد: از آن خون قطره اى به زمين فرود نيامد.
▪️سبط ابن جوزى در تذكره از هشام بن محمّد كلبى نقل كرده كه چون حضرت امام حسين (عليه السّلام) ديد كه لشكر در كشتن او اصرار دارند، قرآن مجيد را برداشت و آن را از هم گشود و بر سر گذاشت و در ميان لشكر ندا كرد: «بينى و بينكم كتاب اللّه و جدّى محمّد رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) اى قوم، براى چه خون مرا حلال مى دانيد؟ آيا من پسر دختر پيغمبر شما نيستم؟ آيا به شما نرسيد قول جدّم در حقّ من و برادرم حسن (عليه السّلام)که فرمودند: «هذان سيّدا شباب اهل الجنّة» در اين هنگام كه با آن قوم احتجاج مى نمود ناگاه نظرش افتاد به طفلى از اولاد خود كه از شدّت تشنگى مى گريست، حضرت آن كودك را بر دست گرفت و فرمود: «يا قوم، إن لم ترحمونى فارحموا هذا الطّفل: اى لشكر، اگر بر من رحم نمی کنيد پس بر اين طفل رحم كنيد.» پس مردى از ايشان تيرى به جانب آن طفل افكند و او را مذبوح نمود. امام حسين (عليه السّلام) شروع كردند به گريستن و فرمودند: «اى خدا، حكم كن بين ما و بين قومى كه ما را خواندند كه يارى كنند پس ما را كشتند، پس ندايى از آسمان آمد كه يا حسين او را بگذار كه از براى او دايه اى در بهشت است.»
#التماس_دعا
@nahadpnuash
#روضه_مکتوب
🏴حال امیرالمومنین علیه السلام هنگام دفن حضرت زهرا(سلام الله علیها)
◾️ثقهالاسلام "کلینی" از محدثان بزرگ شیعه آورده است که:
▪️چون حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از دنیا رفت، امیرالمؤمنین وی را پنهان به خاک سپرد و آثار قبر را از میان برد.
▪️ آنگاه که دفن پایان یافت و دستها را از خاک قبر تکان داد، اندوه چون سیلی بر او هجوم آورد و اشکها بر صورت مبارک فرو ریخت.
ناچار به قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله) روی کرده، همه دردی که بر دلش میگذاشت را با ایشان در میان نهاد و گفت:
یا رسولالله! سلام من و سلام دخترت فاطمه بر تو باد؛ همان دخترت که حبیبه و نور خوابیده است و خداوند خواست که به سرعت به تو ملحق شود.
یا رسولالله ! از فراق دختر برگزیده تو صبر و شکیبایی بر مصیبت، سنت بازمانده از خود شماست.
🔘من تو را به دست خود به قبرنهاده و به خاک سپردم، در حالی که سر شما بر روی سینه من بود، جان سپردی.
در قرآن بهترین سخن آمده:
«انالله و انا الیه راجعون»
▪️یا رسولالله! آن امانتی که به من سپرده شده بود، باز پس گرفته شد و زهرا از دست من رفت و نزد تو آرمید.
یا رسولالله! چقدر این آسمان نیلگون و زمین تیره در نظر من زشت شده است.غم و اندوه من، ابدی و ماندگار شده است و شب من با بیخوابی میگذرد.
▪️این غم از قلب من خارج نمیشود تا زمانی که خداوند مرا در آن خانهای که تو در آن هستی، وارد نماید.
چه زود بود که بین ما جدایی افتد. از این فراق تنها به خدا شکایت میبرم.
▪️دخترت به زودی تو را از اینکه امت تو پشت به پشت هم دادند تا حق او را پایمال نمایند، آگاه خواهد کرد!
▪️سرگذشت او را با اصرار جویا شو و گزارش حال را از وی بخواه! زیرا چه بسیار غم وغصههایی که در دل او جمع شده بودند و او در دنیا راهی برای گفتن آن نیافت. اما او آنها را برای تو خواهد گفت و خداوند که بهترین حکمکنندگان است، داوری خواهد کرد.
🌹یا رسولالله! صلوات خدا بر تو و سلام و خشنودی خدا بر فاطمه اطهر باد.
📚کافی، کلینی، محمدبن یعقوب، ج 1، ص 58، امالی مفید
برگرفته از کتاب دختر پیامبر، نوشته آیت الله محمد علی جاودان
#التماس_دعا
@nahadpnuash
دانشجویان دانشگاه پیام نور استان آ .ش
#یارقیه_بنٺ_الحسین❤️ اسیرِ تو شده ام من اگر اسیر شدم سرِ عمو، سرِ نے رفٺ، سر بہ زیر شدم بیا خرابہ
#روضه_مکتوب
❇️پنجم صفر بنا بر مشهور شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها :
مادر حضرت رقیه(س)
براساس نوشتههای بعضی کتابهای تاریخی، نام مادر حضرت رقیه (علیها سلام)، ام اسحاق است بنا به گفته شیخ مفید در کتاب الارشاد، کنیه ایشان بنت طلحه است.
نام مادر حضرت رقیه (علیها سلام) در بعضی کتابها، ام جعفر قضاعیه آمده است،مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام) از بانوان بزرگ و با فضیلت اسلام به شمار میآید.
🏴شهادت غم انگیز حضرت رقیه
شهادت غم انگیز حضرت فاطمه صغری و یا رقیه علیها سلام، دختر امام حسین(ع) چنین است:
عصر روز سه شنبه در خرابه در کنار حضرت زینب(س) نشسته بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند.
پرسید: عمه جان! اینان کجا می روند؟
حضرت زینب(س)فرمود: عزیزم این ها به خانه هایشان می روند.
پرسید: عمه! مگر ما خانه نداریم؟ فرمودند: چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است. تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد.
بلافاصله پرسید: عمه! پدرم کجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسی از شب گذشت.
ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جویی نمود، به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند.
خبر را به یزید رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. رأس مطهر سید الشهدا را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند. سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سید الشهدا را دید، سر را برداشت و د رآغوش کشید.
بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد، گفت:
پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟
پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟
پدر جان «مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّیِ» چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟
پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟
پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم.
دختر خردسال حسین(ع) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند.
📚شرح شمع: صفحه 310 - نفس المهموم456 -الدمع الساکه141
💦💧غسل و دفن حضرت رقیه
هنگامی که زن غساله بدن حضرت رقیه را غسل میداد، ناگاه دست از غسل کشید و گفت: سرپرست این اسیران کیست؟ زینب(س) فرمود چه میخواهی زن غساله گفت: چرا بدن این طفل کبود است، آیا به بیماری مبتلا بوده است؟ حضرت در پاسخ فرمودند: ای زن او بیمار نبود، این کبودها آثار تازیانه و ضربههای دشمن است
📚(الوقایع والحوادث ج 5 ص81)
🏴کمرم، خم و مویم سپید گشت...
▪️روایت شده است هنگامی که حضرت زینب سلام الله علیها با همراهان به مدینه بازگشت، زنهای مدینه برای عرض تسلیت به حضورشان آمدند.
ایشان، تمامی حوادث جانسوز کربلا و کوفه و شام را برای آنها بیان می کرد، و آنها می گریستند تا اینکه به یاد حضرت رقيّه افتاد و فرمود:
▪️اما مصیبت شهادت رقيّه (سلام الله علیها) در خرابۀ شام، کمرم را خم و مویم را سفید کرد.
▪️زن ها وقتی این سخن را شنیدند، صدایشان به شیون و ناله و گریه بلند شد، و آن روز به یاد رنجهای جانگداز رقيّه سلام الله علیها بسیار گریستند.
📚سرگذشت جانسوز حضرت رقیه: 50-51؛ عزاداری امام حسین علیه السلام، حیدر قنبری: 73.
🏴السلام علیک یا بنت الحسین علیها السلام🏴
@nahadpnuash