eitaa logo
مسجد امام حسن عسکری(ع
135 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
5.7هزار ویدیو
92 فایل
https://eitaa.com/poiuykjh لینک کانال مسجد #امام_حسن_عسکری ع انتشار بدهید تا انشاءالله دیگران نیز از مطالب کانال بهره ببرند. برای #سلامتی و #تعجیل در #فرج #امام_زمان #صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آدم‌باید‌بعد‌از‌مرگش‌هم‌ادامه‌داشته‌باشه ، درست‌مثل‌شهدا :))))
°اَلسّلامُ عَلَیْکَ یٰا بَقیَة‌الله💙°
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب های جمعه، شهدا مهمان کربلایند نزد ارباب غریب‌شان.. ای کاش دست ما را هم بگیرند، داریم در این کوچه پس کوچه های تاریکِ دنیا گم می‌شویم!💔
7.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برادرشهید‌یعنی... کوچه‌ی‌خلوتی‌رامیخواهم‌بی‌انتهابرای‌رفتن وآسمانی‌برای‌پروازکردن عاشقانه‌اوج‌گرفتن‌ورهاشدن :) ای‌که‌مراخوانده‌ای راه‌نشانم‌بده...🕊🌿
•📖✨• صدای اذان که بلند می شد، تو هم هرجا که بودی ، بلند می شدی به نماز. هنوز به سن تکلیف نرسیده بودی که روزه گرفتن هم به آن اضاف شد. وقتی از ضعف بی حال می شدی،دست روی صورتت می کشیدم تا قوت بگیری و ادامه بدهی. مامان صدیقه از جوانه های روییده از ایمانت ذوق می کرد؛اما هنوز از اینکه تو را کربلا نبرده بود،ناراحت بود. آمد مدرسه تا از آقای مدیر اجازه ات را بگیرد. مدیر گفت: ( باشه،فقط آقا محمد باید قول بده اونجا برام خیلی دعا کنی ) خوشحال شدی و آرام لبخند زدی.مدیر گفت: ( خب،حالا چه دعایی می کنی برام؟ ) جواب دادی: ( دعا می کنم خدا شفاتون بده !) مادر و عمه خجالت کشیدند و انگشت به دندان گرفتند. مدیر خندید و گفت: ( اتفاقا بهترین دعا هم همینه !)
آموزش شهید شدن 🍃 یه شهید انتخاب کنید برید دنبالش باهاش ارتباط برقرار کنید شبیهش بشید حاجت بگیرید و شهید بشید:)! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
•📖✨• صدای اذان که بلند می شد، تو هم هرجا که بودی ، بلند می شدی به نماز. هنوز به سن تکلیف نرسیده بودی که روزه گرفتن هم به آن اضاف شد. وقتی از ضعف بی حال می شدی،دست روی صورتت می کشیدم تا قوت بگیری و ادامه بدهی. مامان صدیقه از جوانه های روییده از ایمانت ذوق می کرد؛اما هنوز از اینکه تو را کربلا نبرده بود،ناراحت بود. آمد مدرسه تا از آقای مدیر اجازه ات را بگیرد. مدیر گفت: ( باشه،فقط آقا محمد باید قول بده اونجا برام خیلی دعا کنی ) خوشحال شدی و آرام لبخند زدی.مدیر گفت: ( خب،حالا چه دعایی می کنی برام؟ ) جواب دادی: ( دعا می کنم خدا شفاتون بده !) مادر و عمه خجالت کشیدند و انگشت به دندان گرفتند. مدیر خندید و گفت: ( اتفاقا بهترین دعا هم همینه !)
11.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماه‌رجب‌بود درِرحمت‌خداخیلی‌بازبود... :)✨ 🎙شهیدمصطفی‌صدرزاده
15.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
_میخوام‌برم‌پیش‌امام‌حسین(ع) خوشگل‌برم... :) ! چقدرخوبه‌آخرش‌شهادت‌باشه "حسین‌جانم"آخرین‌عبارت‌باشه♥️
•📖✨• صدای اذان که بلند می شد، تو هم هرجا که بودی ، بلند می شدی به نماز. هنوز به سن تکلیف نرسیده بودی که روزه گرفتن هم به آن اضاف شد. وقتی از ضعف بی حال می شدی،دست روی صورتت می کشیدم تا قوت بگیری و ادامه بدهی. مامان صدیقه از جوانه های روییده از ایمانت ذوق می کرد؛اما هنوز از اینکه تو را کربلا نبرده بود،ناراحت بود. آمد مدرسه تا از آقای مدیر اجازه ات را بگیرد. مدیر گفت: ( باشه،فقط آقا محمد باید قول بده اونجا برام خیلی دعا کنی ) خوشحال شدی و آرام لبخند زدی.مدیر گفت: ( خب،حالا چه دعایی می کنی برام؟ ) جواب دادی: ( دعا می کنم خدا شفاتون بده !) مادر و عمه خجالت کشیدند و انگشت به دندان گرفتند. مدیر خندید و گفت: ( اتفاقا بهترین دعا هم همینه !)
•📖✨• صدای اذان که بلند می شد، تو هم هرجا که بودی ، بلند می شدی به نماز. هنوز به سن تکلیف نرسیده بودی که روزه گرفتن هم به آن اضاف شد. وقتی از ضعف بی حال می شدی،دست روی صورتت می کشیدم تا قوت بگیری و ادامه بدهی. مامان صدیقه از جوانه های روییده از ایمانت ذوق می کرد؛اما هنوز از اینکه تو را کربلا نبرده بود،ناراحت بود. آمد مدرسه تا از آقای مدیر اجازه ات را بگیرد. مدیر گفت: ( باشه،فقط آقا محمد باید قول بده اونجا برام خیلی دعا کنی ) خوشحال شدی و آرام لبخند زدی.مدیر گفت: ( خب،حالا چه دعایی می کنی برام؟ ) جواب دادی: ( دعا می کنم خدا شفاتون بده !) مادر و عمه خجالت کشیدند و انگشت به دندان گرفتند. مدیر خندید و گفت: ( اتفاقا بهترین دعا هم همینه !)