#شهید_مرحمت_بالازاده
... میگوید: «آقا جان! من از اردبیل آمدم تا اینجا که یک خواهشی از شما بکنم.»
حضرتآقا عبایش را که از شانهی راستش سُر خورده بود، درست کرده و میفرمایند: «بگو پسرم. چه خواهشی؟»
میگوید: آقا! خواهش میکنم به آقایانِ روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضهی حضرت قاسم (ع) نخوانند!
حضرتآقا میفرمایند:چرا پسرم؟
به یک باره بغضش ترکیده و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بُریده بُریده میگوید: «آقا جان! حضرتِ قاسم (علیهالسلام) ۱۳ ساله بود که امام حسین (علیهالسلام) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم ۱۳ سالهام ولی فرماندهی سپاهِ اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم. هر چه التماسش میکنم، میگوید ۱۳ سالهها را نمیفرستیم. اگر رفتنِ ۱۳ سالهها به جنگ بد است، پس این همه روضهی حضرت قاسم (علیهالسلام) را چرا میخوانند؟»
🌻شِکَرنویس!🌻👉🏻