eitaa logo
روابط عمومی انتظامی خراسان شمالی
663 دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
119 فایل
💠﷽💠 🇮🇷كونوا قَوّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ🇮🇷 . 👈کانال روابط عمومی پلیس استان . 👈مرجع رسمی اخبار انتظامی، پلیسی و اجتماعی . 👈باما اخبار را بروز، سریع و دقیق دریافت کنید! .
مشاهده در ایتا
دانلود
📝شاگرد مرحوم میرزا بیدآبادی سحر رفته بود دیدنشان قبل از اینکه برود حمام به آقا التماس دعا کنم وقتی وارد شده بود مرحوم بیدآبادی درِ گوشش فرموده بود که : غسل جنابت از دیدن من لازم تر بود، یک ظلمتی دارد. به این جوان هایی که تازه ازدواج می کنند عرض می کنم خدا نعمت آب را داده نعمت کاز داده قدیم که اینحور نبود آب داغ می کردند به زحمت بودند. خدا عنایت کرده لطف کرده در دوره ای زندگی می کنیم که امکانات رفاهی زیاد است تا عبادات و حالات توجه به خدا کم است. معطل نکن که اگر خدایی ناکرده شب مُردی نجس نمیری. علامه مجلسی می فرماید : نَوم عَلی طهارتِِ ،شب که می خوابید بر طهارت بخوابید . پاکیزه و مرتب بخواب . حالا این معانی متعدد دارد. 🔷خودم را رساندم درب حمام ، حمام آن موقع هم اینجوری نبود. حمام و در بسته و باید بایستی تا درب را باز کند . در زدیم حمامی در را باز کرد گفت چیه؟ گفتم آمدم غسل کنم ، بروم حرم به عباداتم برسم . گفت آقاجان زود آمدی برو دو ساعت مانده به اذان برو پِی کارَت. خدایا من می خواهم اول اذان بیایم نماز شبم از دست می رود از نافله عقب می مانم . و بِالاَسحارهُم یستقهِرون ، سحر از دستم می رود. چه کنم؟ گفتم پول حمام را دوبرابر بهت می دهم بگذار بروم تو. گفت نه ، گفتم سه برابر گفت نه. راستش یک کیسه پول برایم یک تاجر آورده همه را می دهم بروم غسل جنابت کنم نماز شبم از دستم نرود، مناجات با خدا در سحر از دستم نرود. همه ی کیسه ی پول را داد پرید تو خزینه غسل جنابت را کرد آمد حرم امیرالمومنین خودش را به نماز شب رساند . استاد هاشمی نژاد روابط عمومی انتظامی شهرستان شیروان ⬇️ به ما بپیوندید👇 🛃➡️@Pr_policeshirvan
هم‌نشین تاثیر گذار است يكى از عالمان پاك و برجسته مى‌فرمود: در نجف، يكى از روزها، از كوچه‌اى مى‌گذشتم. مرحوم سيد جمال‌الدين گلپايگانى را در راه ديدم. آن عالم بزرگ مى‌گفت: به مرحوم سيد جمال گفتم: اجازه دارم بپرسم به كجا مى‌رويد؟ فرمود: جهت فاتحه به گورستان دارالسلام مى‌روم. اجازه خواستم با ايشان همراه باشم. و اجازه مى‌فرمود. و رفتيم. ميانه راه هاله‌اى از نور، گرداگردِ وجود ايشان ديدم. و چيزى نگفتم تا اينكه كسى در راه با ايشان چند كلمه‌اى سخن گفت، و از همانجا نور از ميان رفت، و ديگر اثرى از آن پيدا نبود. ماجرا را با ايشان بازگفتم و پرسيدم: چرا نور رفت‌؟ فرمود: آن مرد، آلوده و ناپاك بود. و تكلم و هم‌نَفَس شدن با او تاثير خود را بجا گذاشت. روابط عمومی انتظامی شهرستان شیروان ⬇️ به ما بپیوندید👇 🛃➡️@Pr_policeshirva