eitaa logo
دارالقرآن پلیس
11.9هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
5.9هزار ویدیو
138 فایل
حضرت آقا: «بايد همه قرآن‏ را بلد باشند. امروز، فردى داراى تحصيلات عاليه .بلد نيست يك سطر قرآن را بخواند!انسان می‏بيند كه .دانشجو .در صحيح ‏خوانى قرآن كمبود دارد. اين، نقص بزرگى است؛اين را بايد برطرف كنيم. اداره قرآن عترت و نماز ساع س فراجا @Yamahdi777
مشاهده در ایتا
دانلود
✅از چشم خدا افتاده‌ایم یا خیر؟ ✍یکی از علما می‌گفت اگر می‌خواهی ببینی از چشم خدا افتاده‌ای یا نه، یک راه بیشتر ندارد... هروقت دیدی گناه می‌کنی و بعد غصه می‌خوری، بدان که از چشم خدا نیفتاده‌ای. اما اگر گناه می‌کنی و می‌گویی: مهم نیست؛ بترس که خط دورت کشیده شده باشد. ‌ کانال رسمی نورالقــ♥ــرآن 🆔 @nouralquran
🌺 🌺 🔻سنگريزه ريز است و ناچيز ... 👞اما اگر در جوراب يا کفش باشد ما را از راه رفتن باز مي‌دارد !!! 🟢در زندگي هم ؛ بعضي مسائل ريزاند و ناچيز ... 🔰اما مانع حرکت به سمت خوبي ها و آرامش ما ميشوند !!! 1⃣کم احترامي يا نامهرباني به والدين ؛ 2⃣نگاه تحقيرآميز به فقرا ؛ 3⃣تکبر و فخرفروشي به مردم ؛ 4⃣منت گذاشتن هنگام کمک کردن ؛ 5⃣نپذيرفتن عذر خطاي دوستان ؛ 💠بخشي از سنگريزه هاي مسير تکامل ما هستند !!! ❇️ آنها را بموقع کنار بگذاريم ! تا از زندگي لذت ببريم https://eitaa.com/nouralquran
هرگز به کسی که ⛔️اعتماد نکن. 👈تو را رها می کند.. 👈همانگونه که خویش را رها کرده است. https://eitaa.com/nouralquran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 أبابیل تنها پرنده ای که در ماه رمضان موقع خوردن آب صورتش را میپوشاند. 👌فتبارک الله احسن الخالقین (سوره مؤمنون۱۴) اولئک کالانعام بل هم اضل بعضی روزه خوارها در علن از حیوان پست ترند https://eitaa.com/police_qhorani
🔆 ✍ طمع، عزت را از انسان می‌گیرد 🔹عارف معروفی به مسجدی رفت كه دو ركعت نماز بخواند. 🔸کودکان در آن مسجد درس می‌خواندند و وقت نان‌خوردن كودكان بود. 🔹دو كودک نزدیک عارف نشسته بودند. یكی پسر ثروتمندی بود و دیگری پسر فقیری. 🔸در زنبیل پسر ثروتمند پاره‌ای حلوا بود و در زنبیل پسر فقیر نان خشک. پسر فقیر از او حلوا خواست. 🔹آن كودک گفت: اگر خواهی كه پاره‌ای حلوا به تو دهم، سگ من باش و چون سگان بانگ كن. 🔸آن بیچاره بانگ سگ كرد و پسر ثروتمند پاره‌ای حلوا بدو داد. 🔹بار دیگر بانگ می‌كرد و پاره‌ای دیگر می‌گرفت. همچنین بانگ می‌كرد و حلوا می‌گرفت. 🔸عارف در آنان می‌نگریست و می‌گریست. 🔹كسی از او پرسید: ای شیخ! تو را چه رسیده كه گریان شده‌ای؟ 🔸عارف گفت: نگاه كنید كه طمع‌كاری به مردم چه رسانَد. اگر آن كودک بدان نان تهی قناعت می‌كرد و طمع از حلوای او برمی‌داشت، سگ همچون خویشتنی نمی‌شد.