eitaa logo
علیرضا زادبر
57.1هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
12 فایل
دکتری علم سیاست، گرایش مسایل ایران تاریخ ثبت نام کلاس های ترم جدید از ۳۱ خرداد
مشاهده در ایتا
دانلود
💢این داستان: بی مخ اما با درک سیاسی خانم در آمریکا خاطرات را ثبت و ضبط کرده است. بسیاری او را به لاتِ معروف تهران می‌شناسند. وقتی ۹ اسفند ۱۳۳۱ مصدق از شاه خواست ایران را ترک کند. شعبان جعفری با یک به درب خانه مصدق هجوم برد و به پا شد. اوج خدمت شعبان، در روز ۲۸ مرداد و برپایی برای سرنگونی مصدق است که حتما بارها شنیده اید. به پاس زحمات به نورچشمی شاه بدل شد. شاه او را کمیته ورزش باستانی تعیین کرد. چون شعبان جعفری در تهران زورخانه داشت. از دوران مسئولیت در این کمیته دو خاطره جالب از زبان خودش نقل می‌کنم. دو کشتی گیر ایرانی در المپیک موحد و عباسی به دلیل بیماری حاضر به شرکت در نمی‌شوند. رئیس تربیت بندی این غیبت را به اطلاع می‌دهد. شاه می‌گوید: "یکسال از کشتی شوند" این دو کشتی گیر در تیم کشتی دانشگاه هم عضو بودند وقتی خبر به دانشجویان رسید به بدوبیراه می‌گفتند. پس از بیان این خاطره با تمام حس شاهدوستی خود نکته جالبی را خاطرنشان می‌کند. او می‌گوید: شاه که نباید در این کارهای جزیی دخالت کند او باید و را بچرخاند!! در جای دیگر خاطرات خود اشاره می‌کند که در روز مبعث پیامبر(ص) با گروهی از باستانی کار به دیدار شاه رفتیم. شاه از من در مورد و سالنهای ورزشی پرسید؟ عرض کردم : دیگر کسی دنبال ورزش نمی‌رود یا می‌کشند یا سالنها را میفروشند. شاه با عصبانیت گفت: روز آمده ای اینها را به من بگویی!؟ شعبان جعفری می‌گوید علاقه ای به شنیدن اخبار بد نداشت بخاطر همین اطرافیانش از گفتن به او می‌ترسیدند. شعبان بی مخ برخلاف شهرتش تحلیلهای خوبی از خطای سیاسی شاه داشت اما زبان تفاوت داشت. منبع: کتاب خاطرات شعبان جعفری به کوشش هما سرشار نشر ثالث https://eitaa.com/joinchat/4020437188C7b1796884a
💢آنچه که در طول شبانه روز باید انجام داد... اخلاق پیامبر رسول خدا با هر کس رو به رو می شد، می داد، هم به کوچک، هم بزرگ. هیچ گاه پای خود را پیش کسی نمی کرد. هنگام نگاه، به صورت کسی نمی شد. با چشم به کسی اشاره نمی کرد. هنگام نشستن، نمی داد. وقتی با مردم دست می داد و می کرد، هیچ گاه دست خود را عقب نمی کشید، تا طرف مقابل خود را بکشد. هیچ خوراکی را نمی کرد. به هیچ کس دشنام و ناسزا نمی گفت و سخن ناراحت کننده ای بر زبان نمی آورد و بدی را با بدی نمی گفت. زیرانداز خود را به عنوان اکرام زیر پای کسی که خدمتش می رسید می کرد. از روز بعثت تا دم مرگ، هرگز در حال تکیه دادن نخورد. هدیه افراد را (هر چند و ناچیز) قبول می کرد. بیشتر اوقات، رو به می نشست. زانو هایش را اشخاص، باز نمی کرد و بیرون نمی آورد. بر تند خویی غریبه ها در سؤال و درخواست و سخن می کرد. هیچ کس را ملامت و سر زنش نمی کرد و در پی اسرار دیگران نبود. خنده هایش تبسم بود و هرگز سر نمی داد. بسیار شرمگین و با حیا بود. سخن کسی را نمی کرد. از جلوی غذا می خورد. کار افراد را به هر شکلی می انداخت و... https://eitaa.com/joinchat/4020437188C7b1796884a
امشب گفتگو میکنم با استاد رجبی دوانی ساعت ۲۰ شبکه یک برنامه جریان