سلام علی آل یس سلام پدر مهربانم [اَلسَّلاَمُ‌عَلَيْكَ حِينَ‌تُصَلِّي‌وَتَقْنُتُ اَلسَّلاَمُ‌عَلَيْكَ حِينَ‌تَرْكَعُ‌وَتَسْجُدُ..] #سلام برتوهنگامےکہ نمازمےخوانےوقنوت‌بجامےآورۍ، #سلام برتوزمانےڪہ ركوع‌وسجودمےنمایۍ... #کجایۍ...💔 #اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع

🔰راهکار حضور قلب در نماز 🌸⃟✍჻ᭂ࿐✰🎤📚 🎙[استاد مسعود عالی] 🔰کانال استاد عالی 🆔 @pomhyr

داستان های عبرت آموز ۳۵(تلنگر آمیز) داستان لگد به امام رضا علیه السلام 🎙استاد عالی #اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع 🌸⃟✍჻ᭂ࿐✰🎤📚 🎙[استاد مسعود عالی] 🔰کانال استاد عالی 🆔 @pomhyr

💠 حدیث روز 💠 #امیرالمؤمنین #امام_علی علیه‌السلام: 🍀 إنَّ ماضی یَومِکَ مُنتَقِلٌ وَ باقیهِ مُتّهمٌ فَاغتَنِمْ وَقتَک بِالعَمَل. 🍃 دیروز که گذشت و به فردا هم اطمینان نیست امروزت را با اعمال صالح غنیمت شمار 📖 شرح غررالحکم، ج۲، ص ۵۰۷

✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨ #حرف_اول ربّنا فتقبّل منّا هذا القربان! قربان؟ قربانی؟ ماجرای قربانی چیست؟ ماجرای سربریدن اسماعیل/ ماجرای ارباً اربا شدن علی اکبر علیه‌السلام/ چیست ماجرای این قربانی، که از هر پنجره‌ای می‌خواهی خدا را ببینی، اول باید پرده‌های وابستگی را کنار بزنی و قربانی‌ات را ذبح کنی، تا چشمانت جان بگیرند و نور.... و ببینند آنچه را در پشت پرده‌های وابستگی نمی‌دیدند.

#حرف_دوم انگار همین دیروز بود ... ۲۵ آبان ۹۸ و ما باید پرده‌های یک وابستگی را کنار می‌زدیم و قربان می‌کردیم همه‌ی جان‌مان را، تا بفهمیم بی‌ هر کسی، هم باید رفت/ باید تاب آورد / باید محکم ایستاد و لبخند زد / حتیٰ اگر او، عمود خیمه‌ای باشد.

#حرف_سوم ۲۵ آبان ۹۸ / ما درحالی #عطیه_عباسی گرافیست جوان، عاشق، متعهد و دغدغه مندمان را به سمت منزلگاه ابدی‌اش بدرقه کردیم که : نمی‌دانستیم این تازه اولِ راه است و ما، باید تا وقتی قصدِ رسیدن داریم، پرده‌های دلبستگی را یکی یکی کنار بزنیم و به قدرتی جز "یگانه قدرت عالم" تکیه نکنیم. تا بیاموزیم فقط اوست که منشاء اثر است! و هیچ مخلوقِ اثرگذاری، اثری از خویش ندارد.🌟

#حرف_چهارم امروز سومین ۲۵ آبانی است که انگار نداریمش! اما... این فقط دریافتِ ذهنیِ چشمانی است که جایش را خالی می‌بینند. او امروز در این خانواده‌ی رسانه‌ای، زنده است/ منشاء اثر و الهام است/ و هرگز بعنوان عضو غایب این خانواده، از او یاد نشده است. ما اول بار آموختیم که: این درد شیرین / این فراقِ قرب‌آور / این هجرانِ وسعت دهنده را با رضایت و تسلیم سر بکشیم... تا برای دومین بار در دهم شهریور ۱۴۰۱ با بدرقه‌ی دومین گرافیست جوان و عاشق و متین این خانواده #فاطمه_تقدسی ، محکم‌تر باهم، عهدِ ادامه‌ی مسیر را ببندیم.

#حرف_آخر ماجرای قربانی‌ها ادامه دارد! ماجرای قربانی‌های ریز و درشت، که درد دانه درشت‌ها، گاه استخوان را می‌سوزاند. اما در پس این درد، پوسته‌ای است که باز می‌شود و نَفْسِ در قفس مانده‌ی ماست که رها می‌شود و جانِ پریدن می‌گیرد! پریدن و رسیدن ... حتی در میانه‌ی میدان بلا! این مائیم که باید بیاموزیم: کلُّ وجهِ هالکُ الّا وَجهَه ... این مائیم که باید به چشمانمان عادت دهیم: در هر وابستگی، خالقِ زیبای آن را ببینند و جز این چهره‌ی باقی را، عاشق نشوند!