#دوست_شهیدم
،،،،،بسم الله قاصم الجبارین،،،،،
بنام خدایی که درهم شکننده سرکشان است
سلااااااااااااااام سردار من
🌹دوست شهید من🌹
امیدوارم که در روز محشر شفاعتِ این دوست بی مرام و نالایق خودتونو بکنید 😭🙏
میخام توی این دلنوشته روش آشنایی خودم با شمارو بگم
آشنایی من با عمو قاسم دو مرحله داره
یک مرحله شناخت عمو
و مرحله دوم دوست شدن با عمو
شاید بعضیا بگن
خب این دوتا یکی میشه
اما توضیح میدم
یه چیزی هم بگم
از وقتی که عمو قاسم رو بعنوان دوست انتخاب کردم
تصمیم گرفتم بش بگم ،،،،عمو،،،،،
پس بدونین منظورم از عمو،،حاج قاسم هست
ماجرای شناختن حاج قاسم برمیگرده به دوران دانشگاهم
یعنی اولین بار اسم عمو رو تو دانشگاه شنیدم
بعدش دیدم که خیلی از شجاعت های ایشون تعریف میکنند
کنجکاو شدم بدونم این شخص کیه ک انقد ازش تعریف میکنند
از این طرف و اون طرف نقل قول ها و توصیف هایی از ایشون میشنیدم و کم کم به شخصیتشون علاقه مند شدم
این نکته رو هم بگم
بدلیل جو حاکم بر زندگی من
تا سال اول دانشگاه جهتگیری سیاسیم ،،ضدنظام و حکومت بود
که این جهت گیری با یک سری اتفاقات از جمله
،،،،،،،،طرح ولایت،،،،،،،
که این طرح، ابتکار 🥀مرحوم آیت الله مصباح یزدی رحمة الله علیه🥀 بود،
۱۸۰ درجه تغییر کرد
پس ماجرای قبل از تغییرم بماند.....
مرحله شناخت من از حاج قاسم متاسفانه خیلی کم و محدود به تعاریف و توصیفات دوستانم بود
من توی دوران دانشگاه سفر زیارتی زیاد رفتم
یکی از بهترین این سفرها
سفر ،،،راهیان نور،،،،بود
تو این سفرها دوستان جدید ،مطالب جدید و جاهای جدیدی رو میدیدم
یکی از صحبتایی ک دوستانم با من داشتند
درباره ،،،،دوست شهید،،،، بود
میگفتن سید ،
دوست شهید تو کیه؟
من از این سوال خیلی تعجب کردم
گفتم دوست شهید دیگ یعنی چی؟🤔
بعد اوناهم تعجب کردند ک چجوری من چنین چیزی رو نمیدونستم
خلاصه برام توضیح دادند
که مگه نشنیدی میگن شهدا زنده اند....
خب یکی از این شهدا رو بعنوان دوست خودت انتخاب کن تا تو مراحل مختلف زندگیت کمکت کنه
برام جالب بود چنین حرفی
بعد گفتم خب چجوری دوست شهید انتخاب میکنند
گفتند مثلا به عکس شهدا نگاه میکنی بعد بین این شهدا یکی بیشتر از همه به دلت میشینه
همونو بعنوان دوست شهید خودت انتخاب کن
و بعد وصیت نامه شو بخون و ازش کمک بخواه
اما من گفتم دوست شهید من خودش باید منو انتخاب کنه
دوستام گفتن سید بابا بیخیال
غرورتو بذار کنار
شهید دیگ این حرفارو نداره
ولی من روی حرفم پافشاری میکردم
خلاصه از اون روز منتظر بودم تا دوست شهیدم منو انتخاب کنه
از شهدای دفاع مقدس گرفته
تا شهدای مدافع حرم و شهدای علوم و امنیت و شهدای برون مرزی
همه رو میدیدم و پیگیری میکردم
از شهید ابراهیم هادی تا شهید بابایی و چمران
از شهید هادی ذوالفقاری تا پولدارترین شهید و زیبا ترین شهید مدافع حرم
از شهید آنیلینی تا شهید مصطفی احمدی روشن و......
اماااااا
هیچکدوم منو انتخاب نمیکردند😔😔
به خودم گفتم خب معلومه
هیشکی یه دوست مغرور برای خودش انتخاب نمیکنه
تازه تو محتاج اونا هستی
نه اونا محتاج تو....
بخاطر همین موضوع از وقتی که ماجرای دوست شهید رو فهمیدم تا زمان شهادت سردار
بدون دوست بودم😔
اماااااا بازم میگفتم دوست شهیدم خودش باید منو انتخاب کنه
نه بخاطر غرورم
بلکه گفتم من خیلی دوست بدقلق و بی وفا و بی مرامی هستم
دوستم باید کسی باشه
که بتونه با این بدی های من کنار بیاد
و خودش اونارو برطرف کنه
من متولد ۱۳ دی ماه هستم
پارسال داشتم برای مراسمی ساده برای تولدم آماده میشدم
که اون خبر ناگوار رو شنیدم
و اما مرحله دوستی من از اینجا شروع میشه
با شنیدن خبر شهادت سردار به قدری ناراحت شدم که تولد خودم یادم رفت و ساعتها خیره به عکس شهید گریه میکردم
انگار یه دوست جون جونی رو از دست داده بودم
انگار همه پشتیبان و یاورم رفته بود
غصه دنیا تو دلم جمع شده بود
و هرچی گریه میکردم تمومی نداشت
خانواده ام دیگ علاوه بر ناراحتی برای شهادت سردار نگران حال من هم شده بودند
روضه هایی که شنیده بودم با نحوه شهادت سردار مطابقت میدادم و به گریه هام اضافه میشد
روضه هر یک از شهدای کربلا و روضه حضرت زهرا خودشون به تنهایی جانسوز بودن
و آدم با شنیدنشون از این همه غصه میخواست بمیره
حالا فرض کنید
شهادت سردار راوی تمام روضه ها شد
سرداری که از قاسم اسمش را
از عباس دستش را
از علی اکبر اربأ اربا شدنش را
از زهرا سوخته شدنش را
یادگار داشت😭😭😭😭
واقعا داشتم میمردم دیگ
که یک دفعه یه فکری به ذهنم رسید
گفتم اون شهیدی که منو انتخاب کنه
حتما یه نشونه هم برام میذاره
نشونه رو همین تقارن روز تولدم با روز شهادت سردار تعبیر کردم و
با تمام بی لیاقتی که داشتم
عمو قاسم منو بعنوان دوست خودش انتخاب کرد
ایشون که عشق و وجود من هستن
ان شاءالله که من دوست خوبی براشون باشم......