#ممنونم_خدا
😴 وقتی می خوابم؛
- برای اینکه یه خواب آروم و راحت داشته باشم؛ فشار خونم رو پایین میاری، و با اینکار، فعالیت همه اعضای بدنم، به جز مغز رو کند می کنی،
- با پایین اومدن فشار خون، از غده هیپوفیز هورمون رشد رو آزاد می کنی، و باعث رشد و ترمیم پوست، استخوان و عضلاتم میشی.
وقتی خوابم عمیق میشه؛
- اطلاعات بی ربط و اضافه رو از ذهنم پاک می کنی تا به پردازش مغز و حافظه ام کمک کنی.
- روح منو که موقع خواب گرفته بودی و بالا برده بودی، قبل از بیدار شدن، دوباره به جسمم برمی گردونی،
- من بیدار میشم، در حالیکه اعضای بدنم چون تو مراقبشون بودی، در کمال سلامتی به کارشون ادامه میدن.
ممنونم ازت خدا...
#ممنونم_خدا
👃وقتی موهای بینیم رو کوتاه میکنم؛
- به این فکر میکنم که تو دستگاه فیلتر هوای بدنم رو با همین موهایِ کوتاه، ساختی،
اونهارو اولین سد دفاعی بدنم قرار دادی.
- یعنی هربار که نفس میکشم ، باهاشون ذرات گرد و غبار، ویروسها، باکتریها و مواد سمی رو به دام میندازی تا من با بازدم و یا عطسه اونارو بیرون بدم.
- اینجوری هر چقدر این موها بیشتر باشن، برای من مفیدتر هستن.
- چقدر خوبه که اونا نه انقدر کوتاه هستن که نتونن سد راه آلودگی ها بشن و نه انقدر بلندن که زیبایی چهره مون رو بهم بریزند...
ممنونم ازت خدا...
#ممنونم_خدا
▫️وقتی بدنم نیاز به انرژی داره؛
- به روده باریکم فکر میکنم، که برخلاف اسمش، حدودا ۶ تا ۷ متر آفریدیش!
توی این درازترین عضو بدنم، تمام غذاهایی که خوردم به جلو میبری و همزمان تجزیهشون میکنی..
انقدر که مواد مغذیشون بتونن جذب خونم بشن و برن به اندامهای مختلف بدنم.
- تو حتی برای جذب بیشتر این مواد، توی روده کوچکم یه عالمه پرز قرار دادی تا سطح تماس غذاها رو بیشتر کنی.
- اینجوریه که ویتامین ها و آهن، قندها و حتی آب و چربی مورد نیازم تامین میشه و من انرژی میگیرم تا بهت بگم...
ممنونم ازت خدا
#ممنونم_خدا
👣 وقتی روی ارتفاع راه میرم؛
- یادم میوفته که اگه پام انگشت کوچیک نداشت، چقدر حفظ تعادل برام سخت میشد.
- تو وظیفه این کوچک ترین انگشتم رو منحصر به خودش در نظر گرفتی،
- تا جایی که همه انگشتانم رو متصل بهم آفریدی اما این انگشتم رو تافته جدا بافته کردی و بهش ماهیچه ها و تاندون های جداگانه دادی..
- اینجوری با این عضو کوچولوی پاهام زمانیکه میدوم و بالا و پایین میپرم، ازم مراقبت میکنی تا تعادلم رو حفظ کنم و زمین نخورم.
ممنونم ازت خدا...
#ممنونم_خدا
🧋 وقتی چیزی مینوشم؛
- تو اون رو برای اینکه تصفیه بشه، از طریق گردش خون به کلیه هام می فرستی
- حالا، خون رو از بین میلیونها صافی کوچیک عبور میدی و سموم و مواد زائدش رو دفع می کنی.
- با این کار، موادی مثل نمک، پتاسیم و اسیدها رو تنظیم می کنی، تا میزان فشار خون و کلسیم رو کنترل کنی .
- تمام این کارهای مهم رو، بدون اینکه بفهمم با این عضو کوچیک ۱۵۰ گرمی انجام میدی
کاری که یه دستگاه بزرگ دیالیز هم از پسش بر نمیاد.
ممنونم ازت خدا...
#ممنونم_خدا
وقتی میخوام به آسمون نگاه کنم؛
مُهره های گردنم رو به سمت بالا میچرخونی تا بتونم بالای سرم رو ببینم.
- تو اونارو جوری طراحی کردی که نمیذارن سرم از پشت آویزان بشه!
- با همین مُهره ها، بدون حرکت دادن به بدنم میتونم اطرافم رو ببینم.
- تو این دوتا مهرۀ کوچیک رو تکیه گاه امنی برای جمجمهام که حدودا 5 کیلو وزنشه، قرار دادی.
سرم رو بالا میگیرم و بابت همین دوتا مُهرۀ کوچولو از ستون فقراتم ازت سپاسگزاری میکنم.💞
ممنونم ازت خدا...
#ممنونم_خدا
😴وقتی می خوابم؛
- تو، فشار خونم رو پایین میاری، و اینجوری، فعالیت همه اعضای بدنم، به جز مغز رو کند می کنی.
- از غده هیپوفیز هورمون رشد رو آزاد می کنی، که باعث رشد و ترمیم پوست، استخوان و عضلاتم میشه.
- وقتی خوابم عمیق میشه؛
اطلاعات بی ربط و اضافه رو از ذهنم پاک می کنی تا به پردازش مغز وحافظه ام کمک کنی.
- بیدار میشم، در حالیکه اعضای بدنم سالم سالمن، چون تو مراقبشون بودی...💞
ممنونم ازت خدا...
#ممنونم_خدا
★بعد از اینکه به یه شیء ریز خیره میشم؛ چشمام تار میشن و ...من پلک میزنم تا چشمام به دید معمولی برگردند!
- بعد از باز کردن پلکها، این اتفاق نمیفته مگر بواسطهی قدرت تنظیم نور و فاصله، که به عنبیه و مردمک چشمان من بخشیدی، ساختاری شبیه یک دوربین عکاسی!
- تو به مغزم سپردی تا بر اساس تفاوت چیزی که قبل و بعد پلک زدن میبینم، میزان گشاد شدن و تنگ شدن مردمک چشمم رو تنظیم کنه، تا با تنظیم نور و فاصله، هم اجسام رو در فواصل گوناگون، به وضوح ببینم، هم فاصله ام رو با اونها تنظیم کنم.
اگه این مکانیزم قدرتمند رو نداشتم؛ بعد هر پلک زدن، دنیای اطرافم رو سایه دار و متلاطم میدیدم و با اجسام مکررا برخورد میکردم.
ممنونم ازت خدا.
#ممنونم_خدا
وقتی غذامو قورت میدم،
نگهبانانی در مسیر دستگاه گوارش من، قرار دارند که هدایت غذا در مسیر درستش بعهده اوناست!
※ غذای جویده شده از حلق وارد لوله مری میشه، و بعد نگهبانانی که عضلات حلقوی شکلی هستند، دروازه بین مری و معده رو باز میکنند و اجازه میدن غذا به معدهام وارد بشه.
※ بعد از اون بلافاصله بسته میشن تا محتویات معدهام وارد مری نشه و به اون آسیب نزنه.
※ وقتی معده در حال هضم غذاست، برای اینکه دل درد نگیرم، دوباره اون عضلات باز میشن تا گازهای اضافی از راه مری تخلیه بشه.
※ تو، این باز و بسته کردن به موقع نگهبانان غذا (عضلهها) رو بدون اینکه متوجه بشم، برام انجام میدی تا من به دردسر نیفتم.
ممنونم ازت خدا...
#ممنونم_خدا
وقت هضم غذا؛
- تو برای اینکه انرژی لازم برای فعالیت سلولهامو فراهم کنی، مواد قندی غذا رو از روده به رگهام میفرستی،
- بعد برای تجزیه مواد قندی، انسولین لازم رو از پانکراس میگیری،
- تو با انسولین، قند موجود توی خونم رو تجزیه میکنی و برای سوخت و ساز، به سلولهای بدنم می رسونی،
- و اگه مواد قندی بیشتر از نیاز سلولهام باشن، اونا رو توی کبدم برای روز مبادا ذخیره میکنی،
- اینجوری لحظه به لحظه حواست بهم هست، تا قند خونم بالا نره و دچار بیماری دیابت نشم .
ممنونم ازت خدا...
#ممنونم_خدا
• وقتی چشمم به رگهای بزرگ روی پاهام میوفته؛
- به این فکر میکنم که تو با همین رگها، خون اضافی رو از پاهام به قلبم میرسونی تا بتونم حرکتشون بدم و از همه مهمتر، راه برم.
- اما فاصله کف پای من تا قلبم خیلی زیاده و گرانش زمین نمیذاره اینهمه خون برگرده به قلب
- بخاطر همین تو درست پشت ساق پای من، عضلات کمکی قوی برای قلبم قرار دادی که با انقباض و انبساط این عضلات، خونم رو به سمت بالاتنهام پمپاژ میکنی.
- در واقع قلب دوم من همین عضلات قوی هستن.
- تازه فقط این نیست؛ سیاهرگهای پاهای من با همۀ سیاهرگهای دیگه فرق داره
توی اونها دریچههایی هست که نمیذاره خون دوباره به سمت پایین برگرده،
- اگه این کارها رو برام نکرده بودی ، شاید برای اینکه خون به قلبم برگرده، مجبور بودم همیشه پاهام رو بالا نگه دارم.
ممنونم ازت خدا...
#ممنونم_خدا
🌞وقتی زیر نور شدید آفتاب راه میرم؛
- تو با پوست نازکم جلوی تبخیر شدن آب تو رگهام رو میگیری.
- برای اینکه شدت نور آفتاب به همین پوستم هم آسیبی نزنه، بیرونی ترین لایههای اونو از ۲٠ تا ۳٠ سری میلیونی سلولهایی که قبلا مردن ساختی.
-اینجوری اونا رو بعد از اینکه ازم محافظت کردن، به راحتی جداشون میکنی و به جای اون لایهها، سری بعدی سلولهای مرده پوستمو جایگزین میکنی..
- در واقع تو با این لطفت، نمیذاری پوستم خیلی زود بشکنه و از بین بره.
ممنونم ازت خدا...