eitaa logo
پویش کتابخوانی شهید حججے
262 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
694 ویدیو
79 فایل
🍃امام عـلـے‌علیه‌السلام: هر كس با کتاب ها#آرامش یابد هيچ آرامشى را از دست نداده است. شهید حججے: اگہ ڪتاب بخونید معرفتتون زیاد میشہ؛ اون‌وقتہ ڪہ ایمانتون قوے میشہ! پویشی برای ترویج کتاب هایی که حال دل♥️شما را خوب می کند! @labbaik128
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 زینب کبری سلام الله علیها ✍ مازنى کرده است: 💠 مدّت‌ها در شهر همسایه حضرت علیه السلام بودم و خانه‌ام نزدیک محل سکونت دختر علی علیهماالسلام بود. 💠 به خدا سوگند! هیچ‌گاه چشمم به او نیفتاد و صدایى از او به گوشم نرسید. هنگامى که می‌خواست به زیارت جدّ بزرگوارش صلی الله علیه و آله برود، شبانه از خانه بیرون می‌رفت، در حالی‌که برادرش علیه السلام در سمت راست و برادر دیگرش علیه السلام در سمت چپ و پدرش امیر المؤمنین علیه السلام پیش رویش راه می‌رفتند و هنگامی که به مقصد نزدیک می‌شدند، علیه السلام پیش افتاده و نور چراغ‌ها را کم می‌کردند. یک‌بار حسن علیه السلام از پدر درباره دلیل این کار پرسید؟ و حضرت فرمود: می‌ترسم کسى به خواهرت زینب نگاه کند»!. 📚 تراجم أعلام النساء، ج۲، ص۱۶۹. ✍ چنین بانویی را وارد مجلس نامحرمان کردند... 🖤🖤🖤
🌷﷽🌷 🌹 2⃣ می‌ترسم از فضایل تو بگویم! 🔻 پس از فتح قلعه‌ی خیبر به حضور (ص) رسیدم. آن حضرت با گرمی از من استقبال کردند و فرمودند: ای ! می‌ترسم که امتم همانند مسیحیان که درباره‌ی علیه السلام سخنان کفرآمیز و اغراق‌گونه گفتند، درباره‌ی تو چنان سخنانی بر زبان آورند، وگرنه امروز مطالبی را درباره‌ی تو می‌گفتم که پس از آن بر هر جمعی گذر کنی، خاک پای تو و قطرات آب وضوی تو را برای شفا و تبرک برگیرند! 🔻اما به همین مقدار بسنده می‌کنم که تو از من هستی و من از تو هستم، تو وارث من هستی و من وارث تو هستم، تو برای من همانند هارون برای موسی هستی، جز این‌که پس از من پیامبری نخواهد بود. 📗 علیه السلام💚 @pooyesh_hojaji
🌷﷽🌷 🌹 4️⃣ رمز زور بازوری علی علیه السلام 📌 همراه با (ص) به سوی خیبر پیش رفتیم . مردان جنگجوی یهود و پهلوانانی از قریش و غیر قریش ، با لشکریان سواره و پیاده و با سازوبرگ کامل همچون کوه در برابر ما ایستاده بودند و در پناه دژهای محکم و نیروهای فراوانشان ، جسورانه و شجاعانه می جنگیدند و ما را به نبرد فرا می خواندند و مبارز می طلبیدند. 🎯 برخی هم در جنگ بر یکدیگر سبقت می جستند . هرکدام از دوستان و همراهان من که به نبرد آنها رفت ، نتیجه ای نگرفت ، تا اینکه به تدریج چشم ها همچون کاسه ی خون شد و هرکس به فکر خویش افتاد . همراهان به یکدیگر می نگریستند و همگی می گفتند : ای ابوالحسن ، برخیز! 🔺(ص)مرا خواستند و مأموریت فتح قلعه خیبر را به من واگذار کردند . من هر جنگجویی را که از قلعه خارج شد و به نبردم آمد ، کشتم و هر قهرمانی را که عرض اندام کرد ، زمین گیر کردم . چونان شیری بر آنها یورش بردم تا همگی به قلعه گریختند و در پشت دژهای مستحکم پناه گرفتند . درِ قلعه خیبر را با دست خود از جا کندم و به تنهایی وارد قلعه شدم . هرکس عرض اندام کرد ، کشته شد و بقیه به اسارت در آمدند و من قلعه را فتح کردم.در آن حال ، جز خدا کسی یاور من نبود . 🔰🔰 به خدا سوگند ، آن نیرو و توانی که با آن درِ قلعه خیبر را از جا کندم و به اندازه ی چهل ذراع به پشت سر خود انداختم ، نیروی بدنی در اثر خوردن غذا نبود . آن نیرو از و بود و از جانی نشأت می گرفت که با نور خدا روشن شده بود و البته هر آنچه از تأییدات ملکوتی و جان نورانی ام دارم ، از رسول خداست و من پرتوی از نور او به شما می آیم . ⬅️ به خدا سوگند اگر همه عرب برای نبرد با من متحد شوند ، من هرگز از مقابل آنها نمی گریزم ؛ بلکه با تمام وجود با آنها می جنگم و امانشان نخواهم داد . آری ، هرکس که از نهراسد ، دلش در توفان حوادث ، و پابرجاست🧡 📗 علیه السلام💚 @pooyesh_hojaji