هدایت شده از ♡تبادلات گسترده گل نرگس«دوشنبه»♡
با صدای #پایی به عقب #برگشتم که با #نامزد عسل #مواجه شدم . #مست بود و من رو با #عسل اشتباه گرفته بود . منم #قبل از اینکه بخواد #بهم نزدیک بشه با #پاشنه کفشم زدم توی #دلش و #فرار کردم . با #چشم دنبال #آراد گشتم که #پیداش نکردم . #سریع از پله ها رفتم #بالا و وارد #اولین اتاقی دیدم #واردش شدم و #توی کمد #قایم شدم . #عطر آشنایی به #مشامم رسید . #فهمیدم اومدم توی #اتاق آراد . یکی از #پیرهناش رو #بغل کردم و #حسابی بوش کردم . #بعد از چنددقیقه در #اتاق باز شد و #کسی وارد #اتاق شد . از #صدای قدم هاش #فهمیدم داره سمت #کمد میاد . از #استرس شر شر #عرق میریختم.
در کمد باز شد و یدفعه....
بیا ببین چی شده😱👇
https://eitaa.com/joinchat/847315078C137f191259
#عضویتمحدود❌
هدایت شده از ♡تبادلات گسترده گل نرگس«دوشنبه»♡
با صدای #پایی به عقب #برگشتم که با #نامزد عسل #مواجه شدم . #مست بود و من رو با #عسل اشتباه گرفته بود . منم #قبل از اینکه بخواد #بهم نزدیک بشه با #پاشنه کفشم زدم توی #دلش و #فرار کردم . با #چشم دنبال #آراد گشتم که #پیداش نکردم . #سریع از پله ها رفتم #بالا و وارد #اولین اتاقی دیدم #واردش شدم و #توی کمد #قایم شدم . #عطر آشنایی به #مشامم رسید . #فهمیدم اومدم توی #اتاق آراد . یکی از #پیرهناش رو #بغل کردم و #حسابی بوش کردم . #بعد از چنددقیقه در #اتاق باز شد و #کسی وارد #اتاق شد . از #صدای قدم هاش #فهمیدم داره سمت #کمد میاد . از #استرس شر شر #عرق میریختم.
در کمد باز شد و یدفعه....
بیا ببین چی شده😱👇
https://eitaa.com/joinchat/847315078C137f191259
#عضویتمحدود❌