eitaa logo
جامعه شناسی مردم
273 دنبال‌کننده
41 عکس
66 ویدیو
4 فایل
تاملاتی تلگرافی درباره جامعه، فرهنگ، سیاست و تاریخ ارتباط با ما: @PopularSociology نشانی ما در روبیکا: https://rubika.ir/Popular_Sociology نشانی ما در تلگرام: t.me/Popular_Sociology نشانی ما در اینستاگرام: https://instagram.com/Popular_Sociology/
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻متخصص جامعه؟! ✍ سیدجواد میری ▫️پدر مدتی است سخت بیمار و بستری در بیمارستان است. امروز صبح به پزشک ریه گفتم "سوند ریه" را چه وقت باز می‌کنید؟‌ طبیب گفت باید ببینیم اگر کیسه کمتر از صد سی‌سی پر شد آنگاه باز خواهیم کرد. گفتم آقای دکتر از دیشب خالی است ولی ایشان در جواب گفتند "شما که متخصص نیستی من تشخیص می‌دهم"! من هم گردن کج کردم و گفتم بله حق با شماست من که متخصص پزشکی نیستم. وقتی آمدم به اتاق با خودم فکر کردم پس چرا هر کسی در این جامعه خودش را متخصص جامعه می‌داند و تشخیص جامعه‌شناس را به هیچ می‌انگارد و حتی اگر بعضی وقتها تشخیص جامعه‌شناس با "تشخیص" او فرق کند با تبختر به ما می‌گوید: تو هم جامعه‌شناسی!!! 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻برنامه وزیر پیشنهادی بهداشت جناب ظفرقندی و خصوصی سازی بهداشت و درمان ▫️بند ۲۸ بخش درمان برنامه وزیر پیشنهادی بهداشت؛ کاهش تصدی‌گری در اداره بیمارستانها و مراکز تشخیصی درمانی دولتی و واگذاری بیمارستانها به بخش غیر دولتی است که عملا دسترسی طبقات محروم را به خدمات با کیفیت سلامت؛ سخت‌تر و ناعادلانه تر خواهد کرد. یک رویکرد نئولیبرال در جهت خصوصی سازی بهداشت و درمان متن کامل برنامه ایشان را اینجا بخوانید. 📖 جامعه‌شناسی مردم@Popular_Sociology
🔻سرچ آنلاین و باور به اخبار جعلی! ✍کوین اسلیت ▫️سرچ‌ آنلاین امروزه برای اکثر ما به فعالیتی روزمره تبدیل شده است. تا حدی که پژوهشگرانی مانند ست استیونز دیویدویتس معتقدند بررسی سابقۀ سرچ‌های انسان‌ها بیشتر از هر منبع دیگری دربارۀ آن شخص به ما اطلاعات می‌دهد. چرا که افراد معمولاً حتی چیزهایی را که خجالت می‌کشند با دیگران مطرح کنند، از موتورهای جستجو می‌پرسند. بدین‌ترتیب شاید بتوانیم بگوییم موتورهای جستجو صمیمی‌ترین دوستان آنلاین ما هستند و چیزهایی دربارۀ ما می‌دانند که هیچکس دیگری نمی‌داند. پژوهشگران سواد رسانه‌ای عموماً سرچ‌کردن را عادتی مفید می‌دانند که باعث می‌شود فرد در معرض منابع اطلاعاتی گوناگونی قرار بگیرد و با مقایسۀ آن‌ها کمتر در دامِ اطلاعات گمراه‌کننده بیفتد. با این‌حال، پژوهشی جدید که نتایج آن در مجلۀ نیچر منتشر شده است، نشان می‌دهد که سرچ‌کردن همیشه ما را به افرادی آگاه‌تر تبدیل نمی‌کند. بلکه برعکس، ممکن است باعث شود زودتر اخبار جعلی یا اطلاعات گمراه‌کننده را باور کنیم. کوین اسلت و همکاران او در دانشگاه فلوریدا برای سنجیدن اثر سرچ در باور به اخبار جعلی، تحقیقی پنج‌مرحله‌ای را طراحی کردند که طی آن مشارکت‌کنندگان دربارۀ دو دسته از اطلاعات، در فواصل زمانی گوناگون، سرچ می‌کردند. یک دسته از این اطلاعات درست بودند و دستۀ دیگر را اخبار جعلی و گمراه‌کننده تشکیل می‌داد. آن‌ها اطلاعاتی راجع به همه‌گیری کرونا، واکسیناسیون و اقدامات دونالد ترامپ را به مشارکت‌کنندگان دادند تا با استفاده از سرچ تعیین کنند که درست هستند یا جعلی. نتایج این تحقیق بسیار نگران‌کننده بود. زیرا پیوستگی معناداری بین میزان استفاده از موتورهای جستجوی اینترنتی و باور به جعلیات دیده می‌شد. نویسندگان این تحقیق می‌گویند احتمالاً مقصر اصلی را باید الگوریتم‌های هدایت‌کنندۀ موتورهای جستجو دانست. زیرا این الگوریتم‌ها اهمیت اندکی به اعتبارسنجی نتایجی می‌دهد که برای کاربران خود پیدا می‌کنند و تکیۀ آن‌ها بر مطالب ساده، پرطرفدار و جنجال‌برانگیز است. آن‌ها به‌جای اینکه «مفیدترین» اطلاعات را به کاربر بدهند، «جالب‌ترین» نتایج را به او نشان می‌دهند. الگوریتم‌های شخصی‌سازی نتایج در موتورهای جستجو نیز می‌توانند این شرایط بدتر کنند. چرا که در نتیجۀ آن‌ها به شکلی گریزناپذیر به ردپاهای دیجیتال خود می‌چسبیم و احتمال دریافت داده‌ها یا تحلیل‌های متفاوت کاهش می‌یابد. پیش از این، متخصصان هشدارهای جدی دربارۀ اتکا به سرچ‌های اینترنتی در حوزه‌هایی مانند سلامتی روانی یا مصرف دارویی داده‌اند. اما تحقیق اسلیت و همکارانش نشان می‌دهد که باید این مسئله را در ابعادی بزرگتر نگریست. در دنیای شلوغ و سریع امروز، ما ناچاریم تا دربارۀ خیلی چیزها سرچ کنیم، اما لازم است به تکنیک‌های دیگر سواد رسانه‌ای نیز مجهز باشیم تا در دریای اطلاعات گمراه‌کننده و اخبار جعلی اینترنت غرق نشویم. پ.ن: آنچه خواندید مروری است بر مقالۀ کوین اسلیت و همکارانش با عنوان «سرچ‌های آنلاین دربارۀ اطلاعات نادرست می‌تواند تصور صحت آن‌ها را افزایش دهد» Online searches to evaluate misinformation can increase its perceived veracity که در شمارۀ دسامبر مجلۀ نیچر به انتشار رسیده است. | گرالیت 📖 جامعه‌شناسی مردم@Popular_Sociology
35.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خمینی؛ تنها گزینه فتحی شقاقی - ۱۹ خرداد ۱۳۶۸ ترجمه: سیدحمیدرضا میررکنی فیلم کامل 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻خمینی؛ تنها گزینه فتحی شقاقی - ۱۹ خرداد ۱۳۶۸ ترجمه: سیدحمیدرضا میررکنی ▫️تاریخ هنوز به پایان نرسیده است اما آن چه تا کنون به خود دیده نشانگر این است که دست کم در منطقه‌ی ما هیچ طرحی جز طرحی اسلامی از دولت، راه به سوی استقلال ملی نخواهد برد. تجربه‌ی ناسیونالیسم افراطی عربی و ایرانی و ترکی همه شکست خوردند و به نحو تناقض‌آمیزی در تأسیس و حفظ دولتی مستقل و ملی ناکام ماندند. از سوی دیگر طرح اسلامی از دولت که ابتدائاً تنها در ایران به تشکیل حکومت رسید، باز به نحو تناقض‌آمیزی گرچه داعیه‌ی جهان‌وطنی دارد اما در تأسیس و حفظ یک دولت ملی و مستقل به خوبی توفیق یافت. این تجربه‌ی «شکست» طرح‌های ناسیونالیستی برای اهالی شامات و مصر بیشتر معنا دارد. آن‌ها به چشم دیده‌اند که چگونه ارتش اسرائیل در کمتر از ۶ روز تمام صحرای سینا را طی کرد، جولان و کرانه باختری را اشغال و جمال عبدالناصر و حافظ اسد را به تسلیم وادار کرد. شهید فتحی شقاقی که همراه با دو دانشجوی دیگر در اواخر دهه‌ی ۱۹۸۰ جنبش جهاد اسلامی فلسطین را تأسیس کرد، در این ویدئو چنان از امام خمینی سخن می‌گوید که گویی امام در فلسطین انقلاب کرده است نه در ایران. شقاقی از صرف طرح اسلامی فراتر می‌رود و آن چنانکه در کتاب «امام خمینی، تنها گزینه» توضیح می‌دهد، فقط راه و روش امام را طریقی برای مبارزه با دشمنان جهان اسلام می‌داند. فتحی شقاقی، دبیر کل وقت جهاد اسلامی فلسطین، در سال ۱۹۹۵ توسط موساد به شهادت رسید و عمر او کفاف نداد تا دلاوری‌های این روزهای همرزمان‌ش در سرایا القدس و کتائب عزالدین قسام را ببیند. پی‌نوشت: کرمل نام کوهی است در منطقه حیفا. فیلم بخشی است از سخنرانی شهید فتحی شقاقی در اولین نماز جمعه پس از رحلت امام خمینی که در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۳۶۸ ایراد شده است. همچنین متن کامل ترجمه‌ی این سخنرانی را می‌توانید در آخرین شماره‌ی مجله‌ی سوره بخوانید. | سیمافکر فیلم کامل 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻نظر متفاوت فاطمی و مصدق در فاصله وقایع ۲۵ و ۲۸ مرداد | غلام این مماشات پدر تو ما را آخر به اعدام می‌‌‌کشاند! 👤 غلامحسین مصدق (فرزند دکتر مصدق) ▫️خاطرم هست که روز ۲۵ مرداد که شبش قرار شد کودتا بکنند و پدر مرا بگیرند، نتوانستند بگیرند و رفتند سراغ دکتر [حسین] فاطمی در شمیران. دکتر فاطمی را با [احمد] زیرک‌زاده و [جهانگیر] حق‌شناس، بیچاره‌ها را گرفتند و بردندشان حبس، و فاطمی را ریختند تو خانه‌اش. حتی شنیدم که با زنش هم کاری کردند چی کردند توهین کردند به بچه‌اش و کتک زدند و اينها. حالا این شب ۲۵ مرداد بود. شنبه شب، بین شنبه و یکشنبه بود، روز ۲۵ یکشنبه بود شب ۲۵ مرداد بود. من خودم اتفاقاً هتل دربند [بودم]، چون به اصطلاح تشریفات بابایم را هم خودم می‌‌‌کردم، با آمریکایی‌ها هم ارتباط داشتم دوست بودم اینها. با هندرسن دوست بودم، با مستر وارن که رئیس اصل ۴ بود با من دوست بود خیلی اینها، ما رفیق بودیم در نتیجه وارن را دعوتش کردم به شام با هندرسن شام می‌‌‌خوردیم در هتل دربند. شام می‌‌‌خوردیم و ساعت ۱۱ و ۱۱:۳۰ بود که آمدم منزل بخوابم. آمدم منزل بخوابم صبح ساعت یک بعد از نیمه‌شب دیدم که خواهرم تلفن می‌‌‌کند که «فلان‌کس می‌‌‌دانید چه خبر شده؟ کودتا خواستند بکنند.» گفتم «چه بوده؟ چه کودتایی؟» گفت «بله نصف شب رفتند سراغ آقا که آقا را بگیرند و نتوانستند آقا را بگیرند و نصیری رفته کاغذ عزل آقا را از شاه برده آنجا.» گفتم «والله خبر ندارم تا ببینم پدرم [چه می‌گوید].» بابا، خانه‌اش با من پنجاه قدم راه بود، [تلفنی از او پرسیدم] «من بیایم آنجا الان؟» گفت «نه، نه.» [پرسیدم:] «اصلاً چه شده آخر؟» گفت «هیچی، خواستند قلقلک بدهند چیز مهمی نیست. تو راحت بخواب. صبح بیا پهلوی من. صبح زود ييا.» من هر روز صبح زود ساعت شش می‌‌‌رفتم پهلوی پدرم. فشار خونش را می‌‌‌گرفتم یک آمپول بکوزین به او می‌‌‌زدم می‌‌‌آمدم، این کار من بود. صبح که ساعت شش رفتم پهلوی پدرم ساعت شش ونیم هفت ربع کم، دکتر فاطمی مئل دیوانه‌ها از شمیران آمده، آزاد شده آمده مو‌های سرش راست روی سرش، جوشی هم بود دیوانه، داد زد و رفت پهلوی پدرم. وقتی از پیش پدرم آمد بیرون گفت «غلام..» دستش را بلند کرد عصا هم دستش بود چون از وقتی که عمل کرده بود عصا دستش بود. دستش را بلند کرد گفت «غلام، این مماشات پدر تو آخر ما را به اعدام می‌‌‌کشد.» فاطمی آمده بود پهلوی پدر من که «الان برو پشت راديو و عزل شاه را بخوان. [برو] پشت رادیو [اعلام کن] که شاه رفته، تمام شده و فرار کرده، مملکت را گذاشته.» شاه رفته [بود] ولی [ما] نمی‌دانستیم شاه کجا رفته. شاه غیبش زد يک دفعه. چون [عوامل کودتا] به او گفته بودند که تو برو رامسر اگر دیدی که [یخ کودتا] گرفت این چیز [برگرد به تهران]، این نقشه‌ای بود که هندرسن و اشرف و اینها با آلن دالس ريخته بودند که شاه فرار کند برود به رامسر و اگر این کودتا گرفت و نصيری آمد و خلع سلاح کرد دستگاه منزل پدر مرا، آن وقت آنها برگردند. اگر نشد شاه اینجا فرار کند برود. نشد و شاه با ثریا فرار کردند. با خانم آمدند به بغداد و از بغداد آمدند به رم. پدرم گفت «شاه کجا رفته؟ شاه کجا رفته؟» که هیچ خبر دیگری نداشت و فاطمی می‌‌‌گفت که شما الان بیا پشت راديو و این را بگو. پدرم گفت «نه من نمی‌توانم این کار را بکنم، من قسم وفا[داری] به شاه خوردم، من به قرآن قسم خوردم، من برای کسی قسم نمی‌خوردم.» پدر من وقتی عهد رضاشاه که مجبور شد قسم بخورد به رضاشاه قسم نخورد. هی این را پس انداخت هی طفره رفت تا روز آخر داشت دوره مجلس تمام می‌‌‌شد دوره ششم مجلس تمام می‌‌‌شد. پدرم گفت «بالاخره معلوم شد که باید قسمت را بخوری.» پدرم گفت چه کارکنم؟ رفت شمایل حضرت امیر را پیدا کرد آورد که من به پادشاه اسلام به حضرت امیر قسم می‌‌‌خورم که به مشروطیت باوفا باشم و به شاه خیانت نکنم.» [این طور] قسم خورد. [آن روز پدرم در جواب فاطمی] گفت «من قسم خوردم برای شاه، قسم قرآن خوردم. من آدمی نیستم که زیر قول و شرافتم بزنم. مع‌هذا شاه می‌‌‌خواهم ببینم کجاست؟ چه شده؟» از هیچ‌چیز خبر نداشت پدر من. «چطور شده؟ چطور نشده؟ تا بعد ببينيم یک فکری بکنیم. من که نمی‌توانم بروم پشت رادیو فریاد بزنم که شاه مجبور شده فرار کرده و رفته و مملکت جمهوری شده. من که نمی‌توانم این کار را بکنم.» نکرد پدر من که فاطمی اوقاتش تلخ شد و به من گفت «غلام این مماشات پدر تو ما را آخر به اعدام می‌‌‌کشاند.» و همین هم شد اتفاقاً. اعدامش کردند. بخشی از مصاحبه غلامحسین مصدق فرزند دکتر مصدق با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار دوم تاریخ مصاحبه: ۱۱ تیر ۱۳۶۳ مصاحبه‌ کننده: حبیب لاجوردی 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
دلالت‌های جامعه‌شناختی پیاده‌روی اربعین.mp3
39.59M
🎙«دلالت‌های جامعه‌شناختی پیاده‌روی اربعین» با حضور مهراب صادق‌نیا و سید حسین شهرستانی؛ برنامه شیوه شبکه ۴ سیما 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻چطور رای اعتماد گرفته شد؟ ( مروز تکنیک‌های اقناعی پزشکیان ) ✍ گرالیت ▫️صبح چهارشنبه آقای پزشکیان در جلسه رای اعتماد مجلس سخنانی را مطرح کرد که مهم‌ترین محور‌های آن عبارتند از : صالحی با دستور آقا آمد خانم صادق را خود آقا گفتند بیاید عراقچی اولین کسی بود که آقا قبول کرد همه وزیران پیشنهادی با هماهنگی و تفاهمِ رهبری و نهادهای اطلاعاتی انتخاب شدند. با اطلاعات و سپاه برای وزرا توافق کرده‌ایم. سه تکنیک‌ اقناعی پزشکیان برای گرفتن رای اعتماد وزرای پیشنهادی، سه تکنیک‌ در سخنان پزشکیان به کار گرفته شد: ۱. توسل به اتوریته‌ها ۲. تفسیر نادرست ۳_.مارپیچ سکوت توسل به اتوریته‌ها : در این تکنیک، فرد برای پیدا کردن پشتوانه برای انتخاب یا پیشنهاد خود به افراد صاحب قدرت و محبوبیت بین مردم و افکار عمومی متوسّل می‌شود و از نزدیکی نظر آن فرد به عنوان شاهدی برای تایید دیدگاه خود استقاده می‌کنند. مانند : ارجاعات زیاد به انتخاب شدن توسط رهبری و انتشار تصویری ظفرقندی در کنار منسوبین رهبری ( همان روز تصویری از دیدار آقای ظفرقندی وزیر پیشنهادی بهداشت با حجت الاسلام قمی، معاون بین‌الملل دفتر رهبری، حجت‌الاسلام رستمی رئیس نمایندگی رهبر انقلاب در دانشگاه‌ها و حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد امام جمعه موقت تهران منتشر شد. این تصویر در حالی منتشر شد که یکی از انتقادات جدی به آقای ظفرقندی، مواضع ضد امنیت ملی ایشان در سال‌های ۸۸ و ۱۴۰۱ وارد شده بود ) [ گر چه بر اساس اطلاعیه نهاد نمایندگی در دانشگاه‌ها؛ دیدار با وزرای پیشنهادی علوم، بهداشت و آموزش و پرورش اقدامی روتین است اما انتشار تصویر این دیدار در چنین حالتی می توانست معنادار باشد ] تفسیر نادرست : در این روش فرد، هیچ دخل و تصرفی در کلام، گفتار و رفتار طرف مقابل نمی‌کند ولی رفتار، کلام و کردار طرف مقابل را مطابق میل خود تفسیر می‌کند و اینطور وانمود می‌کند که شخص صاحب قدرت مستقیماً دستور داده است. ❗️مروری بر مشی رهبری از ابتدای انقلاب نشان می‌داد که نظرات ایشان به روسای جمهور معمولاً ارشادی بوده است نه مولوی؛ لذا بعید نیست که امر ارشادی به امر مولوی تفسیر شده باشد. مارپیچ سکوت : این نظریه میگوید که انسان‌ها از انزوا با برچسب خوردن توسط اکثریت می‌‌ترسند. به همین دلیل یا نظر خود را بیان نمی‌کنند و یا نظری مطابق نظر جمع می‌دهند. یه لحظه خودت رو بذار جای نماینده مجلس : فکر کن رئیس‌جمهور پشت تریبون با قدرت و بدون لکنت و ترس میگوید وزاری پیشنهادی با نظر مستقیم رهبری و اطلاعات و سپاه انتخاب شده‌اند. از طرفی تصویری منتشر می‌شود که منسوبین رهبری [ در نهاد نمایندگی در دانشگاه‌ها ] با یکی از پرحاشیه ترین وزرای پیشنهادی عکس یادگاری گرفته‌اند. [ خلاصه اینکه با تکنیک های پروپاگاندا می شود از کاه کوه ساخت و با آن مسیر را پیش برد روندی که در ماجرای برجام؛ علی لاریجانی با اشاره پیش برد و خلاف واقع بودن آن بعدا اثبات شد این بار با صراحت اجرا شد ] 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻این پدیده اجتماعی! ✍ علیرضا زادبر ▫️چند کرسی و واحد درسی در دانشگاه و حوزه به مطالعه ابعاد مختلف اربعین می پردازند؟ چند موسسه به زبان های مختلف بفکر توسعه جهانی اربعین هستند؟ چند کارگردان، مستندساز، فیلم‌نامه نویس، نقاش و عکاس بفکر اثر بین المللی و نمایشگاه های خارجی جهت معرفی اربعین هستند؟ چند سازمان فرهنگی در عرصه خارجی برای معرفی اربعین طرح دارند؟ رایزن‌های فرهنگی و... چند استاد دانشگاه از رشته جامعه شناسی، مردم شناسی و... حاضرند سر کلاس درباره پدیده اربعین سخن بگویند؟ اربعین با وجود تمام سانسورها و کم کاری ها اینگونه می تازد 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻تاملی در " اِنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَكُم وَ حَربٌ لِمَن حارَبَكُم" ✍ آیت الله العظمی سیدعلی خامنه‌ای ▫️در زیارت عاشورا، شما به امام حسین (علیه السّلام) عرض میکنید: یا اَبا عَبدِ اللّهِ اِنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَكُم وَ حَربٌ لِمَن حارَبَكُم اِلىٰ يَومِ القِيامَة.  «اِلىٰ يَومِ القِيامَة» یعنی چه؟ یعنی این کارزار میان جبهه‌ی حسینی و جبهه‌ی یزیدی تمام‌نشدنی است؛ این کارزار ادامه دارد. جبهه‌ی حسینی خودش را معرّفی کرده؛ امام حسین (علیه السّلام)، در همین سفر کربلا، در چند جا مشخّص کرده که حرفش چیست، هدفش چیست. فرمود: اِنَّ رَسولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ قالَ مَن‏ رَأَى سُلطاناً جَائِرا؛ مسئله، مسئله‌ی ظلم است، مسئله‌ی جُور است. مُستَحِلّاً لِحُرُمِ اللّهِ ناكِثاً لِعَهدِ اللّهِ ... يَعمَلُ فی عِبادِ اللّهِ بِالجَورِ وَ العُدوان؛  مسئله این است. این جبهه‌ی حسینی است که در مقابله‌ی با ظلم فعّالیّت میکند و جهاد میکند. نقطه‌ی مقابلش هم جبهه‌ی جُور است، جبهه‌ِی ظلم است، جبهه‌ی شکستن عهد الهی است. امروز شما در دنیا این را می‌بینید، قبل از دوران امام حسین (علیه السّلام) هم این دوجبهه‌ای وجود داشت، در زمان بعد از ایشان هم وجود داشته، امروز هم وجود دارد، تا آخر هم وجود خواهد داشت. در همه‌ی اینها «اِنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَكُم»؛ با هر کسی که در جبهه‌ی شما است، من خوبم؛ «حَربٌ‏ لِمَن حارَبَكُم‏»، با هر کسی که با جبهه‌ی شما میجنگد، میجنگم. این جنگ اَشکال مختلفی دارد: در دوران شمشیر و نیزه یک جور است، در دوران اتم و هوش مصنوعی و امثال اینها یک جور دیگر است، ولی هست؛ در دوران تبلیغات به وسیله‌ِی شعر و قصیده و حدیث و بیان کلمات یک جور است، در دوران اینترنت و کوانتوم و امثال اینها هم یک جور دیگر است، ولی هست؛ در دوران دانشجو بودنِ انسان یک جور است، در دوران مدیر شدن و مسئول شدن یک جور دیگر است؛ در همه‌ِی احوال هست. «حَربٌ‏ لِمَن‏ حارَبَكُم» نباید فراموش بشود. «حَربٌ‏ لِمَن‏ حارَبَكُم» همیشه به معنای تفنگ به دست گرفتن نیست؛ به معنای درست اندیشیدن، درست سخن گفتن، درست شناسایی کردن، دقیق به هدف زدن است؛ «حَربٌ‏ لِمَن حارَبَكُم» این‌جوری است. بدانید وظیفه چیست، بشناسید راهی را که باید بپیمایید. اگر این‌جور فکر کردیم، این‌جور شناسایی کردیم، این‌جور همّت کردیم، زندگی معنا پیدا میکند، زندگی هدف پیدا میکند. پول لایق این نیست که هدف زندگی باشد؛ مقام و قدرت و موقعیّتهای اجتماعی حقیرتر از آن هستند که هدف زندگی انسان قرار بگیرند. هدف زندگی بندگی است، رسیدن به خدا است. راهش هم فقط همین است: سِلمٌ لِمَن سالَمَكُم وَ حَربٌ‏ لِمَن حارَبَكُم. جوانی‌تان را قدر بدانید؛ میدان وسیعی در مقابل شما است. ان‌شاءاللّه شصت سال دیگر، هفتاد سال دیگر شما در این دنیا حضور خواهید داشت و کار خواهید داشت؛ از این فرصت استفاده کنید؛ برای این فرصت طولانی برنامه‌ریزی کنید؛ برای اینکه برنامه‌ریزی‌تان درست از آب دربیاید فکر کنید؛ برای اینکه درست بتوانید فکر کنید با قرآن آشنا بشوید، قرآن را بخوانید، تأمّل کنید، از کسانی که پیش از شما و بیش از شما تأمّل کردند یاد بگیرید. یاد گرفتن ننگ نیست، افتخار است؛ همیشه باید یاد بگیریم، تا آخر عمر باید یاد بگیریم. فکر کنید، مطالعه کنید، شناسایی کنید، آنجایی که اقدام لازم است اقدام کنید. اقدام یک وقت در آزمایشگاه است، یک وقت در کلاس درس است، یک وقت داخل محیط دانشگاه است، یک وقت در محیط اجتماعی است، یک وقت در محیط سیاسی است، یک وقت در راه کربلا است، یک وقت در راه فلسطین است، یک وقت شعار برای اهداف عالیه‌ی اسلامی است. انقلاب اسلامی این راه را روی ما باز کرد. عزیزان من، جوانهای من! شماها آن روزگار را ندیدید؛ خوشحال باشید که ندیدید. ما دیدیم آن روزگار را؛ روزگار بدی بود، روزگار سختی بود، روزگار سیاهی بود، روزگار یأس بود. انقلاب ورق را برگرداند، انقلاب راه را باز کرد، انقلاب به ما فرصت داد. میتوانیم از این فرصت استفاده کنیم؛ شما میتوانید از این فرصت استفاده کنید. میشود هم استفاده نکرد؛ اگر استفاده نکردیم، خسران است؛ اگر استفاده کردیم، فلاح است: قَد اَفلَحَ‏ المُؤمِنون‏. | بیانات در پایان مراسم عزاداری هیئت‌های دانشجویی به مناسبت اربعین حسینی ۴ شهریور ۱۴۰۳ 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻جنگ روانی انگلیسی ها و سرنوشت کارخانه اسلحه سازی امیرکبیر ✍ رضا شیبانی ▫️امیر کبیر به محض رسیدن به صدراعظمی، بودجه بزرگی برای کارخانه توپ و تفنگ اختصاص داد. قرار بود کارخانه توپ در اصفهان، سالانه هزار عراده توپ بسازد. رقمی بسیار بزرگ که در صورت عملی شدن ایران را در جرگه قدرت های نظامی زمانه در می آورد. انگلیسی ها ابتدا چند صد تفنگ هدیه آوردند تا امیرکبیر فریب بخورد و از ساخت کارخانجات دست بردارد؛ اما امیر تفنگ ها را پس فرستاد و به سفیر بریتانیا گفت تفنگ انگلیسی به درد ایران نمی خورد. انگلیسی ها که از فریب امیرکبیر ناامید شده بودند از طریق جاسوسان سفارت خود، در بین عوام مردم این سخن را پراکنده کردند که رعیت ایران گرسنه اند اما امیرکبیر با پول رعیت کارخانه توپ میسازد. چنان تبلیغات کردند که هر جا هر کس فقیری می دید به کارخانه توپ و تفنگ امیر کبیر فحش می داد. امیرکبیر که خود رتبه امیرنظامی داشت و سال ها در علم نظام و جنگ تامل کرده بود، بلندپروازانه دستور داده بود توپ هایی بسازند که حتی در بارندگی نیز شلیک کند. همین طور توپ هایی بسازند که برخلاف توپ های انگلیسی و روسی، لوله شان یکپارچه ریخته شود تا محکم باشند و شلیک دقیق تر و سنگین تری داشته باشند. فرومایگان وابسته این دستور ها را نیز در میان عوام به سخره گرفتند و برای این بلندپروازی های امیر، در قهوه خانه ها و شیره کش خانه ها، طنزیه ها ساختند و پراکندند. با قتل امیرکبیر در ۱۲۳۰، کارخانه در آستانه به ثمر رسیدن نافرجام ماند و تمام کارگران و صنعتگران تربیت شده، توسط میرزا آقاخان نوری، مرخص شدند! شش سال بعد جنگ هرات رخ داد. ابتدا قشون ایران به فرماندهی حسام السلطنه به هرات وارد شد. انگلیسی ها در اعتراض به اعاده حاکمیت ایران بر هرات، در جنوب به بوشهر و خارک حمله کردند. ایرانیان قوای بیشتر داشتند اما به خاطر نداشتن توپخانه قدرتمند از انگلیسی ها شکست خوردند و بوشهر و خارک اشغال شد. سپس در قرارداد پاریس، ایران، ناگزیر در قبال بازپس گیری این دو جزیره، تن به جدایی هرات داد. بدینسان.... 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻تیم المپیادایران در جایگاه اول نجوم و اخترفیزیک جهان ایستاد ▫️«حنانه خرم‌دشتی»، «آروین رسول‌زاده»، «محمدمهدی کشاورزی»، «آریا فاتح‌کرداری» و «علی نادری لردجانی»، نمایندگان ایران در هفدهمین دوره المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک، هریک موفق به کسب مدال طلا شدند تا ایران با این نتیجه درخشان در جایگاه اول جهان بایستد. این مسابقات به میزبانی سازمان IOAA از ۲۷ مرداد تا ۶ شهریور در برزیل برگزار شد و بیش از ۲۵۰ دانش‌آموز از ۵۷ کشور جهان در این مسابقات شرکت کردند. به شما افتخار می‌کنیم... 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻سرطان اطلاعات؛ آیا شما نیز از چاقی اطلاعات در رنج هستید؟ ✍ علیرضاسفیدچیان ▫️در دنیای دور و بر ما، اتفاقات بد زیادی می‌افتد و واقعاً جای تامل دارد که دانستن این همه اطلاعات ناگوار، به چه کارمان می آید که باید از آنها آگاه بود! این «اتفاقات بد» شامل جنایات، قحطی، گرسنگی، جنگ، خشونت، ناآرامی‌های سیاسی، بی‌عدالتی و.. است. از طرفی رسانه‌ها، فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، تمایل سیری ناپذیری برای احساسی کردن اخبار خود داشته و صرف نظر از کم بودن احتمال وقوع، آنها را پررنگ می سازند و با هیجانی کردن داستان خبر، از هر موقعیتی در جهت جلب توجه مخاطبین، سودجویی و گاهاً ایجاد رعب و وحشت استفاده میکنند. سوال مهم این است‌ که: از بین هزاران هزار گزاره خبری که در یک ماه گذشته خوانده یا شنیده‌اید، کدامیک از آنها توانسته است در تصمیم بهتر برای امور مهم و تاثیرگذار زندگی یا مثلا کسب ‌و کار بهترتان، نقش داشته باشد و دردی از شما دوا کند! اخبار با ذهن ما چه می کند؟ وقتی غذایی پرحجم و متضاد، سیستم گوارش انسان را بهم میریزد، این حجم هله‌هوله‌های خبری نیز ذهن و مغر آدمی را از هم گسیخته میکند! بی تردید، شکل و محتوای هر خبری، بر سلامت روانی ما تاثیرگذار است. تاثیرات مستقیم بر روحیه ما و در نتیجه، تفکر و رفتار ما تغییر میکند. تکرار روزانه اخبار، بویژه درباره موضوعات و وقایعی که امکان اثرگذاری از طرف فرد بر روی آن نیست، بالاخره او را منفعل میکند. این اخبار چنان فرد را تحت فشار می گذارد که در نهایت، دچار یک جهان‌بینی بدبینانه، بی‌احساس، نیشدار و جبری میشود! عنوانی که از آن به «بی‌پناهی اکتسابی» یا Learned Helplessness یاد می شود! همراه با حالاتی چون: - افزایش هیجانات کاذب - قضاوت های سطحی و ناصحیح - دوری از دنیای واقعی و انزواطلبی - فاجعه سازی و بزرگنمایی از وقایع - خلاصه‌خوانی و بی‌توجهی به مطالب عمیق و در نهایت «کم عمق شدن اندیشه‌ها» - تاثیر پذیری افراطی از اطلاعات ارسالی از منبع خبر - افزایش امکان ابتلا به برخی از مشکلات روانپزشکی چون: ترس،اضطراب،افسردگی و پرخاشگری - تحریک مفرط منطقه Limbic مغز وترشح مواد بیوشیمایی که در نهایت موجب تضعیف سیستم ایمنی بدن میشود. به عبارتی، بدن همیشه خود را در وضعیت استرس مزمن احساس میکند. چه باید کرد؟ - انتخاب آگاهانه خبر و پرهیز از دانلود هر بسته صوتی یا تصویری - مدیریت زمان حضور در فضای مجازی - توجه به فعالیت های هدفمند در دنیای واقعی(بویژه: فعالیتهای ورزشی، هنری و اجتماعی) بشدت مراقب اعتیاد خبری باشید 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻اسطوره‌ای در افق هستی ✍ حسن رحیم‌پور ازغدی ▫️این عبارات زیبا، بخش کوچکی از ویژگی‌های رفتاری پیامبر اکرم (ص) است که از زبان حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام توصیف شده است: «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمی‌شد؛ «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر(ص) بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشه‌داری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟ «لِیسَت لَهِ راحةٌ» هرگز پیامبر را بی‌دغدغه نمیدیدیم، همیشه دغدغۀ چیزی داشت. «طَویلُ السَّکت» یعنی اهل سکوت‌های طولانی بود. «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانی‌که لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، الا وقتی‌که حرف زدن، ضرورت و فایده‌ای میداشت. لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بی‌اراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچ‌وقت از او نمیترسیدیم. نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچ‌کس و هیچ‌چیز را نمیگفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاه‌قاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت. رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟ سیدالشهداء میفرماید: بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت. «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم». «مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع میکرد و از او چیزی و کمکی میخواست، محال بود که بی‌جواب و با دست خالی برگردد؛ پیغمبر اگر داشت، میداد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه میکرد، از او عذر میخواست، به او آرامش میداد و به‌گونه‌ای سخن میگفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود. هیچ‌کس از محضر(ص) پیامبر ناراحت بیرون نمیرفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان میرفتند و در ساحت قدس او قرار میگرفتند، از جلسه که بیرون می‌آمدند، نمیتوانستند از او متنفّر باشند. «و صارَ لَهُم أباً» برای مردم پدر بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچ‌کس بی‌دلیل، احترامی بیش از بقیه یا بی‌احترامی قائل نمیشد. اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی میچرخید و حتی به سخنان افراد که گوش میداد، به‌طرز مساوی گوش میداد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت. مجلس پیامبر (ص) مجلس صدق حلم، حیاء و امانت بود. در حضور او هیچ‌وقت صدا بلند نمیشد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن میگفتند و همه متواضع بودند. به بزرگ‌ترها و مُسنّ‌ترها احترام میگذاشتند و با کوچکترها با مهربانی برخورد میکردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم میداشتند. چهرۀ پیامبر(ص) شاد بود، ابرو گره نمیکرد، مگر آنگاه که بی‌عدالتی یا منکری را میدید. «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت میشد با او رابطه برقرار کرد. «لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود. «و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیب‌گیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمیکرد. «و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل مبالغه در تمجید از افراد هم نبود. 📎پ.ن : تمام این جملات، ترجمه و توضیح فقراتی از روایت نسبتاً طولانی‌ای است که در کتاب شریف «معانی‌الاخبار، ص۸۲» نقل شده است. 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻کالا سازی آموزش و پرورش! ✍ امیرحسین دودی ▫️در چند دهه اخیر، سیاست‌های نئولیبرالیسم که در نهاد آموزش و پرورش تدوین شده‌اند، باعث رشد دیدگاه فردگرایی و رقابت‌گرایی شده‌است. متاسفانه، نتیجه این سیاست‌ها، کالاسازی آموزش و شکل‌گیری مافیای کنکور بوده است. مدارس از هدف اصلی خود که تربیت انسان‌های سالم است دور شده‌اند و قبولی در کنکور و مدارس سمپاد را اولویت اصلی خود قرار داده‌اند. مافیای کنکور تاثیر منفی قابل توجهی بر توسعه اقتصادی کشور نیز داشته است‌ چرا که با کاهش علاقه دانش‌آموزان به رشته های مرتبط به هنرستان‌ها، در آینده با کمبود صنعتگران ماهر مواجه خواهیم بود که این مسئله یکی از عوامل رشد پایین اقتصادی کشور است. همچنین، مافیای کنکور دانش‌آموزان را تک‌ساحتی پرورش داده و تمرکز را تنها بر درس خواندن قرار داده‌اند،این در حالی است که مهارت‌های اجتماعی، زندگی، اقتصادی و تفکر فلسفی نادیده گرفته می‌شوند. جالب توجه است که زمانی که کارشناسان تعلیم و تربیت به انتقاد از این تشکیلات سودجو می‌پردازند، آنها را ضد توسعه اقتصادی و ضد سرمایه‌داری می‌نامند. این در حالی است که حتی در کشورهای غربی با وجود حاکمیت نظام سرمایه‌داری، آموزش به عنوان یک کالا تلقی نشده و خصوصی‌سازی نمی‌شود. مافیای کنکور تا جایی پیش رفته که در کمیسیون آموزش مجلس و بدنه نظام آموزش و پرورش نفوذ کرده است. با مدیران آموزش و پرورش قرارداد می‌بندند و اجازه تبلیغ کلاس‌های تیزهوشان را در مدارس دریافت می‌کنند. این اقدامات، خیانت آشکاری به اسناد بالادستی آموزش و پرورش است. شواهد و مدارکی وجود دارد که نشان می‌دهد برخی معلمان در مدارس مشخصی به تبلیغ کلاس‌های تیزهوشان خود می‌پردازند و مجوز رسمی از سازمان آموزش و پرورش دارند. اگر این روند ادامه یابد، آینده آموزش دولتی و عدالت آموزشی در کشور در خطر خواهد بود. نتیجه نهایی این روند، انسداد اجتماعی و تثبیت طبقات اجتماعی برتر است. 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 هر حرفی که می‌زنید توسط گوگل و اینستاگرام شنیده می‌شود! ▫️آیا برایتان پیش آمده با فردی درباره موضوعی صحبت کنید (بدون اینکه تایپ یا جستجو کنید)؛ بعد تبلیغات یا مطالب مربوط به همان موضوع را دریافت کنید؟ 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻اینستاگرام چگونه با شنود مکالمات اکسپلور شما را جهت‌دهی می‌کند؟ 📖جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻پنجاه و پنج سال پس از غروب جلال ✍ محمدرضا کائینی روشنفکریِ متعارف در این مرز و بوم ، عمدتا با چند خصلت خودنمایی کرده است: برج عاج نشینی و قطع ارتباط با بدنه اجتماعی ، تحقیر بضاعت فرهنگی این دیار ، ترجمه گری و درصورت توانایی ایرانیزه کردن آن و نهایتا حرکت در پسِ پدیده های اجتماعی و نه پیشِ آن! این قاعده بد فُرم ، شاید تنها چند استثنای محدود داشته باشد که بی شک یکی از آنها جلال آل احمد است. خوب است بدانیم او بیش از همه دارندگان فکر روشن ، نه تنها به خودانتقادی ، که به خودشکنی پرداخته است! او در مدت کوتاه حیات ، بارها پوست انداخته و خویشِ اکنون خود را به دور انداخته و خویشتنی جدید برگزیده است. در نوجوانی نخست هویت سنتی خانواده را ترک گفت و به سلک وهابی مآبی و به قول خودش "اصلاح دینی" درآمد. این حد از تجدید نظر طلبی ، او را قانع نکرد و جذب حزب توده شد.به سرعت مدارج حزبی را طی کرد و به قول خودش: اتاق های حزب را جلو رفت و گوش به دیوار آخر نهاد و شنید که در آن سو ، دیکتاتوری به مراتب خشن تر از شاه ایران عروعور می کند! و پرسید: این کیست؟ و جواب شنید: استالین است و فی المجلس گفت: ما نیستیم! و با رفقا انشعاب کرد و تا امروز ، فحش آن را می خورد! بعد افتاد به همکاری با دکتر مظفر بقایی در تاسیس حزب زحمتکشان و پس از چندی ، باز انشعاب در کسوتی جدید به نام نیروی سوم و سپس به قول خودش: انکشف که زمین سست سیاست ، به دلیل کم خونی کالبد فرهنگ است...و پرهیز از فعالیت سیاسی و تلاش مجدانه در عرصه تولید فکر و برون دادهایی که هنوز فروش آنها پس از نیم قرن ، دهها ناشر خصوصی را سرپا نگاه داشته است! او به رغم آنکه به آورده های فکر و فرهنگ غرب بی اعتنا نبود ، اما دریافت که دوای درد ایران را ، تنها باید در خود ایران یافت و از همین سربند گیوه هایش را ورکشید و بسا شهرها و ده کوره های این مملکت را به پای سفر پیمود و درد دل مردمان آن را شنید و گنجینه ای از عادات و آداب آنان فراهم آورد و جهد فراوان نمود تا به زبان آنان بگوید و چه خوب توانست تصویر هموطنان خود را در داستان ها و گزارش نویسی ها و تحلیل های خویش ترسیم کند و چه بازخورد شگرفی هم از این جامعه گرفت.کدامین یک از مدعیان روشنفکری ، توانسته اند این هزارتوی سیاست و فرهنگ را تنها در چهل و پنج سال بپیمایند و بازار مکاره پیرامون را چنین صادقانه بنمایند؟ از همین مختصر گفته و از آن بسیار کرده جلال ، می توان رهیافتی شناخت به "رازجاودانه گی". یادش گرامی باد. 📖 جامعه شناسی مردم@Popular_Sociology
🔻استاد حسن روح‌الامین هنرمند برجسته نقاشی و طراح شهیر ایرانی با انتشار تصویر کارنامه سال آخر هنرستان خود؛ در رابطه با آن یادداشتی نوشته است و از تحقیر در آن دوران گفته است که خواندنش برای سیاست گذاران خاصه متولیان نظام آموزشی بسیار راهگشا خواهد بود این یادداشت را اینجا بخوانید 👇👇 📖 جامعه‌شناسی مردم@Popular_Sociology
🔻خاک بر سرت؛ ریاضی بلد نیستی، زبانت خوب نیست! ✍ حسن روح‌الامین ▫️زمستان سال۱۳۷۶ بود، کلاس دوم راهنمایی بودم، در مدرسه‌ای که مدیر به اصطلاح خوش‌فکری داشت که در اواسط سال تحصیلی اومده بودن بر اساس نمره‌ی امتحانات، انضباط و کارنامه‌ی شبانه‌ای هر شب که توسط والدین پر می‌شد (که در اون مثلاً ساعت خواب بعد از ساعت ۹ تخلف محسوب می‌شد) به دانش‌آموز درجه و رتبه می‌دادند. به این صورت که دانش‌آموز عالی و درس‌خون و پسر خوب می‌شد (ساعی) دانش‌آموزی که مستعد بود و محتاج به تلاشی بیش‌تر می‌شد (کوشا) و زباله‌های مدرسه هم می‌شدند (غافل) پس چی شد؟ به‌ترتیب شأنیت: ساعی، کوشا، غافل. پس از تعیین سطح توسط شورای مدرسه شما کارت خودت رو باید به جلوی لباست با سنجاق وصل می‌کردی و اگر جوری قرار می‌گرفت که دیده نمی‌شد تخلف محسوب می‌شد! مثل پلاک ماشین، حالا شما حساب کنید نوجوونی که عرض شونش ۴۵ سانته یک کارت پرس‌شده‌ی مثلا ً ۱۸ سانتی رو روی سینه‌ش که سطح و شأن اجتماعی‌ش رو نشون می‌داد باید نگه می‌داشت. من توی درجه‌بندی توی دسته‌ی (غافل) قرار گرفتم. روزهای اول خیلی باهاش کلنجار رفتم تا دیده نشه، مثلاً پشت کارت غافل کارت دانش‌آموزی‌م رو می‌ذاشتم و می‌چرخوندمش به سمت کارت دانش‌آموزی‌ تا کم‌تر آبروریزی بشه که اینجا هم با برخورد خشن ناظم مواجه می‌شدم که چرا کارتت پیدا نیست ... چند هفته گذشت دیدم نمیشه باید خودم رو از این ذلت نجات بدم با کلی تلاش و زود خوابیدن و چند امتحان نمره بالاتر گرفتن شایسته‌ی درجه‌ی کوشا شده بودم که وقتی رفتم برای تعویض کارت کسی پاسخگو نبود، متوجه شدم که سیاست عوض شده رتبه‌بندی این جوری شده بود؛ به ترتیب از عالی به نازل: (ممتاز) (ساعی) (کوشا) اینجوری عملاً همون غافل محسوب می‌شدم. این خاطرات رو مدت‌ها بود می‌خواستم بگم. یک بار یادمه توی مدرسه دارالفنون، دوستانی از آموزش و پرورش محبت کرده بودند و برای من نکوداشتی گرفته بودند. با لوح کاغذ A4 و از من خواستن که بیام بالا و صحبت کنم. من حوصله نداشتم ولی برای اینکه نگن متکبری، رفتم اونجا و گفتم زمانی که من بچه بودم و به مدرسه می‌رفتم هیچ احساس احترامی دریافت نمی‌کردم. از دم در مدرسه که وارد می‌شدم در سطل اشغال، تخته سیاه، میزها، معلم، دانش‌آموزها، همه و همه بهم با زبون بی‌زبون می‌گفتن خاک بر سرت کنن، ریاضی بلد نیستی، زبانت خوب نیست، دیکته بلد نیستی، اما هیچ وقت کسی نیومد بگه چقدر خوب طراحی می‌کنی حتی معلم هنر! حالا شماها هر چی به من بگید استاد هنرمند فلان و چنان من، همون حرفای بچیگیم رو باور دارم همون خاک بر سرت رو! آدم‌ها در کودکی همان آدم‌های بزرگسالی‌ان با تجربه‌ی کمتر. وقتی در اول دوران حیات من رو به اسمی بخوانی من با همون اسم خودم می‌شناسم. تصویر پست هم کارنامه سال آخر هنرستان من هست، سال ۱۳۸۲ و حالا در سن نزدیک به چهل سالگی وقتی یه نفر تحقیرم می‌کنه و نادیده‌ام می‌گیره برام یادآور دوران نوجوانی و باورهای پایه‌ای هست که توی اون دوران به مغز استخونم رسوخ کرد و به خودم میگم در گوشی راست میگه .‌‌.. 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻تاملی در «جراحی اقتصادی » و بازگشت آن به ادبیات اقتصادی ✍ محمد طاهر رحیمی ۱. در «بنزین»: مردم پُرمصرف نیستند، بلکه: خودروهای ما پرمصرف‌اند، وسایل نقلیه فرسوده هستند، سبد سوختی کشور ده‌ها سال متنوع نشده‌است، سیستم حمل‌ونقل عمومی سالها توسعه نیافته است‌. مدل حمل‌ونقل در کشور جاده‌محور است. جراحی را از سازمان برنامه و وزارت صمت، نفت، راه و ... شروع کنید. ۲. در «برق»: فقط حدود ۳۰ درصد مصرف برق، خانگی است. به میزان ۳۳۰ میلیون بشکه معادل نفت‌خام اتلاف داریم. طبق آمار ایمیدرو، فقط ارزش برق هدررفته سالانه صنعت فولاد ۱.۳ میلیارد دلار است(معادل ۴ نیروگاه سیکل‌ترکیبی مدرن). جراحی را از وزارت نیرو، راه، صمت، جهادکشاورزی و ...شروع کنید ۳. در «گاز»: ۷۰٪ مردم کمتر از ۱۰٪ گاز کشور را مصرف می‌کنند. کل مصرف بخش خانگی کمتر از ۲۷٪ کل گاز کشور است. ۷۰۰ شرکت بزرگ ۵۴٪ گاز کشور را مصرف می‌کنند. به میزان ۲۴۵ میلیون بشکه معادل نفت‌خام اتلاف گاز داریم. جراحی را از وزارت نفت و نیرو‌ و صندوق توسعه و سازمان برنامه شروع کنید. ۴. در کل حوزه «انرژی»: به میزان ۷۲۱ میلیون بشکه معادل نفت خام هدررفت انرژی تا قبل از رسیدن انرژی به دست مصرف‌کننده داریم که مقصرش مردم نیستند. جراحی را از دولت شروع کنید. چرا کسی از موارد فوق و نیز از اتلاف گاز برای مثال در شرکت‌های متانولی سخن نمیگوید که در ۱۲ سال گذشته عملا ۱۲ میلیارد دلار از محل عدم‌النفع صادرات گاز به کشور خسارت زده‌اند؟ چون منافع تعداد محدودی دلال و سفته‌باز و سیگنال‌فروش بورسی و‌ پکیج‌فروش‌های هوچی‌گر به خطر می‌افتد؟ 📖 جامعه‌شناسی مردم@Popular_Sociology
🔻دولت عاشقی و رسم برادری ✍ حسن رحیم پور ▫️از مهدی(ع) هر چه بگوییم، حکایت یک قطره از دریاست. ایشان در چشم‌انداز بسیار بلندی هستند و ما از هر زاویه‌ای که بخواهیم به ایشان بنگریم باید کلاه‌مان را از سرمان برداریم تا نیفتد! ایشان روی بام جهان و بر شانه تاریخ ایستاده‌اند؛ درحالی که ما زیرِ دست و پای جهان و زیر چرخ‌های ارابه تاریخ دست وپا می‌زنیم، نه ما، بلکه همه بشریت. قیام مهدی(ع) نقطه غلیان تاریخ و شوک بزرگ تاریخی است که علیه ستمگران جهان و برای گشودن راه تنفس بشریت محروم اتفاق می‌افتد و بر اساس روایت، نه فقط راه تنفس، که ایشان راه تعقل را هم برای بشریت باز می‌کنند. بخش‌های عظیمی از ظرفیت بالقوه تعقل و عقلانیت بشر تا قبل از ظهور ایشان تعطیل است و در روایات رسیده است که وقتی ایشان بیایند، عقلانیت، تازه فعلیت پیدا می‌کند. یعنی بعضی از موتور‌های عقل بشر، فعلاً خاموش است و به دست ایشان و در عهد ایشان روشن خواهد شد. ایشان مخالفان عقل و عدل را بر سر جایشان خواهد نشاند و بازار عقلانیت و عدالت را گرم خواهد کرد؛ چرا که این دو به یکدیگر مربوط هستند، نه عقلانیت را می‌توان جدای از عدل معنا و اجرا کرد و نه عدالت را. به علاوه، ایشان طبق روایات، ریشه کینه را در دنیا خواهد خشکاند و در دوران حاکمیت او کینه و کینه‌توزی قاچاق خواهد بود! چون ایشان عوامل کینه‌توزی را ـ که ظلم و جهل هستند ـ برخواهد انداخت و اساساً جهاد بزرگ ایشان، ضد استکبار بین‌المللی با همین اهداف صورت خواهد گرفت. او رسم برادری و دولت عاشقی را برقرار خواهد کرد. اعتقاد به امام مهدی(ع)یعنی آینده باز است و این وضعیتی که بر جهان حاکم است، آخر خط نیست، دنیا بن بست نیست؛ و این، خبر بدی برای مستکبران عالم است. مهدویت یعنی نفی استبداد جهانی. هیچ خبری به اندازه خبری که در نیمه شعبان به بشر داده می‌شود مهم نیست. نگاه ما به تاریخ با نگاه هِگِلی متفاوت است. ما می‌گوییم تاریخ یعنی انسانِ طولی، و جامعه یعنی انسان عرضی. ما از سرنوشت بشر و اتفاقاتی که خواهد افتاد حرف می‌زنیم. اینکه ما صرفاً با نگاه به گذشته‌ها نمی‌توانیم آینده را پیش‌بینی کنیم که یکی از اشکالاتی است که بر تاریخی‌گری شده و به جای خود، محفوظ و درست است، اما این هیچ لطمه‌ای به عقیده مهدویت نمی‌زند؛ چون نقطه عزیمت مهدویت از جای دیگری است. مبنای انتظار در آینده، نه استقرای گذشته‌هاست و نه قانون احتمالات آینده. مسئله از اساس مسئله دیگری است و این وعده خداوند و پیشگویی همه انبیاست نه پیش بینی! یک خبر است که از آینده داده می‌شود، انشا و آرزو نیست. خبر از پروژه‌ای است که قبلاً توسط خداوند طراحی شده و اجرا خواهد شد. امام مهدی(ع) از اول، جزو پروژه خداوند بوده است. اگر امام مهدی(ع) نیاید، فلسفه خلقت انسان، مشکل پیدا می‌کند. مهدویت جزئی از ارکان خاتمیت است. او می‌آید تا کار نیمه تمام همه انبیا را تمام کند. برخی گفته‌اند: «چون مهدی تا به حال نیامده است، بعد از این هم نخواهد آمد» این چه استدلال منطقی است؟ معلوم می‌شود کسی که این حرف را زده، می‌خواهد بشریت را مأیوس کند. اینان می‌خواهند با خدایان ریز و درشتی که ایجاد کرده‌اند به حکومت خودشان ادامه دهند و به ملت‌های عدالت‌خواه بگویند که بهتر است از آینده مأیوس شوید. نکته دیگر اینکه چون انتظار امام مهدی(ع) یک نوع انتظار مثبت و فعال است، نه منفی و منفعل، بنابراین انتظار  هیچ منافاتی با مهندسی اجتماعی و اصلاحی همراه با تحولات انقلابی رادیکال و قهر آمیز برای تکامل جامعه و اجرای عدالت نسبی قبل از ظهور حضرت  ندارد. این عقیده به نجات، به گونه‌ای است که نه تنها سد راه آزادی ما نمی‌شود، بلکه مشوق ماست. یعنی گفته‌اند منتظر مصلح، باید در حدی که می‌تواند صالح باشد، وگرنه منتظر مصلح نیست. 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
41.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻آیا اتفاقی (عملیات سایبری_تروریستی) که در لبنان افتاد، ممکن است در ایران هم روی دهد؟ ▫️چرا باید به صهیونیست ها پاسخ دهیم؟ در گفتگو با علی عبدی و حسین پاک 📖 جامعه‌شناسی مردم @Popular_Sociology
🔻 درباره روایت رسانه ای ✍️ سید محمود احمدزاده ▫️روایت نیاز بنیادین بشر است و حیات و ممات انسان ها را همین روایت میسازد. در واقع این روایت است که توسط آن بشر ذهن خود را انسجام بخشیده و سپس کنش ( عمل) میکند و حتی اگر روایتی به ما نرسد، ذهن خودش شروع به تولید روایت و ترکیب آنها میکند. چون نیازی بنیادین است برای ادامه حیات. روایت با قصه و داستان تفاوت دارد. قصه وقوع رخدادهایی است با شخصیت های خود. اما بیان همان داستان و رخدادهایش میتواند با روایت های مختلفی باشد. برای کودک طوری بیان شود و برای بزرگسال با بیانی دیگر روایت چنان مهم است که مبنای بسیاری از علوم شد. و گروهی بعنوان سوفسطائیان شکل گرفت که به آموزش روایتگری میپرداختند، و در چند مکتب مختلف به تشریح اصولی در شناخت حق و باطل، در امور زندگی انسان پرداختند. مکاتبی که امتداد آنها را در رسانه های امروزی میتوان مشاهده کرد. ـ میزان حق و باطل انسان است و نظر هرکس محترم ( معتبر ) است. ـ اصولاً حق و باطلی نیست. ـ نه تصدیق حقی نه تکذیب باطلی. روایت ها دارای اصولی هستند که چه در تولید و نشر آنها، و چه در دریافت و تحلیل آنها باید مورد توجه قرار گیرد. اصولی که امروزه به آن سواد رسانه ای میگویند. لازم به ذکر است که روایت ها دارای یک اصول و یک تکنیک هایی هستند که بحث هرکدام جداست و در سواد رسانه ای یا درک و فهم رسانه ای دانستن اصول ضروری تر است. اصول رسانه شامل مواردی مانند: ▫️مبدا روایت؟ ▫️سازنده روایت؟ ▫️مخاطب روایت؟ ▫️روش تولید و عناصر سازنده؟ ▫️شدت، عمق و جهت روایت؟ ▫️زمان روایت در وقوع، ساخت و نشر؟ ▫️تکنیک روایت؟ بحث در خصوص اصول روایت طولانی است و صرفاً جهت آشنایی مواردی ذکر شد که هرکدام دارای زیر شاخه های متعدد مربوط به خود است. روایت و روایتگری(رسانه) در حوزه قدرت بعنوان یک سلاح اثرگذار مطرح است. لذا شناخت روایت ها ( فهم رسانه ای) بعنوان یک سپر انسانی در جهت حفظ و ادامه بقاء از ضروریات امروز کشور است. و به تعبیر رهبری اگر شما روایت نکنید دیگران (دشمنان) آنطور که میخواهند روایت میکنند. و نتیجه غفلت و ضعف های رسانه ای ما باعث اثر گذاری روایت های دشمن و انسجام دادن ذهن های بخشی از جامعه در جهت منافع خود شده است. ناهنجاری ها و کنش های نامتعارف در سطح جامعه و رای های انتخاباتی نمودی از تلاش روایتگران ( رسانه های) بیگانه است. در فرازی از زیارت عاشورا، به نظر می‌رسد شاخص اصلی و مقیاس صحت سنجی و اعتبار سنجی روایت های انسان مشخص شده باشد. « سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیامه» و البته نیاز به همفکری و تبیین اصولی اینگونه مضامین است. 📖 جامعه‌شناسی مردم@Popular_Sociology