44.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼 آن یک قضیه است!
«تِلکَ قضیه» بر روی قصیدهای از شاعر مطرح مصری «مصطفی ابراهیم» آهنگسازی شده است و امیر عیدی خواننده راک مصری آن را اجرا می کند
«تِلکَ قضیه» درباره زندگی و سرنوشت مردم فلسطین است. روایتی از بی پناهی و مظلومیت ملتی که در خانه اش سلاخی می شود و دنیایی که چشم هایش را این جنایت عظیم و نسل کشی بزرگ که نظیرش در تاریخ دیده نشده است بر می گرداند! و با جانیان همراهی می کند.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻آن قضیه دیگر
✍ علی علیزاده
▫️ماجرای غزه در صد و هفتاد و یک روز گذشته فقط ماجرای قتل عام سی و دو هزار زن و کودک و آواره کردن دو میلیون انسان و شکنجه چند صدهزار نفر با سلاح گرسنگی و تشنگی نبود. غزه فروپاشی همه نظامهای ارزشی و اخلاقی مسلط و مدعی بود.
فروپاشی هرگونه امکان «جامعه جهانی» تا اطلاع ثانوی. از امریکا و اروپای لیبرال با «حقوق بشر» شان که سلاح و پول اسراییل را فراهم کردند و شرکای مستقیم این نسل کشی هستند تا روسیه و چین با نظم چندقطبی هنوز نیامدهشان که با چرتکهی رئال پلیتیک محاسبه کردند و نخواستند با آمریکا در بیفتند و ساکت نظاره کردند. تا آن «جهان اسلام» اش که روزی پنج بار به نماز ایستاد و رمضان که شد روزهاش را گرفت ولی نه از غصه مرد نه یک نفرش مثل آرون بوشنل خودش را به آتش کشید یا حتی یک سنگِ خشم به یک سفارت غربی پرتاب کرد.
ماجرای غزه، این اولین نسلکشیِ هرلحظه مخابره شدهی تاریخ، در سطح فردی هم برای ناظرانش تجربهی درونی تکان دهنده و تغییردهندهای بود. بسیاری از ما با تماشای هرروزه تصاویر این نسلکشی، در نوسان بین اندوه عزادارانه و خشم انفجارگونه و استهلاک حاصل از استیصال در خود پیچیدیم و روز به روز و ساعت به ساعت و ویدیو به ویدیو آدمهای دیگری شدیم. فارغ از انکه ساکن نیویورک و لندن بودیم یا صنعا و ژوهانسبورگ. تا مرز فروپاشی روانی و عاطفی رفتیم و با دیدن بیتفاوتی اطرافیانمان با محیط خود هم غریبه شدیم. یا تکه هایمان را به هم وصله کردیم و خود را قانع کردیم جز مقاومت راهی نیست. این صد و هفتاد و یک روز ماجرای غزه مثل خطی از میان همه جا رد شد و همه چیز را به دو نیم تقسیم کرد. آنهم در عصری که نمیتوانستی بگویی نمیدانستم، ندیده بودم، خبر نداشتم. حالا دیگر هیچ دولتی، هیچ ملتی، هیچ نهادی، هیچ شخصیت معروفی، هیچ فرد عادی راه سومی نداشت: تاریخ سوالش ساده خواهد بود:
«روزی که محمد سه ساله، لنای هشت ماهه، زینای دو ساله، زکریای چهار ساله و دوازده هزار کودک دیگر نسل کشی میشد تو کدام سوی این خط ایستاده بودی؟ نسبت تو با ماجرای غزه، این بزرگترین کربلای معاصر، چه بود؟»
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻کینه خواص! جامعه را می سوزاند
✍ علیرضا زادبر
▫️به تاریخ نگاه کنید. از لحاظ صفت روانی دشمنانِ سرسخت علی(ع) در کنار تمامی ویژگی ها، یک "صفت مشترک" دارند. یعنی هر چه این صفت در آنها بیشتر باشد، نسبت به علی(ع) سرسخت تر رفتار می کنند. صفت و حالتی نیست جز: کینه از علی(ع).
علت آن شدت "کینه ورزی" چه بود؟
علی امامِ ضد منافع اقلیت بود.
.
.
ولید در بستر بیماری بود، مردم امام حسن(ع) را به عیادت او بردند. ولید در لحظات مرگ گفت: از تمام آنچه بین من و مردم واقع شده توبه میکنم. مگر آنچه بین من و پدرت واقع شده که توبه نمیکنم!
شرح نهج البلاغه ج۴ ص۸۲
.
علت این شدتِ در "کینه ورزی" چه بود؟
.
کینه آنقدر شدید و ریشه دار بود که حضرت وصیت نمود دفنشان مخفیانه باشد و کسی از محل دفن آگاه نباشد تا نبش قبر کنند. مضجع امام سال ها بعد توسط اماممعصوممعرفی شد.
در دستگاه رسمی حکومت ابلاغیه بود در خطبه ها علی(ع) را لعن کنند!
فضایل او را پنهان بدارند.
در دل دوستداران او رعب ایجاد کنند
می گفتند علت کم کاری علی(ع) ترس از جنگ بوده است!! علی(ع) و ترس!!!!
....
باید پرسید کینه نسبت علی(ع) چرا پس از شهادت ایشان به پایان نرسید؟ چرا این کینه در تاریخبافی نماند؟ پاسخ همان است: علی(ع) و مرام علی(ع) بر ضد منافع اقلیت است. اقلیت همان خواص شکم گنده ظاهرالصلاح حاکم بر بیت المال در دوران خلیفه دوم و سوم بودند. همان ها که از بدر کینه علی(ع) را به دل داشتند. کینه خواص، جریان حق را در جامعه می سوزاند. بالاترین سطح کینه همین است. در ظهر عاشورا هم بیش از حسین(ع) که روبرویشان بود، کینه پدر حسین(ع) را در دل داشتند.
.
.
ایام شهادت امامی که شهید کینه ها شد تسلیت
.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
4_5913273022801774765.mp3
4.42M
🇮🇷 باز شمعی کشته شد با دست شب اما هنوز
این شبستان کهن با نور ایمان روشن است 🇮🇷
▫️غایتِ عمری "شهید زیستن"، جز "شهید رفتن" نتواند بود. آنان که حیات خود را به گمنامی و جهاد خاموش و چشم بستن بر شهرت گره زدند، پس از رفتن نام و نشان واقعی خواهند یافت و پیشرویِ خلایق، افقگشاییهای بزرگ و پرشکوه خواهند کرد. "سردار زاهدی" و یارانش در زمره این خیل بودند و هم از این روی، در روز شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام به قبیله رستگاران پیوستند. بر ما طلوعشان مبارک باد.
#شهادت
#سردار_زاهدی
#حمله_تروریستی_به_کنسولگری
#سوریه
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻کم و کیف انتقام از صهیونیستها
✍ سید یاسر جبرائیلی
▫️برخلاف تصورات برخی افراد، صهیونیست ها به هیچ وجه بنای کشاندن پای ایران به یک درگیری کامل را ندارند؛ چون ورود ایران به یک جنگ تمام عیار(All-out War)، شاید برای ایران هزینه سنگینی ایجاد کند، اما در مقابل به معنی پایان موجودیتی به نام اسرائیل خواهد بود.
در چنین شرایطی، بهترین گزینه، عملیات در محدودهای است که ایران آسیب ببیند، اما این آسیب به اندازهای نباشد که تهران را تحریک به ورود به یک جنگ تمام عیار کند. این محدوده، در ادبیات استراتژیک با مفاهیمی نظیر Gray Zone یا Measures Short of War توضیح داده میشود.
از اوایل دوره ترامپ، مفهومی در ادبیات اندیشکدههای امنیتی آمریکا پردازش شد که برخی آن را Measures Short of War یا اقداماتی پایینتر از آستانه جنگ خواندند و برخی دیگر Gray Zone Strategy یا استراتژی منطقه خاکستری. موسسه رند در گزارشی مدعی شد که سه کشور ایران، چین و روسیه در حال وارد آوردن آسیبهایی به منافع آمریکا هستند که پایین تر از آستانه لازم برای آغاز یک جنگ تمام عیار (All-out War) توسط واشنگتن است. اما چون آمریکا سیاستش این است که یا دست به حمله تمام عیار نظامی بزند، یا از درگیری پرهیز کند، در برابر این ضربات منفعل شده است. لذا پیشنهاد کردند که واشنگتن شان و شئون ابرقدرتی را کنار بگذارد و دست به وارد آوردن ضربات نقطهای در سطحی پائین تر از آستانه جنگ بزند. پس از شهادت حاج قاسم، موسسه واشنگتن (Washington Insttute) این ترور را در چارچوب این سیاست جدید، یک عملیات موفق ارزیابی کرد و توصیه به تداوم آن نمود.
به نظر میرسد امروز جمعبندی رژیم صهیونیستی این است که میتواند در منطقه خاکستری، اقداماتی پائینتر از آستانه جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران انجام دهد، اما از یک جنگ تمام عیار نیز در امان بماند.
در چنین شرایطی، اقتضای عقلانیت، اقدام متقابل در سطح مشابه است: فَمَنِ اعتَدی عَلَیکُم فَاعتَدُوا عَلَیهِ بِمِثلِ مَا اعتَدی عَلَیکُم. این سطح از پاسخ، این پیام را مخابره خواهد کرد که سیاست ایران برای پرهیز از ورود به جنگ تمام عیار، به معنی عدم تلافی اقداماتی پائین تر از آستانه جنگ نیست و ضربه بعدی، ضربه متقابل بعدی را در پی خواهد داشت.
راقم این سطور معتقد است به همان دلیلی که صهیونیستها نمیخواهند با ایران وارد یک جنگ تمام عیار شوند، پاسخ ایران در سطحی مشابه با عملیات نظامی آنها، منجر به یک درگیری کامل نخواهد شد. اگر در چارچوب این ایده و این مفروضات تصمیمگیری میشد، شاید پاسخ به ترور حاج قاسم، نه موشک باران عین الاسد، که به هلاکت رساندن یک شخصیت نظامی همرده بود. آمریکا اگر توان و اراده و امکان حمله به ایران را داشت، نیازی به بهانه نداشت. رژیم صهیونیستی نیز چنین است.
لذا نظر نگارنده آن است که در اسرع وقت، یک عملیات مشابه در سطح مشابه علیه صهیونیستها صورت گیرد. عدم اقدام در برابر این اقدامات پائین تر از آستانه جنگ، یک خطر جدی دارد و آن، تغییر پیوسته آستانه تحمل ایران است. اگر صهیونیست ها پاسخ جدی دریافت نکنند، نه تنها عملیات در منطقه خاکستری را ادامه خواهند داد، بلکه بر وسعت این منطقه نیز خواهند افزود.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ما مردم چگونه باید اسراییل را پشیمان کنیم؟
#پیوست_رسانه_ای
#جبهه_مقاومت
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻هنر رزم سون تزو
✍ سیدآرش وکیلیان
▫️دیشب برخی در شبکههای اجتماعی خیلی نگران شروع یک جنگ بین ایران و اسراییل بودند، من به همه شون پیشنهاد می کنم کتاب کوتاه «هنر رزم» سون تزو را بخوانند، احتمالا طور دیگری فکر خواهند کرد.
سون تزو یک از اولین استراتژیست های نظامی دنیاست که حدود ۲۵۰۰ سال پیش در دوران دولت های جنگ سالار در چین می زیست و کتابی کوتاه تألیف کرد که هنوز هم در مدیریت استراتژیک به خصوص حوزه های نظامی و حتی تجاری مطالعه می شود. البته نسخه ای که اکنون در دست ماست توسط چند نفر در طی زمان بازنویسی و عبارات و مثال هایی از تاریخ چین به آن افزوده شده است.
این کتاب ۱۳فصل کوتاه دارد که هر فصل آن به یک جنبه از موضوعات مطرح در میدان رزم میپردازد.
۱- نقشههای حساب شده
۲- برپایی عملیات
۳- شمشیر در نیام
۴- رزمآرایی یا جابجاییهای تاکتیکی
۵- نیرو
۶- نقاط ضعف و قوت
۷- رزمایش یا مانور کردن
۸- رزمآرایی های گوناگون
۹- ارتش در حال پیشروی
۱۰- زمین یا منطقه عملیاتی
۱۱- موقعیتهای نُه گانه
۱۲- حمله کردن با استفاده از آتش
۱۳- استفاده از جاسوسان
زیباترین بخش کتاب را استراتژی «شمشیر در نیام» میدانم. سون تزو می گوید:«فضیلت برتر ، جنگیدن و پیروزی در تمامی نبردها نیست. فضیلت برتر، در هم شکستن مقاومت دشمن بی توسل به جنگ است... پس عالی ترین شیوه فرماندهی ، ممانعت از اجرای نقشه دشمن است... »
🔗در حاشیه یک نکته در ارتباط با استراتژی ایران یعنی بازدارندگی فعال و تهاجمی اضافه کنم. ایران می داند که با یک بازیگر بد (نتانیاهو) مواجه است که سود سیاسی اش در جنگ افروزی است. در چنین شرایطی بهترین راه ایران برای جلوگیری از وقوع جنگ محتمل، ایجاد موازنه وحشت است. یعنی به دشمن نشان دهد که توان آسیب زنندگی زیادی دارد. لذا این احتمالا سبب خواهد شد که اسراییل از توسعه جنگ به شیوه کلاسیک صرفنظر کند و مجددا به روش خرابکارانه سابق بازگردد. لذا پس از حملات اخیری که اسراییل به فرماندهان ایرانی در سوریه انجام داده بود، اگر ایران اقدام به تلافی وحشت افروز نکرده بود، احتمالا نتانیاهو در مراحل بعدی حملات موثرتری را حتی در خاک ایران انجام می داد.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 تصاویر ماهوارهای از پایگاه هوایی نواتیم در سرزمین های اشغالی
ضربات دقیق موشک های ایرانی به ساختمانهایی که به نظر میرسد آشیانه هواپیماهای جنگنده هستند در این پایگاه کاملا قابل مشاهده است.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
In this one video seen seven of hits by Iranian army
🔗 S p r i n t e r F a c t o r y (@Sprinterfactory)
فقط در همین یک ویدئو ۷ موشک ایرانی به اهداف خود اصابت کرده است.
اصابت ها دقیق و نقطه زن است.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻افسر بازنشسته ارتش آمریکا و بازرس سابق تسلیحاتی سازمان ملل:
عملیات ایران، یکی از برترین قدرت نمایی های نظامی تاریخ نوین بود...
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻پاسخ بی سابقه ایران چگونه تمام معادلات را به هم ریخت؟
🎙علی علیزاده
▫️ اگر ایران در عین الاسد خطوط قرمز خود را برای آمریکا ترسیم کرد و یک سوی صورت ترامپ را سرخ کرد و از آن پس دیگر هرگز آمریکا وارد جدال مستقیم با ایران نشد، حمله ایران به اسراییل هم هفت اکتبری دیگری در اذهان اسراییلی ها به وجود آورد.
که ای اسراییلی که خانه و کاشانه خود را از منهتن ول می کنی و به اسراییل می آیی به خیال اینکه امنیت داری. این گنبد آهنی نیست آبکش آهنی است. نگاه این موشک های ته انبار من با فن آوری های دو دهه قبل چه طور از بالای چهل شهر تو رد می شود و هیچ کاری نمی توانی بکنی.
نگاه کن که این تنها شمه ای از یک میلیون موشک های انبار شده من است...
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻شعلههای ایدئولوژی آمریکا | بخش اول
✍ سیدجواد میری
▫️در نگاه اول بسیاری چنین گمان میکنند که جامعه آمریکا، جامعهای غیرایدئولوژیک است. برای مثال برخی چنین تصور میکنند که جوامعی همچون کوبا، ایران، چین و... گرفتار مسالهای به نام ایدئولوژی هستند (اگر ایدئولوژی را به معنای منفی آن مدنظر بگیریم) اما برای مثال، کشورهای غربی همچون فرانسه، انگلیس و آمریکا ایدئولوژیک نیستند. به باور من این یکی از غلطترین نگاهها به وضع موجود جهان است.
اگر ما ایدئولوژی ساختارمند و درونی شده در آمریکا را نمیبینیم به دلیل این است که ایدئولوژی لیبرالیسم یا سرمایهداری چنان بسط یافته و چنان جامعه را شکل داده که مانند هوایی که تنفس میشود متوجه آن نیستیم. ما زمانی به هوا فکر میکنیم که کسی راه تنفس ما را مسدود کرده باشد و در تنگنا باشیم.
در لحظات بسیار بسیار بحرانی است که ایدئولوژی غربی خود را آشکار میکند. بحران به این معنا که وقتی شما با غیریت کاملا متمایز روبهرو میشوید در آمریکا، میتوانید بفهمید که عجب ایدئولوژی قدرتمندی در این جامعه وجود داشته اما ما هیچگاه متوجه وجود آن نبودهایم. برای نمونه یکی از آن لحظات حساس و بحرانی چیزی است که ما امروز با مساله فلسطین در آن قرار گرفتهایم.
قتلعام و نسلکشی انسان در غزه رخ میدهد اما اگر کسی درباره فلسطین یک خط بنویسد، او را از دانشگاه اخراج میکنند؛ 28 کارمند گوگل صرفا به دلیل اعتراض به سیاستهای فروش اطلاعات به اسرائیل اخراج میشوند. دکتر عبیر ابویعبیص، استاد هماتولوژی و انکولوژی دانشکده پزشکی دانشگاه اِمُری، به دلیل شرکت در تظاهرات مقابل سفارت اسرائیل در واشنگتن و حمایت از فلسطین در فضای مجازی از دانشگاه اخراج میشود. مجریان شبکههای تلویزیونی شغل خود را پس از حمایت از مردم فلسطین از دست میدهند. همچنین میشود به همین موج سرکوب به بهانه «یهودستیزی» اشاره کرد؛ بهانهای که روسای دانشگاههای هاروارد، امآیتی، پنسیلوانیا و ماساچوست را فقط به خاطر اینکه در دانشگاههای تحت مدیریت آنها دانشجویان از فلسطین حمایت کردند راهی دادگاه کرد. در همین جلسات بود که رئیس دانشگاه پنسیلوانیا مجبور به استعفا شد.
شما توجه کنید فردی مانند کریم بنزما به دلیل حمایت از مردم فلسطین در یک توئیت، متهم به ارتباط داشتن با اخوانالمسلمین میشود و درخواست سلب تابعیت بنزما و پس گرفتن توپ طلا از او مطرح میشود.
حتی بعد از انتشار یک فراخوان برای آتشبس در غزه، مجله «Artforum» سردبیر ارشد خود دیوید ولاسکو را برکنار کرد و مدعی شد انتشار این فراخوان با استانداردهای رسانهای آنها مطابقت ندارد! این مساله آنقدر فراتر میرود که حتی سوزان ساراندون، بازیگر برنده اسکار توسط شرکت سازنده اسپای گلس (Spyglass) از پروژه فیلم «جیغ7» اخراج میشود. این بخشی از ماجراست. میشود نام و رسم هزاران نفر دیگر را ردیف کرد که صرفا به دلیل اعتراض به نسلکشی در فلسطین شغل خود را از دست دادهاند.
ادامه دارد...
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻شعلههای ایدئولوژی آمریکا | بخش دوم
✍ سیدجواد میری
▫️حالا شما گمان میکنید این جامعه غیرایدئولوژیک است؟ پس چرا اینگونه با مسائل برخورد میکند؟ نکته مهم اینجاست که همه جوامع به نوعی درگیر ایدئولوژی هستند. همه جوامع در گذار از کلیسا به وضع مدرن از یک رحم اجارهای به نام ایدئولوژی استفاده کردهاند.
درباره کشور ما ایران چنین القا میشود که با مفهوم ایدئولوژی از زمان جنبش مشروطه و به نحو جدی در قرن بیستم و با طرح ناسیونالیسم با مفهوم ایدئولوژی آشنا شد. در ادامه نیز گفته میشود بهرغم وجود ایدئولوژیهای مختلف اما در نهایت این اسلامگرایی بود که توانست ابزار قدرت را در دست بگیرد.
طرح چنین مفهومی پیرامون ایران به معنای آن نیست که دیگر جوامع غربی خالی از ایدئولوژی هستند. همه این جوامع ایدئولوژی دارند اما ایدئولوژیهای آنان بسیار عمیق و مستحکم است. به همین دلیل است که فوکو در اواخر قرن بیستم معتقد است تکنولوژیهای قدرت در جوامع مدرن وجود دارد. فوکو در باب جوامع مدرن همچون فرانسه و آمریکا سخن میگوید. وی مفهومی تحت عنوان «panopticon» یا قدرت تمامیتبین را طرح میکند. قدرت تمامیتبین فراتر از قدرت تمامیتخواه با توتالیتر است. در برابر با قدرت توتالیتر، شما میتوانید آن را با انگشت مورد اشاره قرار دهید و نسبت به وجود چنین قدرتی خودآگاهی پیدا کنید اما قدرت تمامیتبین چنان وجود جامعه و شما را احاطه کرده که در همه جا هست اما شما حتی متوجه حضور آن هم نیستید در حالی که به طور ناخودآگاه زندگی شما را جهت میدهد.
به باور من قدرت در ایران نهتنها تمامیتبین نیست، بلکه حتی تمامیتخواه یا توتالیتر هم نیست. قدرت توتالیتر در اروپای شرقی برای مثال وجود داشت. قدرت کاملا میتوانست جامعه را کنترل کند اما مرز میان جامعه و قدرت مشخص بود. در فرانسه، آلمان، انگلیس و آمریکا حتی چنین امری نیز قابل تشخیص نیست. زمانی مردم میتوانند حضور پررنگ قدرت در جامعه را تشخیص دهند که اتفاقی رخ میدهد، مانند آنچه در فلسطین به وجود آمد. در چنین موقفی است که دولت مدرن آن ابزار قدرت مداخلهگر خود را به وسط حوزه عمومی آورده و دانشگاه، رسانه و همه چیز را کنترل میکند.
یک مثال خوب برای این موضوع جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ است. با شروع جنگ 3 میلیون انگلیسی در خیابان تظاهرات و پیاده به سمت لندن حرکت میکنند تا بگویند انگلیس نباید وارد جنگ شود اما تونی بلر کار خود را انجام میدهد. مگر نمیگویند در دولتهای دموکرات اگر جامعه مدنی فعال شود کنش دولتها را جهت میدهد؟ چگونه است که قدرت کار خود را انجام میدهد. این یعنی ایدئولوژی کار خود را انجام میدهد.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻بوی گند روشنفکری!
✍ داریوش سجادی
▫️روشنفکری از منظری آسیبشناسانه یک بیماری است. نوعی بیماری که ناشی از نشاء اندیشه در زمین منطق باینری (صفر و یک) است که طی آن جماعت «روشنفکر» مفاهیم انتولوژیک (بودشناسانه) را در فضائی اگزیولوژیک (ارزشداورانه) مصادره بمطلوب میکنند.
به عبارت دیگر روشنفکر بر این روال به موجودیتی مُبدل شده که «بودهای» ذاتسرشتانه را با استنتاجات ارزشداورانه مابازاء کرده و بتبع تفاوتهای ذاتی را مبنای تمایزات ارزشی میانگارد.
حوزه منطق باینری جهان مطلقات و گزارههای ابطال ناپذیره هستی یا عدم ـ صدق یا کذب ـ روشنائی یا عدم روشنائی ـ خدا یا غیر خدا ـ خیر یا شر
اما ورود ناصواب منطق باینری از حوزه آنتولوژی (بودشناسی) به حوزه آگزیولوژی (ارزشداوری) مبنای انعقاد نطفه نامیمون «ایدئولوژی شیطانی» است که طی آن شیطان «بود» از آتش خودش را در مقابل «بود» از خاک انسان را شاخص تمایز و تفاخر و خودبینی و خودبرتربینی و تشخص و تکبرش نسبت به انسان میانگارد.
در چنین بدآیندی، منطق شیطان ناظر بر «ارزشگذاری خویشکامانه» بر تفاوتهای «هستی شناسانه» است.
ایدئولوژی که طی آن «تفاوت» مبنای «تمایز» است و بر همین اساس عنصر مبتلابه به این ایدئولوژی از دو گانههای متفاوت «سیاه و سفید» ، «فقیر و غنی» ، «شهری و روستائی» ، «باسواد و بی سواد» ، «زن و مرد» ارجحیتهای ارزشداورانه درک و استنباط میکند.
بر این اساس پاسخ یک عنصر مبتلا به این بیماری به پرسش «آقای ایکس چگونه انسانی است؟» بیرون از دو گانه «آقای ایکس آدم خوبی است» یا «آقای ایکس آدم بدی است» چیز دیگری نمیتواند باشد!
امکان نداره بیمار مزبور در پاسخ به پرسش فوق فرضاً بگوید:
آقای ایکس فردی خوش خُلق اما در عین حال کاهل است و هم چنان که آدمی راستگو است اما ضریب مسئولیتپذیریاش پائین است. از نظر روانی فردی برونگرا و خیـّر و اهل انفاق است. خانواده دوست و اجتماعی است اما در عین حال محافظه کار هم هست و ضریب ریسک پذیریاش پائین است. خوش لباس و خوش بیان و مبادی آداب است اما مناسباتش با خانواده پدرسالارانه است و در مناسبات اجتماعی رفیق باز و تفرج طلبند و غیره ...
توقع شنیدن چنین پاسخی از چنان بیماری تقریبا در حد محال است!
برای چنین بیماری دادن پاسخ در «دو گانه باینر» بمراتب سهلتر و مقبولتر از آنست تا خود را در پاسخهای کثیرالابعاد معطل و معذب کند. برای چنین بیماری تنها دو گزینه وجود دارد:
خوب یا بد!
انسان یا قدیس است یا ابلیس!
یا اهورا است یا اهریمن!
یا خیر است یا شر!
یا درست است یا غلط!
یا سیاه است یا سفید!
یا فرشته است یا دیو!
یا پاک است یا پلید!
یا قهرمان است یا هیولا!
یا راهبه است یا فاحشه!
یا مدرن است یا سنتی!
یا شهری است یا دهاتی!
یا باشعور است یا بیشعور!
یا باسواد است یا بیسواد!
یا روشنفکر است یا مرتجع!
یا آلامُد است یا اُمُل!
یا دنیوی است یا اخروی!
یا علمی است یا دینی!
کسالتی آپارتایدی که به اعتبار آغشتگیاش به «منطق باینری» عنصر مبتلابه را بصورت قهری در دوگانه مهتری ـ کهتری بین خود و دنیای بیرون از خود استقرار میکند.
روشنفکری بر این روال خوانشی است از تفرعن شیطانی آغشته به تبختر و انانیتی خویشکامانی!
گفتمانی سیاه و سفید که در آن برای ابراز و اثبات شانیت و اصلحیت خود لزوماً باید جبهه مقابلی از سفلگی و حقارت برای خود جعل کنید.
در چنین گفتمانی «روشنفکر» برای مانائی وجود پر نخوت خود چارهای ندارد تا بقای خود را با انتساب «تاریکفکران» به جبهه مقابل «کنتراست» کرده و مختصات هر دو سوی جبهه را نیز برگرفته از خوشآیندها و ناخوشآیندهای سلیقگی خود، فهم و معنا و قرائت و انشاء و املاء کند.
دو گانه «روشن فکر ـ تاریک فکر» تبلور عینیتی شیطانی از صباوتی اندیشگی نزد فحول جوامع است.
روشنفکر با چنین مختصاتی «نژندی روانی» است در حالی که همه انسانها را بیرون از این «دوگانه شیطانی» میتوان در دوگانه «عوام و خواص» برسمیت شناخت بدون آنکه تالی فاسد داشته باشد.
دوگانهای که در آن چه آن چوپان بیسوادی که در دل کوه تخصص گوسفندگردانی دارد نسبت به استاد دانشگاه به اعتبار تخصصاش خواص است. هم چنان که آن استاد دانشگاه نیز به اعتبار جهلاش از تخصص چوپانی، نزد چوپان عوام خواهد بود! هم چنان که همان استاد در مقابل «چوپان مفروض» در حوزه «تخصص خود» خواص است و چوپان نیز عوام حوزه تخصصی استاد محسوب خواهد شد بدون آنکه هر کدام نسبت به دیگری فخر یا عجز بفروشند.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻تشیع، تعلیق معنا، عقلانیت معطوف به معنای نهایی
✍ سینا کریمی
▫️ژاک لکان روانشناس و فیلسوف فرانسوی معتقد است «همواره معنای همه چیز در تعلیق بوده ، هیچ زمانی نیست که با انعقاد کامل معنا مواجه باشیم. وقتی عشق است، معشوقه نیست و وقتی معشوقه هست، عشق نیست و با تحقق یکی آن دیگری محو خواهد شد.»
در تاریخ سیاسی شیعه موضوع مشابهی مطرح بوده به این معنا که وقتی امام بوده ماموم نبوده و امامان یک به یک به شهادت رسیده اند و وقتی امام نیست ماموم، مدعیان و ابراز کنندگان وفاداری به امام زیاد شده اند! به همین دلیل نخبگان فکری شیعه در طول تاریخ، معنای مطلق را در تعلیق و سایه نگه داشته و با ظاهر نشدن امام در انظار عمومی و انتظار برای ظهور مجددش، پایان تاریخ و حقیقت را از نظر منطقی، امری غیر ممکن و همواره مشغول برنامه ریزی و سازماندهی برای تولید حقایق و وضعیتهای جدید بوده و هستند!
در زمان فتح مکه، پیامبر(ص) خانه کعبه و خانه ابوسفیان را دو مکان امن اعلام نمود در حالیکه ابوسفیان و قبایل همراهش بیشترین دشمنی را با پیامبر ابراز نموده بودند!
مولا علی (ع) هم با وجود اینکه می دانستند حکومت حق ایشان است اما قهر سیاسی نکرده همواره به خلفای اسلامی مشاوره سیاسی می دادند!
از نظر ژاک لکان تضاد میان واقعیت و حقیقت ، هیچ موقع از بین نرفته و نخواهد رفت و کسانی که به دنبال پیاده نمودن حقیقت نهایی و مطلق هستند هیچگاه موفق به این امر نشده، بنابر این، مردم چاره ای جز انس گرفتن و کنار آمدن با این موقعیت های متضاد نداشته، برای رسیدن به آرامش روانی و قرارمندی باید با ذات پارادوکسیکال دنیا کنار بیایند!
امابرخلاف نظر لکان ، عدم انس و عادت به این موقعیت های متضاد و رها نکردن معنای نهایی، نقطه شروع و تمایز گفتمانی تشیع از سایر جریانها بوده، نخبگان سیاسی شیعه با فعال نمودن وجه عقلانی و واقع گرای رفتار سیاسی خود، همواره ضمن معلق نگه داشتن بخشی از معنا، توانمندی استفاده از روشها و ابزارهای نوین و تطبیق با واقعیات و موقعیت های متضاد، برنامه ریزی، سازماندهی و شبکه سازی فعال برای تغییر قواعد بازی را ممکن ساخته، از مجرای این میل و اراده همیشگی برای بودن و تغییر دادن، هویت تاریخی خویش را حفظ و متعین نموده اند!
بنابر این ما نه با اقتصاد اسلامی، بانکداری اسلامی و یا سیاست اسلامی بلکه با عقلانیت اسلامی، شیعی و ایرانی در مواجهه با عقلانیت لیبرالی و مسیحی مواجه هستیم.
عقلانیتی که به سطح اقتصاد یا سیاست تنزل نکرده، در عین بکارگیری قواعد و ابزارهای آن، جهانی فراتر و بزرگتر را از آن خود می کند!
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻تاملی درباره تعطیلی شنبه و پیامد های این جراحی فرهنگی!
✍ سجاد صفار
▫️یکی از بنیادی ترین شؤون فرهنگ ساماندهی نظم بخشی و معنابخشی به زمان است. شیوه شمارش روز و هفته و ماه و سال امری حاشیه ای و کم اهمیت نیست بلکه یکی از ساختارهای پایه است که فرهنگ از خلال آن ما را میسازد روال و ریتم زندگی ما درک ما از اهمیت و معنای چیزها و رویدادها درک ما از هویت و تلقی ما از مبدأ و مقصد و مسیر زندگی از جمله مواردی است نظم گاهشمارانه در شکل دادن به آن تأثیر قطعی دارد.
به همین دلیل است که گاهشماری در سطوح مختلفش همواره میدان منازعه های هویتی و تمدنی بوده است. تلاش ناکام پهلوی برای تبدیل سالشمار هجری به تاریخ مجعول شاهنشاهی یا تلاش شکست خورده ژاکوبنهای فرانسوی بر جایگزینی تقویم انقلابی که در آن روزهای هفته به جای 7 ده روز بود نمونه هایی آشنا از این منازعات است. در هر دو مورد تلاش برای تغییر نظم زمانی هدفی جز قطع پیوند از سنت دینی (اسلامی و مسیحی) نداشت.
اساساً هفته تا حد زیادی درونمایه ای دینی و الهیاتی دارد و این تبار دینی نه تنها در آیینهای اساطیری بابلی و مصری و رومی که در آموزه ادیان ابراهیمی بارز و واضح است. نظم 6+1 روزهای هفته کنایتی از مضمون رمزآلود خلق در شش روز (یا نشئه یا مرحله ) و استواری بر عرش در روز هفتم است که در عهدین و قرآن به آن اشاره شده است روزهای معمولی هفته که البته هر یک معانی دلالتها و سنن و مستحبات خاص خود را دارند در نهایت به روز مقدس (Holyday) ختم میشوند که نقطه غایی نظم مناسکی هفته است و با فرایض و حتى مقررات و منهيات خاص دینی نشانه گذاری شده است. این منهیات در شریعت موسوی حاد و شدید است و نهایتاً به ابتلای قوم بدل میشود ولی در شریعت سمحه و سهله مصطفوی به نهی از بیع و تجارت در زمان برگزاری نماز جمعه محدود شده اما باز هم وجود دارد.
در سنت اسلامی هفته با شنبه آغاز و به جمعه ختم میشود هر روز آداب و اعمال خاص خود را دارد و نهایتاً جمعه روز مشخص عبادی و مدنی اجتماع اسلامی است. این مسأله جدا از وجوه نفس الامری و تکوینی، جنبه هویتی پررنگی نیز در تمایز ملت اسلام از سایر ادیان و ملل دارد دستکاری در این تنظیم زمانی خواه ناخواه با تبعات و دلالتهای مهم فرهنگی و تمدنی همراه است. به نظر من اهمیت چنین کاری شاید یکی دو پله از تغییر خط و زبان در دگرگون کردن فرهنگ عمومی کمتر باشد و تبعات و نتایج آن خصوصاً در بلند مدت خود را نشان خواهد داد. اما چه ضرورتی این جراحی فرهنگی را در ذهن بخشی از تصمیم گیران موجه ساخته است؟
از جمعیت 24 میلیونی شاغلین در کشور ما چه تعدادی از افراد به طور مستقیم درگیر تعاملات تجاری مالی و بانکی بین المللی هستند؟ صد هزار نفر؟ دویست هزار نفر؟ پانصد هزار نفر؟ من به این آمار دسترسی ندارم و نمی دانم اساساً تخمینی از آن وجود دارد یا نه. اما حتی اگر عدد نامحتمل یک میلیون نفر از شاغلان را در نظر بگیریم سهمی کمتر از پنج درصد از نیروی کار ایران را به خود اختصاص می دهد. تازه ما در اینجا مخرج کسر را فقط شاغلان قرار دادیم و با افزودن دانش آموزان و دانشجویان که فعالیت شان هیچ ربطی به تعاملات بین المللی ندارد سهم این بخش کمتر هم می شود. چرا باید برای تسهیل و توسعه عملکرد چنین کسر کوچکی از نیروی انسانی کشور دست به جراحی فرهنگی مهمی بزنیم؟ آیا راهکار دیگری برای تدارک مشکل آنها وجود ندارد؟ اساساً شرکتهای خصوصی چه مانعی در تعریف روزها و ساعات کاری خود به اقتضای فعالیت شان دارند؟ بخش عمومی را نمی توان با ایجاد شعب و کارکنان کشیک در روزهای تعطیل در خدمت فعالان اقتصادی قرار داد؟ و ...
اما پیامدهای فرهنگی که گذشت همه مساله نیست. تعطیلی شنبه که در فرهنگ عمومی ما با آغاز کردن کار و فعالیت و اراده ها و تصمیم های جدید قرین است تبعاتی ضد کار و فعالیت خواهد داشت حتی اگر این جراحی نابهنگام در تغییر تصویر و تصور شنبه توفیق یابد، تغییر تلقی عمومی از پنج شنبه( به عنوان روز نیمه تعطیل یا تق و لق) ساده نخواهد بود. همچنان که تلاش شهید رجایی در کاستن تعطیلات نوروزی از ۱۴ روز به ۴ روز موفق نبود. به این ترتیب در عمل روزهای فعال و سرپای هفته از ۵ روز به ۴ روز (یکشنبه تا چهارشنبه کاهش می یابد و این در شرایط امروز ما ضربه مهمی به کل روال فعالیت و کارهای اقتصادی و اداری و آموزشی کشور است.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ. إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّی الصَّالِحِینَ. فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ لْعَظِیمِ»؛
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
يارب القرآن احفظ حامل القرآن بحق حرمة القرآن
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی امشب در دیدار جمعی از خانوادههای سپاهیان پاسدار که به مناسبت شب میلاد امام رضا(ع) برگزار شد، با ابراز تاثر از حادثه نگران کننده عصر امروز برای رئیس جمهور محترم و همراهان ایشان گفتند: امیدواریم خداوند متعال رئیس جمهور محترم و مغتنم و همراهان ایشان را به آغوش ملت برگرداند. همه برای سلامت این جمع خدمتگزار دعا کنند. ملت ایران نگران و دلواپس نباشند، هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نمیآید.
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔻 پایان ماموریت مردان خدا شهادت است...
شرحی بر این غم نیست
#شهید_جمهور
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 «رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت»
✍️ پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی و اعلام عزای عمومی در پی درگذشت شهادتگونه رئیسجمهور و همراهان گرامی ایشان
📝 حضرت آیتالله خامنهای در پیامی شهادت حجتالاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی رئیسجمهور اسلامی ایران، دکتر امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه، حجتالاسلاموالمسلمین آلهاشم نماینده ولیفقیه در آذربایجان شرقی، دکتر رحمتی استاندار آذربایجان شرقی و همراهان گرامی ایشان در سانحه هوایی را تسلیت گفتند.
📝 متن پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
انا لله و انا الیه راجعون
▪️با اندوه و تاسف فراوان خبر تلخِ درگذشتِ شهادت گونهی عالم مجاهد، رئیس جمهور مردمی و با کفایت و پرتلاش، خادمالرضا علیه السلام جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید ابراهیم رئیسی و همراهان گرامی ایشان رضوان الله علیهم را دریافت کردم.
▪️این حادثهی ناگوار در اثنای یک تلاش خدمترسانی اتفاق افتاد؛ همهی مدت مسئولیت این انسان بزرگوار و فداکار چه در دوران کوتاه ریاست جمهوری و چه پیش از آن، یکسره به تلاش بیوقفه در خدمت به مردم و به کشور و به اسلام سپری شد.
▪️رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت. در این حادثهی تلخ، ملت ایران، خدمتگزار صمیمی و مخلص و با ارزشی را از دست داد. برای او صلاح و رضایت مردم که حاکی از رضایت الهی است بر همه چیز ترجیح داشت، از این رو آزردگیهایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانه روزیش برای پیشرفت و اصلاح امور نمیشد.
▪️در این حادثهی سنگین شخصیتهای برجستهئی مانند حجةالاسلام آل هاشم امام جمعهی محبوب و معتبر تبریز، جناب آقای امیر عبداللهیان وزیر خارجهی مجاهد و فعال، جناب آقای مالک رحمتی استاندار انقلابی و متدین آذربایجان شرقی و گروه پروازی و دیگر همراهان نیز به رحمت الهی پیوستند.
▪️اینجانب پنج روز عزای عمومی اعلام میکنم و به ملت عزیز ایران تسلیت میگویم. جناب آقای مخبر طبق اصل ۱۳۱ قانون اساسی در مقام مدیریت قوهی مجریه قرار میگیرد و موظف است به همراهی رؤسای قوای مقنّنه و قضائیه ترتیبی دهند که ظرف حداکثر پنجاه روز رئیس جمهور جدید انتخاب شود.
▪️در پایان تسلیت صمیمی خود را به مادر گرامی جناب آقای رئیسی و همسر فاضل و بزرگوار ایشان و دیگر بازماندگان رئیس جمهور و خانوادههای محترم همراهان بویژه والد ماجد جناب آقای آل هاشم معروض میدارم و صبر و تسلای آنان و رحمت الهی برای درگذشتگان را مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۴۰۳/۲/۳۱
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔻تقوا، اخلاص و جهد؛ رمز سیاستورزی به سبک انقلاب اسلامی
✍ محسن دنیوی
▫️این اسامی را مرور کنید؛ سیدمحمدحسین بهشتی، مرتضی مطهری، محمدعلی رجایی، محمدجواد باهنر، علی صیاد شیرازی، قاسم سلیمانی و حالا سیدابراهیم رییسی و سیدمحمدعلی آل هاشم و...
اینها نام برخی از انسانهایی است که نامشان با جمهوری اسلامی گره خورده است و امکان جدا کردن آنها از این نظام وجود ندارد.
ویژگی مشترک این نامها، سه کلمهای است در تیتر نوشته شده است یعنی تقوا، اخلاص و جهد یا تلاش بیوقفه و شبانه روزی و بدون تعطیلی در راه هدف و تکلیف که خدمت به مردم و دین و وطن تا پای جان از جمله این اهداف و تکالیف است!
این افراد تک به تک در حال اثبات این فرمول و معادله هستند که راه درست سیاستورزی جمهوری اسلامی به عنوان نظامی که با اراده ملت ایران ایجاد شده و با اراده مردم ایران از گزند حوادثی مانند هشت سال جنگ تحمیلی و تحریمهای طولانی و سنگین عبور کرده است فقط همین است و بس!
راه دیگری وجود ندارد و امور دیگر به واسطه این سه اصل معنا پیدا میکنند. حتما به عناصر دیگری برای حضور موثر در امر اداره و سیاست در ایران اسلامی نیاز است اما تمام ویژگیهای لازم برای یک دولتمرد در جمهوری اسلامی ایران، اگر با سه عنصر کلیدی تقوا، اخلاص و جهد ترکیب شد، جواب خواهد داد وگرنه سیاستمدار و دولتمرد به مسیر دیگری خواهد رفت؛ حتی اگر برای خدمت به مردم شب و روز خود را صرف کرده باشد یا بسیار باهوش و متخصص باشد یا بسیار پیچیده فکر کند و توانایی بالایی در مذاکرات سیاسی اقتصادی داشته باشد باز هم به مطلوب همسو با جان مایه انقلاب و جمهوری اسلامی ایران نخواهد رسید!
این تغییر در مفهوم سیاستورزی و کنش سیاسی در جهان امروز، اتفاق مهمی است که با خون این شهیدان دولتمرد و اهل سیاست در جمهوری اسلامی ایران در حال اثبات است و این تغییر مهم بسیار بسیار بارارزش و تکاندهنده است و نه فقط آینده ایران بلکه آینده منطقه و جهان را به مرور دگرگون خواهد کرد.
این افراد قربانی شدند تا این تغییر شکل بگیرد و در جهانی که امر معنوی و قدسی به ویژه در زندگی اجتماعی بیمعنا شده است و سیاست بیش از همه چیز و همه جا، دنیایی و عاری از ارزش شده است، آن را به سبک و سیاق انقلاب اسلامی احیا کنند و با خون و جان خود که ظاهراً برای انسانها در این دنیا چیزی بالاتر از آن نیست، سیاست و زندگی را معنای دوباره ببخشند.
اینان پیامآور انسان جدیدی هستند که در نقطه اوج دسترسی به قدرت و امکان چنگاندازی به ثروت، در بند عشق الهی است و خود را فقط به خداوند متعال سپرده است و فقط خود را با یک منبع قدرت میسنجد و هیچ شاخص و ملاک دیگری را برتر از این ملاک وجود ندارد و هیچ فرمولی بالاتر از سهگانه تقوا، اخلاص و جهد بی وقفه در راه تکلیف الهی معنا ندارد.
این انسان جدید زاده انقلاب اسلامی با پشتوانه و نیروی درونی که از اتصال به خداوند عزیز ایجاد شده است، نحوه متفاوتی زندگی خواهد کرد و هر روز را با همین انگیزه شروع میکند و به پایان میبرد و زندگی، کار، مسئولیت، سیاست و اقتصاد برایش معنای متفاوتی از معمای این کلمات در دنیای امروز خواهد داشت. مسئولیتی را در جهان به عهده میگیرد و رنج این مسئولیت و تعهد به را دوش میکشد و این تعهد تا لحظه مرگ یا شهادت لحظهای تعطیل نمیشود!
خون این شهیدان که در بسیاری از ویژگیها مانند اهل محبت بودن، لطافت شخصیتی و صمیمیت در کنار جدیت، صلابت، صبر و استحکام شبیه هم بودند، حجت پیش روی ما و نشانههایی برای یافتن راه است.
اگر اهل انقلاب و باورمند به جمهوری اسلامی هستیم، باید بدانیم راه دیگری وجود ندارد و امکان ندارد در این نظام باشیم و فعالیت کنیم و مسئولیت داشته باشیم و از این فرمول یعنی تقوا، اخلاص و جهد تبعیت نکنیم و عاقبت بخیر شویم.
#شهید_جمهور
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻"ابراهیم" عمری در حوالی شهادت زیسته بود
✍ محمدرضا کائینی
▫️هم از این روی بود که سه سال پیش، صندوقهای مهر را از نامش آکنده ساختیم. میدانستیم که در دوگانه خدمت و خطر، نخستین را بر میگزیند و دومین را فرومینهد. به وجاهت و آیندهجویی وقعی نمینهد و در لحظه، هر آنچه در دست و زبان دارد، در طبق اخلاص مینهد و به خلقالله پیشکش میدارد.
ریاست جمهوریاش تکدورهای شد و به دور دوم وصال نداد، چه برای جاودانگی و ماندگاری در سپهر انقلاب اسلامی مبعوث گشت. رئیسی در تصدی قوه قضائیه محبوب شد، جایی که کمتر چنین کارکردی دارد و عادتا نهادی سخت و زِبر است. در آغاز تصدی ریاست جمهوری، بسا عافیتطلبان، مسئولیتش در کشوری تحریمزده، کرونازده و در پی مسئولیت دولتی عافیتطلب و کمکار را عبث میانگاشتند، اما او این همه را به هیچ گرفت! محرومانِ نادیده در دورترین نقاط کشور را دریافت، به مروت و مدارا درددلهایشان را شنید، اما کلنگ نمایشی بر زمین نزد و وعده بیهوده نداد. جمعه و تعطیل نداشت و مردم را از طریق ویدئوکنفرانس و شیشه دودیِ شاسیبلند ننگریست. رذالت و طعنه داخلی و خارجی را ندید و نشنید، اما نیاز و ناله محرومان را به گوش گرفت.
سر از پا نشناخته و بیقرار، به دلداریشان میشتافت و در سیل و زلزله و درد، با سر و روی خاک و گِل آلود اما چهرهای پرامید، از آلامشان میکاست. مردم او را در مناطقی میدیدند، که پای هیچ فرمانداری به آنجا نرسیده بود، چه رسد به رئیسجمهور. مردم تا ظهرگاه سیام اردیبهشت ماه که "ابراهیم" بر سفینه سفر آخر قدم نهاد، او را دلداده خدمت دیدند و با همین خصلت به خاطرش سپردند.
او به نمادهای انقلاب اسلامی پیوست و این پاداشی نیک، به سه سال بیقراری در خدمت بود.
در بحبوحه دنیاطلبی و توهمپرازی جماعتی و ناامیدی عدهای دیگر، همچنان میتوان رجایی و رئیسی شد. شرط آن ترک پیله وجاهتطلبی و بیمزدگی است، موهبتی که به گرفتارآمدگان در چنبره روزمرگی اعطا نمی شود.
خوشحالم که سه سال پیش به او رای دادم. خوشحالم که در همان دوره، عدهای را ترغیب کردم تا به او رای بدهند. خوشحالم که در عمل، همان بود که حدس میزدم و خوشحالم که نهایتا در چنین روزی، خدا او را نزد خود خواند.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology