🔻شعلههای ایدئولوژی آمریکا | بخش اول
✍ سیدجواد میری
▫️در نگاه اول بسیاری چنین گمان میکنند که جامعه آمریکا، جامعهای غیرایدئولوژیک است. برای مثال برخی چنین تصور میکنند که جوامعی همچون کوبا، ایران، چین و... گرفتار مسالهای به نام ایدئولوژی هستند (اگر ایدئولوژی را به معنای منفی آن مدنظر بگیریم) اما برای مثال، کشورهای غربی همچون فرانسه، انگلیس و آمریکا ایدئولوژیک نیستند. به باور من این یکی از غلطترین نگاهها به وضع موجود جهان است.
اگر ما ایدئولوژی ساختارمند و درونی شده در آمریکا را نمیبینیم به دلیل این است که ایدئولوژی لیبرالیسم یا سرمایهداری چنان بسط یافته و چنان جامعه را شکل داده که مانند هوایی که تنفس میشود متوجه آن نیستیم. ما زمانی به هوا فکر میکنیم که کسی راه تنفس ما را مسدود کرده باشد و در تنگنا باشیم.
در لحظات بسیار بسیار بحرانی است که ایدئولوژی غربی خود را آشکار میکند. بحران به این معنا که وقتی شما با غیریت کاملا متمایز روبهرو میشوید در آمریکا، میتوانید بفهمید که عجب ایدئولوژی قدرتمندی در این جامعه وجود داشته اما ما هیچگاه متوجه وجود آن نبودهایم. برای نمونه یکی از آن لحظات حساس و بحرانی چیزی است که ما امروز با مساله فلسطین در آن قرار گرفتهایم.
قتلعام و نسلکشی انسان در غزه رخ میدهد اما اگر کسی درباره فلسطین یک خط بنویسد، او را از دانشگاه اخراج میکنند؛ 28 کارمند گوگل صرفا به دلیل اعتراض به سیاستهای فروش اطلاعات به اسرائیل اخراج میشوند. دکتر عبیر ابویعبیص، استاد هماتولوژی و انکولوژی دانشکده پزشکی دانشگاه اِمُری، به دلیل شرکت در تظاهرات مقابل سفارت اسرائیل در واشنگتن و حمایت از فلسطین در فضای مجازی از دانشگاه اخراج میشود. مجریان شبکههای تلویزیونی شغل خود را پس از حمایت از مردم فلسطین از دست میدهند. همچنین میشود به همین موج سرکوب به بهانه «یهودستیزی» اشاره کرد؛ بهانهای که روسای دانشگاههای هاروارد، امآیتی، پنسیلوانیا و ماساچوست را فقط به خاطر اینکه در دانشگاههای تحت مدیریت آنها دانشجویان از فلسطین حمایت کردند راهی دادگاه کرد. در همین جلسات بود که رئیس دانشگاه پنسیلوانیا مجبور به استعفا شد.
شما توجه کنید فردی مانند کریم بنزما به دلیل حمایت از مردم فلسطین در یک توئیت، متهم به ارتباط داشتن با اخوانالمسلمین میشود و درخواست سلب تابعیت بنزما و پس گرفتن توپ طلا از او مطرح میشود.
حتی بعد از انتشار یک فراخوان برای آتشبس در غزه، مجله «Artforum» سردبیر ارشد خود دیوید ولاسکو را برکنار کرد و مدعی شد انتشار این فراخوان با استانداردهای رسانهای آنها مطابقت ندارد! این مساله آنقدر فراتر میرود که حتی سوزان ساراندون، بازیگر برنده اسکار توسط شرکت سازنده اسپای گلس (Spyglass) از پروژه فیلم «جیغ7» اخراج میشود. این بخشی از ماجراست. میشود نام و رسم هزاران نفر دیگر را ردیف کرد که صرفا به دلیل اعتراض به نسلکشی در فلسطین شغل خود را از دست دادهاند.
ادامه دارد...
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻شعلههای ایدئولوژی آمریکا | بخش دوم
✍ سیدجواد میری
▫️حالا شما گمان میکنید این جامعه غیرایدئولوژیک است؟ پس چرا اینگونه با مسائل برخورد میکند؟ نکته مهم اینجاست که همه جوامع به نوعی درگیر ایدئولوژی هستند. همه جوامع در گذار از کلیسا به وضع مدرن از یک رحم اجارهای به نام ایدئولوژی استفاده کردهاند.
درباره کشور ما ایران چنین القا میشود که با مفهوم ایدئولوژی از زمان جنبش مشروطه و به نحو جدی در قرن بیستم و با طرح ناسیونالیسم با مفهوم ایدئولوژی آشنا شد. در ادامه نیز گفته میشود بهرغم وجود ایدئولوژیهای مختلف اما در نهایت این اسلامگرایی بود که توانست ابزار قدرت را در دست بگیرد.
طرح چنین مفهومی پیرامون ایران به معنای آن نیست که دیگر جوامع غربی خالی از ایدئولوژی هستند. همه این جوامع ایدئولوژی دارند اما ایدئولوژیهای آنان بسیار عمیق و مستحکم است. به همین دلیل است که فوکو در اواخر قرن بیستم معتقد است تکنولوژیهای قدرت در جوامع مدرن وجود دارد. فوکو در باب جوامع مدرن همچون فرانسه و آمریکا سخن میگوید. وی مفهومی تحت عنوان «panopticon» یا قدرت تمامیتبین را طرح میکند. قدرت تمامیتبین فراتر از قدرت تمامیتخواه با توتالیتر است. در برابر با قدرت توتالیتر، شما میتوانید آن را با انگشت مورد اشاره قرار دهید و نسبت به وجود چنین قدرتی خودآگاهی پیدا کنید اما قدرت تمامیتبین چنان وجود جامعه و شما را احاطه کرده که در همه جا هست اما شما حتی متوجه حضور آن هم نیستید در حالی که به طور ناخودآگاه زندگی شما را جهت میدهد.
به باور من قدرت در ایران نهتنها تمامیتبین نیست، بلکه حتی تمامیتخواه یا توتالیتر هم نیست. قدرت توتالیتر در اروپای شرقی برای مثال وجود داشت. قدرت کاملا میتوانست جامعه را کنترل کند اما مرز میان جامعه و قدرت مشخص بود. در فرانسه، آلمان، انگلیس و آمریکا حتی چنین امری نیز قابل تشخیص نیست. زمانی مردم میتوانند حضور پررنگ قدرت در جامعه را تشخیص دهند که اتفاقی رخ میدهد، مانند آنچه در فلسطین به وجود آمد. در چنین موقفی است که دولت مدرن آن ابزار قدرت مداخلهگر خود را به وسط حوزه عمومی آورده و دانشگاه، رسانه و همه چیز را کنترل میکند.
یک مثال خوب برای این موضوع جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ است. با شروع جنگ 3 میلیون انگلیسی در خیابان تظاهرات و پیاده به سمت لندن حرکت میکنند تا بگویند انگلیس نباید وارد جنگ شود اما تونی بلر کار خود را انجام میدهد. مگر نمیگویند در دولتهای دموکرات اگر جامعه مدنی فعال شود کنش دولتها را جهت میدهد؟ چگونه است که قدرت کار خود را انجام میدهد. این یعنی ایدئولوژی کار خود را انجام میدهد.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻بوی گند روشنفکری!
✍ داریوش سجادی
▫️روشنفکری از منظری آسیبشناسانه یک بیماری است. نوعی بیماری که ناشی از نشاء اندیشه در زمین منطق باینری (صفر و یک) است که طی آن جماعت «روشنفکر» مفاهیم انتولوژیک (بودشناسانه) را در فضائی اگزیولوژیک (ارزشداورانه) مصادره بمطلوب میکنند.
به عبارت دیگر روشنفکر بر این روال به موجودیتی مُبدل شده که «بودهای» ذاتسرشتانه را با استنتاجات ارزشداورانه مابازاء کرده و بتبع تفاوتهای ذاتی را مبنای تمایزات ارزشی میانگارد.
حوزه منطق باینری جهان مطلقات و گزارههای ابطال ناپذیره هستی یا عدم ـ صدق یا کذب ـ روشنائی یا عدم روشنائی ـ خدا یا غیر خدا ـ خیر یا شر
اما ورود ناصواب منطق باینری از حوزه آنتولوژی (بودشناسی) به حوزه آگزیولوژی (ارزشداوری) مبنای انعقاد نطفه نامیمون «ایدئولوژی شیطانی» است که طی آن شیطان «بود» از آتش خودش را در مقابل «بود» از خاک انسان را شاخص تمایز و تفاخر و خودبینی و خودبرتربینی و تشخص و تکبرش نسبت به انسان میانگارد.
در چنین بدآیندی، منطق شیطان ناظر بر «ارزشگذاری خویشکامانه» بر تفاوتهای «هستی شناسانه» است.
ایدئولوژی که طی آن «تفاوت» مبنای «تمایز» است و بر همین اساس عنصر مبتلابه به این ایدئولوژی از دو گانههای متفاوت «سیاه و سفید» ، «فقیر و غنی» ، «شهری و روستائی» ، «باسواد و بی سواد» ، «زن و مرد» ارجحیتهای ارزشداورانه درک و استنباط میکند.
بر این اساس پاسخ یک عنصر مبتلا به این بیماری به پرسش «آقای ایکس چگونه انسانی است؟» بیرون از دو گانه «آقای ایکس آدم خوبی است» یا «آقای ایکس آدم بدی است» چیز دیگری نمیتواند باشد!
امکان نداره بیمار مزبور در پاسخ به پرسش فوق فرضاً بگوید:
آقای ایکس فردی خوش خُلق اما در عین حال کاهل است و هم چنان که آدمی راستگو است اما ضریب مسئولیتپذیریاش پائین است. از نظر روانی فردی برونگرا و خیـّر و اهل انفاق است. خانواده دوست و اجتماعی است اما در عین حال محافظه کار هم هست و ضریب ریسک پذیریاش پائین است. خوش لباس و خوش بیان و مبادی آداب است اما مناسباتش با خانواده پدرسالارانه است و در مناسبات اجتماعی رفیق باز و تفرج طلبند و غیره ...
توقع شنیدن چنین پاسخی از چنان بیماری تقریبا در حد محال است!
برای چنین بیماری دادن پاسخ در «دو گانه باینر» بمراتب سهلتر و مقبولتر از آنست تا خود را در پاسخهای کثیرالابعاد معطل و معذب کند. برای چنین بیماری تنها دو گزینه وجود دارد:
خوب یا بد!
انسان یا قدیس است یا ابلیس!
یا اهورا است یا اهریمن!
یا خیر است یا شر!
یا درست است یا غلط!
یا سیاه است یا سفید!
یا فرشته است یا دیو!
یا پاک است یا پلید!
یا قهرمان است یا هیولا!
یا راهبه است یا فاحشه!
یا مدرن است یا سنتی!
یا شهری است یا دهاتی!
یا باشعور است یا بیشعور!
یا باسواد است یا بیسواد!
یا روشنفکر است یا مرتجع!
یا آلامُد است یا اُمُل!
یا دنیوی است یا اخروی!
یا علمی است یا دینی!
کسالتی آپارتایدی که به اعتبار آغشتگیاش به «منطق باینری» عنصر مبتلابه را بصورت قهری در دوگانه مهتری ـ کهتری بین خود و دنیای بیرون از خود استقرار میکند.
روشنفکری بر این روال خوانشی است از تفرعن شیطانی آغشته به تبختر و انانیتی خویشکامانی!
گفتمانی سیاه و سفید که در آن برای ابراز و اثبات شانیت و اصلحیت خود لزوماً باید جبهه مقابلی از سفلگی و حقارت برای خود جعل کنید.
در چنین گفتمانی «روشنفکر» برای مانائی وجود پر نخوت خود چارهای ندارد تا بقای خود را با انتساب «تاریکفکران» به جبهه مقابل «کنتراست» کرده و مختصات هر دو سوی جبهه را نیز برگرفته از خوشآیندها و ناخوشآیندهای سلیقگی خود، فهم و معنا و قرائت و انشاء و املاء کند.
دو گانه «روشن فکر ـ تاریک فکر» تبلور عینیتی شیطانی از صباوتی اندیشگی نزد فحول جوامع است.
روشنفکر با چنین مختصاتی «نژندی روانی» است در حالی که همه انسانها را بیرون از این «دوگانه شیطانی» میتوان در دوگانه «عوام و خواص» برسمیت شناخت بدون آنکه تالی فاسد داشته باشد.
دوگانهای که در آن چه آن چوپان بیسوادی که در دل کوه تخصص گوسفندگردانی دارد نسبت به استاد دانشگاه به اعتبار تخصصاش خواص است. هم چنان که آن استاد دانشگاه نیز به اعتبار جهلاش از تخصص چوپانی، نزد چوپان عوام خواهد بود! هم چنان که همان استاد در مقابل «چوپان مفروض» در حوزه «تخصص خود» خواص است و چوپان نیز عوام حوزه تخصصی استاد محسوب خواهد شد بدون آنکه هر کدام نسبت به دیگری فخر یا عجز بفروشند.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻تشیع، تعلیق معنا، عقلانیت معطوف به معنای نهایی
✍ سینا کریمی
▫️ژاک لکان روانشناس و فیلسوف فرانسوی معتقد است «همواره معنای همه چیز در تعلیق بوده ، هیچ زمانی نیست که با انعقاد کامل معنا مواجه باشیم. وقتی عشق است، معشوقه نیست و وقتی معشوقه هست، عشق نیست و با تحقق یکی آن دیگری محو خواهد شد.»
در تاریخ سیاسی شیعه موضوع مشابهی مطرح بوده به این معنا که وقتی امام بوده ماموم نبوده و امامان یک به یک به شهادت رسیده اند و وقتی امام نیست ماموم، مدعیان و ابراز کنندگان وفاداری به امام زیاد شده اند! به همین دلیل نخبگان فکری شیعه در طول تاریخ، معنای مطلق را در تعلیق و سایه نگه داشته و با ظاهر نشدن امام در انظار عمومی و انتظار برای ظهور مجددش، پایان تاریخ و حقیقت را از نظر منطقی، امری غیر ممکن و همواره مشغول برنامه ریزی و سازماندهی برای تولید حقایق و وضعیتهای جدید بوده و هستند!
در زمان فتح مکه، پیامبر(ص) خانه کعبه و خانه ابوسفیان را دو مکان امن اعلام نمود در حالیکه ابوسفیان و قبایل همراهش بیشترین دشمنی را با پیامبر ابراز نموده بودند!
مولا علی (ع) هم با وجود اینکه می دانستند حکومت حق ایشان است اما قهر سیاسی نکرده همواره به خلفای اسلامی مشاوره سیاسی می دادند!
از نظر ژاک لکان تضاد میان واقعیت و حقیقت ، هیچ موقع از بین نرفته و نخواهد رفت و کسانی که به دنبال پیاده نمودن حقیقت نهایی و مطلق هستند هیچگاه موفق به این امر نشده، بنابر این، مردم چاره ای جز انس گرفتن و کنار آمدن با این موقعیت های متضاد نداشته، برای رسیدن به آرامش روانی و قرارمندی باید با ذات پارادوکسیکال دنیا کنار بیایند!
امابرخلاف نظر لکان ، عدم انس و عادت به این موقعیت های متضاد و رها نکردن معنای نهایی، نقطه شروع و تمایز گفتمانی تشیع از سایر جریانها بوده، نخبگان سیاسی شیعه با فعال نمودن وجه عقلانی و واقع گرای رفتار سیاسی خود، همواره ضمن معلق نگه داشتن بخشی از معنا، توانمندی استفاده از روشها و ابزارهای نوین و تطبیق با واقعیات و موقعیت های متضاد، برنامه ریزی، سازماندهی و شبکه سازی فعال برای تغییر قواعد بازی را ممکن ساخته، از مجرای این میل و اراده همیشگی برای بودن و تغییر دادن، هویت تاریخی خویش را حفظ و متعین نموده اند!
بنابر این ما نه با اقتصاد اسلامی، بانکداری اسلامی و یا سیاست اسلامی بلکه با عقلانیت اسلامی، شیعی و ایرانی در مواجهه با عقلانیت لیبرالی و مسیحی مواجه هستیم.
عقلانیتی که به سطح اقتصاد یا سیاست تنزل نکرده، در عین بکارگیری قواعد و ابزارهای آن، جهانی فراتر و بزرگتر را از آن خود می کند!
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻تاملی درباره تعطیلی شنبه و پیامد های این جراحی فرهنگی!
✍ سجاد صفار
▫️یکی از بنیادی ترین شؤون فرهنگ ساماندهی نظم بخشی و معنابخشی به زمان است. شیوه شمارش روز و هفته و ماه و سال امری حاشیه ای و کم اهمیت نیست بلکه یکی از ساختارهای پایه است که فرهنگ از خلال آن ما را میسازد روال و ریتم زندگی ما درک ما از اهمیت و معنای چیزها و رویدادها درک ما از هویت و تلقی ما از مبدأ و مقصد و مسیر زندگی از جمله مواردی است نظم گاهشمارانه در شکل دادن به آن تأثیر قطعی دارد.
به همین دلیل است که گاهشماری در سطوح مختلفش همواره میدان منازعه های هویتی و تمدنی بوده است. تلاش ناکام پهلوی برای تبدیل سالشمار هجری به تاریخ مجعول شاهنشاهی یا تلاش شکست خورده ژاکوبنهای فرانسوی بر جایگزینی تقویم انقلابی که در آن روزهای هفته به جای 7 ده روز بود نمونه هایی آشنا از این منازعات است. در هر دو مورد تلاش برای تغییر نظم زمانی هدفی جز قطع پیوند از سنت دینی (اسلامی و مسیحی) نداشت.
اساساً هفته تا حد زیادی درونمایه ای دینی و الهیاتی دارد و این تبار دینی نه تنها در آیینهای اساطیری بابلی و مصری و رومی که در آموزه ادیان ابراهیمی بارز و واضح است. نظم 6+1 روزهای هفته کنایتی از مضمون رمزآلود خلق در شش روز (یا نشئه یا مرحله ) و استواری بر عرش در روز هفتم است که در عهدین و قرآن به آن اشاره شده است روزهای معمولی هفته که البته هر یک معانی دلالتها و سنن و مستحبات خاص خود را دارند در نهایت به روز مقدس (Holyday) ختم میشوند که نقطه غایی نظم مناسکی هفته است و با فرایض و حتى مقررات و منهيات خاص دینی نشانه گذاری شده است. این منهیات در شریعت موسوی حاد و شدید است و نهایتاً به ابتلای قوم بدل میشود ولی در شریعت سمحه و سهله مصطفوی به نهی از بیع و تجارت در زمان برگزاری نماز جمعه محدود شده اما باز هم وجود دارد.
در سنت اسلامی هفته با شنبه آغاز و به جمعه ختم میشود هر روز آداب و اعمال خاص خود را دارد و نهایتاً جمعه روز مشخص عبادی و مدنی اجتماع اسلامی است. این مسأله جدا از وجوه نفس الامری و تکوینی، جنبه هویتی پررنگی نیز در تمایز ملت اسلام از سایر ادیان و ملل دارد دستکاری در این تنظیم زمانی خواه ناخواه با تبعات و دلالتهای مهم فرهنگی و تمدنی همراه است. به نظر من اهمیت چنین کاری شاید یکی دو پله از تغییر خط و زبان در دگرگون کردن فرهنگ عمومی کمتر باشد و تبعات و نتایج آن خصوصاً در بلند مدت خود را نشان خواهد داد. اما چه ضرورتی این جراحی فرهنگی را در ذهن بخشی از تصمیم گیران موجه ساخته است؟
از جمعیت 24 میلیونی شاغلین در کشور ما چه تعدادی از افراد به طور مستقیم درگیر تعاملات تجاری مالی و بانکی بین المللی هستند؟ صد هزار نفر؟ دویست هزار نفر؟ پانصد هزار نفر؟ من به این آمار دسترسی ندارم و نمی دانم اساساً تخمینی از آن وجود دارد یا نه. اما حتی اگر عدد نامحتمل یک میلیون نفر از شاغلان را در نظر بگیریم سهمی کمتر از پنج درصد از نیروی کار ایران را به خود اختصاص می دهد. تازه ما در اینجا مخرج کسر را فقط شاغلان قرار دادیم و با افزودن دانش آموزان و دانشجویان که فعالیت شان هیچ ربطی به تعاملات بین المللی ندارد سهم این بخش کمتر هم می شود. چرا باید برای تسهیل و توسعه عملکرد چنین کسر کوچکی از نیروی انسانی کشور دست به جراحی فرهنگی مهمی بزنیم؟ آیا راهکار دیگری برای تدارک مشکل آنها وجود ندارد؟ اساساً شرکتهای خصوصی چه مانعی در تعریف روزها و ساعات کاری خود به اقتضای فعالیت شان دارند؟ بخش عمومی را نمی توان با ایجاد شعب و کارکنان کشیک در روزهای تعطیل در خدمت فعالان اقتصادی قرار داد؟ و ...
اما پیامدهای فرهنگی که گذشت همه مساله نیست. تعطیلی شنبه که در فرهنگ عمومی ما با آغاز کردن کار و فعالیت و اراده ها و تصمیم های جدید قرین است تبعاتی ضد کار و فعالیت خواهد داشت حتی اگر این جراحی نابهنگام در تغییر تصویر و تصور شنبه توفیق یابد، تغییر تلقی عمومی از پنج شنبه( به عنوان روز نیمه تعطیل یا تق و لق) ساده نخواهد بود. همچنان که تلاش شهید رجایی در کاستن تعطیلات نوروزی از ۱۴ روز به ۴ روز موفق نبود. به این ترتیب در عمل روزهای فعال و سرپای هفته از ۵ روز به ۴ روز (یکشنبه تا چهارشنبه کاهش می یابد و این در شرایط امروز ما ضربه مهمی به کل روال فعالیت و کارهای اقتصادی و اداری و آموزشی کشور است.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ. إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّی الصَّالِحِینَ. فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ لْعَظِیمِ»؛
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
يارب القرآن احفظ حامل القرآن بحق حرمة القرآن
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی امشب در دیدار جمعی از خانوادههای سپاهیان پاسدار که به مناسبت شب میلاد امام رضا(ع) برگزار شد، با ابراز تاثر از حادثه نگران کننده عصر امروز برای رئیس جمهور محترم و همراهان ایشان گفتند: امیدواریم خداوند متعال رئیس جمهور محترم و مغتنم و همراهان ایشان را به آغوش ملت برگرداند. همه برای سلامت این جمع خدمتگزار دعا کنند. ملت ایران نگران و دلواپس نباشند، هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نمیآید.
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔻 پایان ماموریت مردان خدا شهادت است...
شرحی بر این غم نیست
#شهید_جمهور
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 «رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت»
✍️ پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی و اعلام عزای عمومی در پی درگذشت شهادتگونه رئیسجمهور و همراهان گرامی ایشان
📝 حضرت آیتالله خامنهای در پیامی شهادت حجتالاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی رئیسجمهور اسلامی ایران، دکتر امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه، حجتالاسلاموالمسلمین آلهاشم نماینده ولیفقیه در آذربایجان شرقی، دکتر رحمتی استاندار آذربایجان شرقی و همراهان گرامی ایشان در سانحه هوایی را تسلیت گفتند.
📝 متن پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
انا لله و انا الیه راجعون
▪️با اندوه و تاسف فراوان خبر تلخِ درگذشتِ شهادت گونهی عالم مجاهد، رئیس جمهور مردمی و با کفایت و پرتلاش، خادمالرضا علیه السلام جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید ابراهیم رئیسی و همراهان گرامی ایشان رضوان الله علیهم را دریافت کردم.
▪️این حادثهی ناگوار در اثنای یک تلاش خدمترسانی اتفاق افتاد؛ همهی مدت مسئولیت این انسان بزرگوار و فداکار چه در دوران کوتاه ریاست جمهوری و چه پیش از آن، یکسره به تلاش بیوقفه در خدمت به مردم و به کشور و به اسلام سپری شد.
▪️رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت. در این حادثهی تلخ، ملت ایران، خدمتگزار صمیمی و مخلص و با ارزشی را از دست داد. برای او صلاح و رضایت مردم که حاکی از رضایت الهی است بر همه چیز ترجیح داشت، از این رو آزردگیهایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانه روزیش برای پیشرفت و اصلاح امور نمیشد.
▪️در این حادثهی سنگین شخصیتهای برجستهئی مانند حجةالاسلام آل هاشم امام جمعهی محبوب و معتبر تبریز، جناب آقای امیر عبداللهیان وزیر خارجهی مجاهد و فعال، جناب آقای مالک رحمتی استاندار انقلابی و متدین آذربایجان شرقی و گروه پروازی و دیگر همراهان نیز به رحمت الهی پیوستند.
▪️اینجانب پنج روز عزای عمومی اعلام میکنم و به ملت عزیز ایران تسلیت میگویم. جناب آقای مخبر طبق اصل ۱۳۱ قانون اساسی در مقام مدیریت قوهی مجریه قرار میگیرد و موظف است به همراهی رؤسای قوای مقنّنه و قضائیه ترتیبی دهند که ظرف حداکثر پنجاه روز رئیس جمهور جدید انتخاب شود.
▪️در پایان تسلیت صمیمی خود را به مادر گرامی جناب آقای رئیسی و همسر فاضل و بزرگوار ایشان و دیگر بازماندگان رئیس جمهور و خانوادههای محترم همراهان بویژه والد ماجد جناب آقای آل هاشم معروض میدارم و صبر و تسلای آنان و رحمت الهی برای درگذشتگان را مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۴۰۳/۲/۳۱
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔻تقوا، اخلاص و جهد؛ رمز سیاستورزی به سبک انقلاب اسلامی
✍ محسن دنیوی
▫️این اسامی را مرور کنید؛ سیدمحمدحسین بهشتی، مرتضی مطهری، محمدعلی رجایی، محمدجواد باهنر، علی صیاد شیرازی، قاسم سلیمانی و حالا سیدابراهیم رییسی و سیدمحمدعلی آل هاشم و...
اینها نام برخی از انسانهایی است که نامشان با جمهوری اسلامی گره خورده است و امکان جدا کردن آنها از این نظام وجود ندارد.
ویژگی مشترک این نامها، سه کلمهای است در تیتر نوشته شده است یعنی تقوا، اخلاص و جهد یا تلاش بیوقفه و شبانه روزی و بدون تعطیلی در راه هدف و تکلیف که خدمت به مردم و دین و وطن تا پای جان از جمله این اهداف و تکالیف است!
این افراد تک به تک در حال اثبات این فرمول و معادله هستند که راه درست سیاستورزی جمهوری اسلامی به عنوان نظامی که با اراده ملت ایران ایجاد شده و با اراده مردم ایران از گزند حوادثی مانند هشت سال جنگ تحمیلی و تحریمهای طولانی و سنگین عبور کرده است فقط همین است و بس!
راه دیگری وجود ندارد و امور دیگر به واسطه این سه اصل معنا پیدا میکنند. حتما به عناصر دیگری برای حضور موثر در امر اداره و سیاست در ایران اسلامی نیاز است اما تمام ویژگیهای لازم برای یک دولتمرد در جمهوری اسلامی ایران، اگر با سه عنصر کلیدی تقوا، اخلاص و جهد ترکیب شد، جواب خواهد داد وگرنه سیاستمدار و دولتمرد به مسیر دیگری خواهد رفت؛ حتی اگر برای خدمت به مردم شب و روز خود را صرف کرده باشد یا بسیار باهوش و متخصص باشد یا بسیار پیچیده فکر کند و توانایی بالایی در مذاکرات سیاسی اقتصادی داشته باشد باز هم به مطلوب همسو با جان مایه انقلاب و جمهوری اسلامی ایران نخواهد رسید!
این تغییر در مفهوم سیاستورزی و کنش سیاسی در جهان امروز، اتفاق مهمی است که با خون این شهیدان دولتمرد و اهل سیاست در جمهوری اسلامی ایران در حال اثبات است و این تغییر مهم بسیار بسیار بارارزش و تکاندهنده است و نه فقط آینده ایران بلکه آینده منطقه و جهان را به مرور دگرگون خواهد کرد.
این افراد قربانی شدند تا این تغییر شکل بگیرد و در جهانی که امر معنوی و قدسی به ویژه در زندگی اجتماعی بیمعنا شده است و سیاست بیش از همه چیز و همه جا، دنیایی و عاری از ارزش شده است، آن را به سبک و سیاق انقلاب اسلامی احیا کنند و با خون و جان خود که ظاهراً برای انسانها در این دنیا چیزی بالاتر از آن نیست، سیاست و زندگی را معنای دوباره ببخشند.
اینان پیامآور انسان جدیدی هستند که در نقطه اوج دسترسی به قدرت و امکان چنگاندازی به ثروت، در بند عشق الهی است و خود را فقط به خداوند متعال سپرده است و فقط خود را با یک منبع قدرت میسنجد و هیچ شاخص و ملاک دیگری را برتر از این ملاک وجود ندارد و هیچ فرمولی بالاتر از سهگانه تقوا، اخلاص و جهد بی وقفه در راه تکلیف الهی معنا ندارد.
این انسان جدید زاده انقلاب اسلامی با پشتوانه و نیروی درونی که از اتصال به خداوند عزیز ایجاد شده است، نحوه متفاوتی زندگی خواهد کرد و هر روز را با همین انگیزه شروع میکند و به پایان میبرد و زندگی، کار، مسئولیت، سیاست و اقتصاد برایش معنای متفاوتی از معمای این کلمات در دنیای امروز خواهد داشت. مسئولیتی را در جهان به عهده میگیرد و رنج این مسئولیت و تعهد به را دوش میکشد و این تعهد تا لحظه مرگ یا شهادت لحظهای تعطیل نمیشود!
خون این شهیدان که در بسیاری از ویژگیها مانند اهل محبت بودن، لطافت شخصیتی و صمیمیت در کنار جدیت، صلابت، صبر و استحکام شبیه هم بودند، حجت پیش روی ما و نشانههایی برای یافتن راه است.
اگر اهل انقلاب و باورمند به جمهوری اسلامی هستیم، باید بدانیم راه دیگری وجود ندارد و امکان ندارد در این نظام باشیم و فعالیت کنیم و مسئولیت داشته باشیم و از این فرمول یعنی تقوا، اخلاص و جهد تبعیت نکنیم و عاقبت بخیر شویم.
#شهید_جمهور
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻"ابراهیم" عمری در حوالی شهادت زیسته بود
✍ محمدرضا کائینی
▫️هم از این روی بود که سه سال پیش، صندوقهای مهر را از نامش آکنده ساختیم. میدانستیم که در دوگانه خدمت و خطر، نخستین را بر میگزیند و دومین را فرومینهد. به وجاهت و آیندهجویی وقعی نمینهد و در لحظه، هر آنچه در دست و زبان دارد، در طبق اخلاص مینهد و به خلقالله پیشکش میدارد.
ریاست جمهوریاش تکدورهای شد و به دور دوم وصال نداد، چه برای جاودانگی و ماندگاری در سپهر انقلاب اسلامی مبعوث گشت. رئیسی در تصدی قوه قضائیه محبوب شد، جایی که کمتر چنین کارکردی دارد و عادتا نهادی سخت و زِبر است. در آغاز تصدی ریاست جمهوری، بسا عافیتطلبان، مسئولیتش در کشوری تحریمزده، کرونازده و در پی مسئولیت دولتی عافیتطلب و کمکار را عبث میانگاشتند، اما او این همه را به هیچ گرفت! محرومانِ نادیده در دورترین نقاط کشور را دریافت، به مروت و مدارا درددلهایشان را شنید، اما کلنگ نمایشی بر زمین نزد و وعده بیهوده نداد. جمعه و تعطیل نداشت و مردم را از طریق ویدئوکنفرانس و شیشه دودیِ شاسیبلند ننگریست. رذالت و طعنه داخلی و خارجی را ندید و نشنید، اما نیاز و ناله محرومان را به گوش گرفت.
سر از پا نشناخته و بیقرار، به دلداریشان میشتافت و در سیل و زلزله و درد، با سر و روی خاک و گِل آلود اما چهرهای پرامید، از آلامشان میکاست. مردم او را در مناطقی میدیدند، که پای هیچ فرمانداری به آنجا نرسیده بود، چه رسد به رئیسجمهور. مردم تا ظهرگاه سیام اردیبهشت ماه که "ابراهیم" بر سفینه سفر آخر قدم نهاد، او را دلداده خدمت دیدند و با همین خصلت به خاطرش سپردند.
او به نمادهای انقلاب اسلامی پیوست و این پاداشی نیک، به سه سال بیقراری در خدمت بود.
در بحبوحه دنیاطلبی و توهمپرازی جماعتی و ناامیدی عدهای دیگر، همچنان میتوان رجایی و رئیسی شد. شرط آن ترک پیله وجاهتطلبی و بیمزدگی است، موهبتی که به گرفتارآمدگان در چنبره روزمرگی اعطا نمی شود.
خوشحالم که سه سال پیش به او رای دادم. خوشحالم که در همان دوره، عدهای را ترغیب کردم تا به او رای بدهند. خوشحالم که در عمل، همان بود که حدس میزدم و خوشحالم که نهایتا در چنین روزی، خدا او را نزد خود خواند.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻تاملی بر جامعه امروز و درک آن از شهید رئیسی
✍ سجاد صفار
▫️درست در همان ساعات سخت و نفسگیر عصر یکشنبه که گروههای امداد و نجات در تکاپوی عملیات بازیافتن بالگرد حامل رئیسی و یارانش بودند، ما نیز عملیات بازیابی و از نو پیدا کردن او را در ذهن و ضمیر خود آغاز کردیم. ما که میگویم کم و بیش یعنی همه ما.
از امثال من که فی الجمله در زمره حامیان او به حساب میآمدیم و پیشتر برای پیروزیاش در انتخابات کوشیده بودیم تا منتقدان درون جبههای و برون جبههای و بخش بزرگی از مردم معمولی.
گم شدن جسم رییس جمهور گویی نوعی تعلیق پدیدارشناسانه ایجاد کرد که به ما امکان میداد به نحو دیگرگون با او مواجه شویم. پیشتر او هر چند پیش چشممان بود ولی نمیدیدیمش. اگر هم میدیدیم بیشتر کاستیهای او در نسبت با ایده آل های ذهنیمان را میدیدیم. اینک اما فرصت شده بود تا در تصور فقدان رئیسی، او را در تحققها و فعلیتهایش از نو پیدا کنیم.
گروههای امداد و نجات سپیده صبح دوشنبه جسم سوخته رییسی را باز یافتند، اما عملیات بازیابی کاراکتر او برای ما تا همین حالا ادامه دارد و راستش من فکر میکنم تا مدتها ادامه خواهد یافت.
کاستیکا براداتان در کتاب "جان دادن در راه ایدهها" با استفاده از استعارهای سینمایی میگوید:«کیفیت مرگ هر کس تعیین کننده معنای کلی زندگی اوست.»
در واقع با مرگ گویی کل سکانسها و پلانهای پراکنده یک سرگذشت به یکباره تدوین میشوند و معنای نهایی خود را می یابند.
به این سیاق، شهادت دراماتیک رئیسی، پرواز کردن، سوختن و یگانه شدن با خاک و سنگ و درختان کوههای جنگلی منتهی الیه شمال غربی ایران گویی کل زندگی او را یکباره برای ما معنادار کرد.
زندگی بچه یتیم تهیدست مشهدی را که همچون بسیاری دیگر از همگنان خود با انقلاب اسلامی از حاشیه مناسبات اجتماعی ایران به متن آن آمد. طی چهار دهه در جایگاههای مختلف نظم برآمده از انقلاب به انجام تکلیف و ماموریت خود برخاست و نهایتا نیز جان خود را بر سر انجام یکی از همین ماموریتها نهاد.
رئیسی از نیمه دهه نود مشخصا به سطح اول سیاست ایران وارد شد. اما مدل سیاستورزی او نیز خاص خودش بود. او نه مانند هاشمی راهبردی سیاستورزی میکرد و نه چون احمدی نژاد تاکتیکی، بلکه سیاست را نیز همچون نوعی ماموریت و تکلیف به جای میآورد. شاید مهمترین مفهوم توضیح دهنده سیاست او در کنار تکلیف و ماموریت، تقوا بود. مشیی که علی الظاهر انطباقی با روح زمانه نداشت.
مشیی که علی الظاهر انطباقی با روح زمانه نداشت اما با شهادت نامنتظره و عروجش به بلندای ذهن و نفوذ به سویدای دل بخش بزرگی از ایرانیان امکانها و پتانسیلهای خود را ظاهر ساخت. سیاست تقوا این است مهمترین معنای زندگی سیدابراهیم رئیسی و در همان حال بزرگترین میراث سیاسی او برای آینده ما در یادداشتی دیگر به این مفهوم خواهم پرداخت به اذن خدا.
#شهید_جمهور
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻از میرزا تقی خان امیرکبیر، خط شکن پسا ترکمان چای، تا سیدابراهیم رییسی، خط شکن پسا برجام
✍ موسی نجفی
نمی دانم چرا یک مرتبه چندین شباهت بین سید ابراهیم رئیسی با میرزا تقی خان امیرکبیر ذهنم را مشغول کرد و از این میان به مطلب مهم تری رسیدم :
شباهتی که این دو بزرگوار به لحاظ جایگاه اجتماعی داشتند این است که هر دو نفر از اقشار پایین جامعه بودند و توانستند در اثر لیاقت ذاتی رشد نمایند و در مدت تقریبی سه سال ریاست، کارهای زیربنایی عظیمی انجام دهند که از آن جمله می توان به عملیاتی نمودن اقتصاد ملی و بومی اشاره کرد که هردو به آن اعتقاد راسخ داشتند؛ هر دو از جنس مردم و مردم دوست بودند؛ هر دو تا پای جان بر سر عقیده و مرام خویش ایستادند؛ و در نهایت هر دو در جوار مولایشان، یکی در جوار امام حسین علیه السلام و دیگری در جوار امام رضا علیه السلام مأوا گرفت .
اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود؛ بصیرت در تاریخ دیروز راز سیاست پنهان امروز را هم مکشوف خواهد کرد. به نظر من آن چه بیش تر از هر چیز دیگری این دو قهرمان و شهید ملی را به هم نزدیک می کند، استقلال در برابر سیاست پلید خارجی است، و مهم تر از آن، پالایش سیاست و حاکمیت ایران از امواج فتنه و مکر اجنبی و جلوگیری از نفوذ آشکار و پنهان بیگانگان.
شهید میرزا تقی خان امیرکبیر درحالی سکان سیاست ایران عصر ناصری را به دست گرفت که ترکش های زهرآگین ترکمان چای تن ایران و ایرانی را رنجور و نحیف ساخته و او بود که این میراث شوم نفوذ و رخنه اجنبی را با تدبیر سیاستش چاره و درمان کرد.
اما در این طرف تاریخ، سیدابراهیم عزیز ما هم وارث عصر انحطاط برجام و برجامیان بود. تن و روح و جان و هویت ایرانیان نیز در این تحقیر، رنجور و سرگشته شده بود؛ این بار فرزند دیگری از ایران، در کسوت یک عالم دینی و منتسب به آل رسول الله، زخم های ناشی از سوء تدبیر دولت مردان نالایق سال های قبل از خودش را حکیمانه مرهم نهاد.
در دویست سال اخیر از تاریخ ایران همواره ثابت شده است که استقلال واقعی ایران با مردانی از جنس امیرکبیر و رییسی هم چنان در افق مشرق زمین درخشش و تلألو داشته و لذا تا زمانی که خاک این سرزمین مستعد باروری چنین مردانی است؛ سیاست مکر اجنبی و اجنبی پرستی در این ملک به جایی نخواهد رسید .
ظهور چنین ستارگانی در سپهر سیاست یک کشور به خاک مطهری نیاز دارد که با خون شهیدانش چون امیرکبیر و رییسی آبیاری شده باشد.
#شهید_جمهور
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻شهید رئیسی و تولید قدرت برای ایران | بخش اول : سیاست خارجی
✍ یحیی حمدی
▫️از دو منظر سیاست داخلی و خارجی می توان به سی و سه ماه ریاست جمهوری شهید رئیسی نگریست؛ رویکرد و نیز عملکرد دولت ایشان را بر این مبنا بررسی کرد؛ دال مرکزی رویکرد ایشان تولید قدرت برای کشور بود و این در شعار انتخاباتی سید ابراهیم رئیسی نیز هویدا بود؛ #ایران_قوی
الف) سیاست خارجی:
شهید رئیسی در شرایطی دولت را تحویل گرفت که دولت وقت با برجام می خواست به حل مساله در حوزه سیاست خارجی بپردازد و حل مسائل داخلی کشور را تا آب خوردن مردم!(تعبیر حسن روحانی) به برجام و مواضع آمریکا گره زده بود. با خارج شدن آمریکا از آن؛ برجام شکست خورده و ما به اول راه برگشته بودیم در حالی که هزینه بسیار داده بودیم و بهره ای هم از آن نبرده بودیم از سوی دیگر با سیگنال ضعفی که هر روز از داخل توسط مسئولان دولتی مخابره می شد؛ گستاخی دشمن تا جایی پیش رفت که فرمانده عالی رتبه و قهرمان ملی ایرانیان حاج قاسم را ترور و به آن جنایت اعتراف کرد.
این اتفاق تن و روح ایرانیان را به شدت آزرد و مرهمی نیز بر این زخم عمیق بر پیکره ایرانیان یافت نشد!
در چنین شرایطی و پس از این عصر انحطاط، سید ابراهیم رئیسی با گفتمان بازگشت به ریل انقلاب اسلامی؛ هدایت دولت را در دست گرفت؛ او می دانست در عصر حاضر و روابط بین الملل، قدرت نقش اول را دارد بنابراین به سمت تولید قدرت در عرصه بین الملل پیش رفت.
سید ابراهیم رئیسی با هدف تولید قدرت و دفع تحریم های آمریکا؛ به جای انتظار برای احیای برجام؛ به سوی خنثی سازی تحریم ها و پایان شرطی شدگی بازار و معیشت ایرانیان به مواضع آمریکا و بیانیه های اتحادیه اروپا حرکت کرد.
شهید رئیسی در این سه سال؛ طی 28 سفر به 23 کشور مختلف رفت و با سران و مقامات آنها دیدار کرد که حاصل آن:
احیای روابط منطقه ای با همسایگان (از ترکمنستان و ازبکستان تا عربستان و عراق)، حضور فعال در آفریقا و آمریکای جنوبی،
عضویت رسمی در سازمان همکاریهای اقتصادی شانگهای، عضویت رسمی در گروه بریکس، آزادسازی بخشی از پولهای بلوکه شده ایران، امضای موافقتنامه تجارت آزاد میان ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAEU)، کنار رفتن دست اندازها و موانعی از جمله برجام و FATF، راهاندازی کریدور شمال- جنوب، امضای موافقنامه جامع همکاری اقتصادی با چندین کشور، کسب تراز تجاری مثبت در تعامل اقتصادی با ۸۴ کشور،
ایجاد دیپلماسی اقتصادی در وزارت خارجه و در نهایت تبدیل ایران به چند بازیگر اصلی در نظام چند قطبی پسا آمریکایی فقط بخشی از دستاورد دولت شهید رئیسی و وزیر خارجه شهید دکتر امیرعبداللهیان در سیاست خارجی است.
به اینها اضافه کنید؛ دیپلماسی فعال در کشاندن دشمن صهیونیستی به انزوای مطلق در پس از 7 اکتبر در افکار عمومی جهان و تبدیل ایران به حامی مسلمانان و مستضعفان در افکار عمومی دنیا و حمله مستقیم موفق به اسرائیل در واکنش به حمله صهیونیست ها به سفارت کشورمان در دمشق و ایجاد قدرت بازدارندگی و امنیت پایدار برای ایران که پیش از این سابقه ای در تاریخ مثل آن نمی توان یافت.
اعلام عزای عمومی از ترکیه تا هند و حضور مقامات عالی رتبه ۶۰ کشور در تشییع رئیس جمهور شهید نشانه ای از این فرایند #تولید_قدرت و کارآمدی در عرصه بینالملل است.
این همه که اشاره شد فقط تیترهایی هستند که درباره هر کدام از آنها می توان ساعت ها سخن گفت و تحلیل کرد.
ادامه دارد...
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻شهید رئیسی و تولید قدرت برای ایران | بخش دوم: سیاست داخلی
✍ یحیی حمدی
▫️رویکرد تولید قدرت در گفتمان شهید رئیسی (بازگشت به انقلاب) در سیاست داخلی نیز نمود داشت او قدرت در داخل را در افزایش سرمایه اجتماعی و کاهش فاصله دولت-ملت و استفاده از ظرفیت مردم می دانست خاصه اینکه عملکرد دولت پیشین این مفهوم را در ایران به شدت مستهلک کرده بود
آغاز دولت شهید رئیسی مصادف بود با شیوع کرونا در تابستان ۱۴۰۰ میزان فوتیهای روزانه کرونا به بیش از ۷۰۰ نفر افزایش یافته بود با آغاز دولت شهید رئیسی و در عرض ۸ ماه با افزایش ۸ برابری واردات واکسن از ۱۹ میلیون دز به ۱۵۸ میلیون دز رسید در این مدت واکسنهای تولید داخل نیز به پیشرفتهای قابل توجهی رسید و در سطح انبوه تولید شده و به چندین کشور صادر شد در کنار واردات گسترده و تولید داخلی انبوه واکسن کرونا، به نقطهای رسیدیم که پیش از کشورهای دیگر به روزهای بدون فوتی رسیدیم
کاهش نرخ تورم از ۶۰ درصد (تابستان 1400؛ گزارش بانک مرکزی)به ۳۷ درصد( بهار 1403 )اهمیت آن زمانی معلوم می شود که میزان تورم در ایران هیچگاه بالای ۵۰ درصد نبوده است. در خرداد ۱۴۰۱؛ ۶۱ نفر از مدیران دولت قبل با عنوان اقتصاددان در نامه سرگشاده هشدار دادند که ابرتورم سه رقمی در راه است!
در اردیبهشت ۱۴۰۳ این تورم به ۳۷ درصد رسید(گزارش مرکز آمار) اما این کاهش در زندگی مردم زیاد محسوس نیست چون هنوز تورم بالایی را ما تجربه می کنیم اما نکته در کاهش از ۶۰ درصد به ۳۷ درصد در عرض ۳۳ ماه است و این روند کاهشی در ادامه دولت تداوم داشت
نهضت احیا و بازگشت طرح های راکد تولیدی از دیگر کارهای این دولت بود که بازگشت ۸ هزار و ۸۰۰ طرح به چرخه تولید و ۷۲۰ واحد راکد، نیمه فعال و غیرفعال در حال بازگشت از جمله آنها هستند
افزایش رشد اقتصادی به صورتی که صندوق بین المللی پول در گزارش سال ۲۰۲۳ رشد اقتصادی ایران را بعد از ده سال رشد نزدیک به صفر یا منفی؛ ۵/۴ درصد اعلام کرد که نتیجه آن و نیز احیای واحدهای راکد؛ کاهش نرخ بیکاری به هشت و دو دهم است که کمترین نرخ بیکاری در چهار دهه اخیر است.
مساله دیگری که دولت آقای رئیسی با آن مواجه بود انبوه بدهی دولت به دلیل انتشار اوراق قرضه توسط دولت پیشین، صندوق های بازنشستگی، بانک مرکزی و... بود که توانست ۲۷۰ هزار میلیارد تومان بدهی اصل و سود اوراق، ۱۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی صندوقهای بازنشستگی، ۵۴ هزار میلیارد تومان بدهی بانک مرکزی را تسویه نماید و علاوه بر آن با اختصاص ۵۴ هزار میلیارد تومان وعده برجا مانده رتبه بندی معلمان را محقق نماید
عملکرد دولت در بخش رفاه و تامین اجتماعی نیز بسیار چشم گیر است؛ بیمه رایگان ۶ دهک اول جامعه، درمان رایگان سالمندان بالای ۶۵ سال، درمان رایگان کودکان زیر ۷ سال، بیمه رایگان زنان خانه دار روستایی، ترمیم مستمری اقشار تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد، پوشش کامل معلولان تا جایی که هیچ معلولی دیگر پشت نوبت نیست.
افزایش نزدیک به سه برابر زیرساخت های درمانی کشور(افزایش ۱۶ هزار تخت بیمارستانی)
پرتاب ۱۱ ماهواره علمی و تحقیقاتی، مدیریت برق کشور و پایان قطعی های مکرر برق با ایجاد نیروگاههای جدید، ساخت ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار واحد (یا زمین داده شده یا کار ساخت شروع شده)... تنها بخشی از عملکرد این دولت در این مدت کوتاه است.
توجه شما را به این نکته جلب می کنم که معمولا ثمره کارها و برنامه های دولت در سال چهارم و دور دوم دولت ها خود را نشان می دهد و این همه در ۳۳ ماه و در شرایط بحرانی است که شهید رئیسی دولت را تحویل گرفت و قریب به یک سال آن نیز در جنگ ترکیبی و شناختی سپری شد که نظیر آن هر کشوری را به فروپاشی می رساند.
راهبرد دولت در انجام امور؛ ترمیم شکاف میان دولت و مردم بود؛ اصلاح نظام اقتصادی و ایجاد شفافیت در صورت های مالی بانک ها و شرکت های دولتی و نیز در بخش ارز، یارانه، نهاده های دامی، یارانه و... نیز در همین راستا بود.
در این ۳۳ ماه رئیس جمهور ۴۷ سفر استانی رفت و هیچ پنج شنبه و جمعه ای نبود که دولت در پایتخت حضور داشته باشد. با سرکشی به همه شهرها و روستاها مسائل آنها را دریافت و برای حل آنها تصمیمات لازم اتخاذ و تا تحقق کامل آنها از پای نمی نشست و در سیاست گذاری نیز توجه به نیازهای مستضعفان به عنوان صاحبان اصلی انقلاب و توانمند سازی آنها با مشارکت مردم از اهداف اصلی دولت بود که نتیجه همه اینها افزایش سرمایه اجتماعی است که با شهادت رئیس جمهور در این راه به نقطه اوج خود رسید..
تاکید می شود این همه که ذکر آن رفت تنها تیترهایی هستند که بخشی از عملکرد دوره کوتاه ۳۳ ماه ریاست جمهوری شهید رئیسی را نشان می دهد که حاکی از کارآمدی دولت اوست که به دور از حاشیه و حاشیه پردازی به متن می پرداخت. درباره هرکدام از آنها می توان ساعت ها به بحث نشست.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻آری به الگو سازی از شهید رئیسی
✍ زهرا محسنی فر
▫️رئیسی قدّیس نه، اما صدّیق بود. در مقابل مردم خفض جناح داشت، نه استیلا. اهل تکلیف بود، نه تکلّف. برای ولیّ خدا بسط ید میآورد، نه دغدغهی خاطر. بجای سرگرمی با حاشیهسازی، به حاشیهنشینان میپرداخت. بجای پاسخ به تمسخر آدمهای تعطیل، بدون تعطیلی خدمت میکرد. آدمهای خلاص زیاد دیدهایم، اما رئیسی اخلاص داشت. در مقابل آنها که انگ سادهلوحی به او میزدند، زیرک بود که با سکوت رواداری میکرد. دوقطبیهای کاذب را دور میریخت و دیپلماسی را به خدمت میدان میآورد تا ایران را در چشم دنیا بزرگ کند. شاید انگلیسیاش ضعیف بود، اما زبان دنیا را خوب میفهمید که نیمی از مردم کرهی خاکی به سوگش نشستند و احترامش کردند.
دیگر کسی نمیتواند با بیآبرو کردن رئیسجمهور قبلی رأی بیاورد. این اولین ثمرهی سیاستورزی اخلاقمدارانهی اوست. زینپس هیچ رئیسجمهوری نمیتواند در دفتر کارش بنشیند و مملکت را ریموتی مدیریت کند. این نتیجهی «گفتمان خدمت» اوست. به برکت شخصیت ریاگریز و اخلاقگسترش، محبوبیتهای کاذب سیاستبازان ماکیاولی، با خزیدن در پوستین اپوزیسیون، دیگر رنگ باخت.
اینها میراث رئیسی شهید است که باید پاس داشت و پاسبانی کرد. هزار بادهی ناخورده در رگ تاک است و انقلاب زایندهی اسلامی ظرفیت بازتولید رئیسیها را دارد، همانطور که حاجقاسم ققنوسوار سربرآورد و تکثیر شد و مسیر آزادی قدس را هموارتر کرد. بلی سید ابراهیم قدّیس نبود، اما قداستِ جایگاه خدمتگزاری در جمهوری اسلامی را به ما یادآوری کرد. رئیسی را اگر درست روایت کنیم، نیاز به درشت روایت کردن ندارد.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻سکوت جریان روشنفکری مقابل جنایت صهیونیسم و پاسخ دکتر شریعتی
✍ علیرضا زادبر
▫️لحظه تاریخی که اکنون ما انسانها در آن قرار داریم یعنی قتل عام بیش از ۳۸ هزار انسان فلسطینی و همزمان اعتراض جریان نخبگانی و مردم در غرب مصادف با سکوت مطلق و شرمساری #جریان_روشنفکری ایران است. همان جریانی که دلسوز پای گربه میشود و برای دختر بی گناه اوکراینی عزادار!
اما این سکوت مطلق جریان روشنفکری امر جدیدی نیست. همجلال آل احمد و هم شریعتی در دهه چهل و پنجاه به سکوت روشنفکران اعتراض دارند. ریشه سکوت امروزشان در رقابت و مخالفت با جمهوری اسلامی نیست. ماهیتا امکان مخالفت ندارند و سلطه چارچوب نظری اجازه مخالفت نمیدهد.
.
.
داریوش آشوری از روشنفکران دهه 40 در مقاله ای به دفاع از رژیم صهیونیستی پرداخت. زنده یاد دکتر شریعتی در مقاله ای که در 20تیر 1346 در مجله فردوسی منتشر شد به شدت به آشوری حمله کرد.
دکتر علی شریعتی می نویسد:
آقای داریوش خان!
رژیمی که با اسلحه انگلیس و آمریکا و فرانسه، سرزمینی را اشغال میکند و از سراسر اروپا، سرمایه داران را به یک کشور فقیر عربی میکشد و مردم آن را به صحرای سوزان سینا و اردن و سراسر آفریقا و #خاورمیانه پراکنده میکند و دهقان مسلمان را در دهات خود محبوس میسازد و هر گاه یک کشور عربی، قصد نجات از یوغ #استعمار غربی را دارد، با یک اشاره امپریالیسم بر آن میتازد، اسرای رسمی جنگ را وحشیانه شکنجه میکند، مردم را از خانههاشان بیرون میراند، و مبنای سیاسی و اجتماعی رژیم خود را بر یهودی بودن نژاد و کلیمی بودن مذهب استوار میکند، فاشیست است، یا کشوری که گناه نابخشودنیاش در چشم شما! این است که ملک فاروقها و گلوپ پاشاها و ملک فیصلها و ملک عبداللهها و ژنرال سوستل و آرگوها را رانده و آخرین پایگاههای امپریالیسم را در سراسر کشورهای عربی جمع میکند و از نظر داخلی فقط به پُر چانگیهای مشکوک و آلودۀ #روشنفکران فروخته شدهای امثال آیت احمد و عبدالمالک و داریوش آشوری - که پُرند از آن «جوهر روشنفکری» که آنان را از تودۀ عوام الناس جدا میکند - مجال نمیدهد؟
زیرا ترحم بر یک روشنفکری که از همۀ لوازم روشنفکری فقط یک زبان نیمبند را بلغور میکند و طوطیوار کلمات رایجی را از قبیل آزادی و دموکراسی و انسانیت - که به قول سارتر، خودشان در دهانشان گذاشتهاند - در کشورهای استعمارزده واگو میکنند، خیانت به تودۀ عوام الناس است که اصالت دارد و ما کردیم و دیدیم.
آقای داریوش آشوری چرا از حق صدها هزار آوارۀ عرب که قرنهاست در فلسطین زندگی میکردهاند، کلمهای بر زبان نمیآورد. (مجموعه آثار شماره 35 بخش دوم، صفحات 631 تا 637)
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📝 متن کامل نامه حضرت آیتالله خامنهای به دانشجویان باوجدان حامی مردم فلسطین در دانشگاههای ایالات متحده آمریکا.
📝 #letter4u2024 | #LetterFromLeader | #United4Palestine
🖼 متن انگلیسی | متن فارسی | نشان
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔻این کاروان همچنان به پیش می رود
✍ محمدرضا کائینی
▫️شاید تذکار به سپری شدن سالها از رویدادی بزرگ و تاریخی ، بتواند انسان را به گذر این سالها متقاعد سازد و او را به شب واقعه دلالت کند به شرح ذیل:
شنبه شبِ سیزده خرداد است.نوجوانی هستم بنشسته به استماع وعظی در مسجد محل که به ناگاه چند تن از فعالان هیات امناء و بسیج ، گریان داخل شبستان می شوند و اطلاعیه دفتر امام مبنی بر وخامت حال ایشان را به اطلاع سخنران می رسانند.او گریه ای می کند و ختم امن یجیبی می گیرد و مجلس را پایان می دهد.در آن ساعت ها ، همه آنان که عمر به دلدادگی پیر داده اند ، مفری از دلشوره ندارند.در همین لحظات است که شبکه دو سیما ، قسمتی دیگر از سریال سال های دور از خانه -که دیری است عده زیادی را به خود مشغول داشته-را پخش می کند! (بعدها از جناب بهاء الدینی از ملازمانامام شنیدم که ایشان در زمره بینندگان دائمی این سریال بوده اند) در همین حین بلندگوی مسجد ندا در می دهد که: "مردم امشب شب خواب نیست،بیائید دعای توسلی بخوانیم و شفای مرادمان را از خدا بخواهیم...والخ" دوباره به مسجد باز می گردم.
به رغم پخش سریالی پرطرفدار ، شبستان را مملو از مردم نگران می بینم.مراسم نزدیک به دو ساعت ادامه می یابد و پس از اتمام آن ، تازه گپ وگفت های جماعت بیمناک آغاز می شود.(بعدها دریافتم که در آن ساعت ها ، جماعتی از حواریون به کار تغسیل امام بوده اند!) بااضطراب به خواب می روم و صبحی که با نوای قرآن رادیو و خبرخوانی حزین محمدرضا حیاتی آغاز می شود و بعد مویه پیوسته مردمی که پیش از آن گمان نمی بردیم بخشی از آنان دلداده پیر باشند و پارچه های سیاه ، حتی بر فراز خانه هایی که عزادار شدن آنان راحدس نمی زدیم!
واپسین دیدار ما ، در عصرگاه چهاردهم خرداد روی داد.آنگاه که کالبد پیر را برای واپسین دیدار با مردم ، به زمین های خاکی مصلای تهران آورده بودند.مردمی که دور یخچال شیشه ای طواف می کردند و بر سر و روی خود می زدند ، خیل نبودند ، سیل بودند! ملتی که با پی جویی او توانسته بودند تا با قرن ها تحقیر ، پنجه در پنجه افکنند و در این مصاف ، عزت و غرور را تجربه کنند....اینک سی و چهار سال از آن روزها می گذرد ، بسیاری چیزها مشمول تغییر شده ، اما کاروان خمینی همچنان به پیش می رود...
#امام_مستضعفان
📖جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻جامعه چرا مجذوب امام شد؟
✍ علیرضا زادبر
▫️چرا حتی چپی های کمونیست که قائل به حکومت دینی نبودند در قاطعیت شخصیت امام و پذیرفتن رهبری امام کوتاه آمدند!؟ ذوب شدند.
چرا جبهه ملی و روشنفکران سکولار در نهایت به نفوذ و اقتدار امام در بین توده مردم اذغان کردند! آنها جذب کدام ویژگی امام شده بودند؟
اصلا مگر توده مردم، آن کشاورز روستایی، آن کارگر و راننده و بقال و نقال ترازویی داشتند که فقاهت و درجات عرفانی امام را بسنجند؟
.
.
امام یک تفاوت اساسی با سایرین دارد. شجاعت بی نظیر!
امام شجاع سال پنجاه هفت نبود. زمانیکه اُبهت شاه فروریخته بود و حتی نوجوانان در پنجاه و هفت جرات شعار علیه شاه پیدا کرده بودند بلکه امام شجاع سال چهل و یک بود که کسی جرات نداشت علیه وزیر دربار شاه سخن بگوید. مردم رهبر شجاع را دوست دارند.
دو نمونه از شجاعت و قاطعیت امام پیش از انقلاب را مرور میکنم. کمتر شخصیتی در سطح امام حاضر به این رفتارها بود. دون شان مرجعیت میدانستند!
۱. نزدیک انقلاب، حزب بعث از ترس توسعه انقلاب شیعیان در عراق قصد داشت امام را اخراج کند. نماینده حزب بعث با احترام و شرط از امام خواست فعالیت سیاسی نداشته باشند وگرنه باید نجف را ترک کنند. پاسخ امام بی نظیر است ایشان گفتند: "فکر نکنید من از آن دسته روحانیونی هستم که بخاطر زیارت رفتن هر روزه دست از مبارزه بردارم!"
بله کسانی بودند که تمام اسلامشان فقط خلاصه در امور فرد بود و حاضر نبودند از زیارت دل بکنند و برای همین به دشمن امتیاز میدادند.
۲. وقتی امام به پاریس رسید نماینده کاخ الیزه، ریاست جمهوری فرانسه با نهایت احترام به ایشان خوش آمد گفت و خواست که در فرانسه علیه حکومت ایران فعالیت سیاسی نداشته باشند! امام جواب داد که "من گمان میکردم اینجا سرزمین آزاد است!" اما بی فایده بود. نماینده کارتر و دولت آمریکا آمد با تهدید و بی احترامی برای ترساندن امام گفت: دولت بختیار مورد حمایت ماست و ارتش از او حمایت خواهد کرد و بطور ضمن امام را تهدید جانی کرد. با بی ادبی و دوری از شان امام...
نماینده آمریکا فکر کرد تهدید کارساز افتاده است!!
امام کوتاه می آید!
بعد از چند دقیقه امام پاسخی داد که نماینده آمریکا با هراس دیگر جوابی نداشت!
امام با لحن محکم گفت: تاکنون من به مردم ایران نگفته ام با آمریکایی های داخل ایران چه کنند!!!!
خواست امام را با تهدید جانی بترساند اما پاسخ دقیق و محکم امام ورق را برگرداند! شجاعت امام بی نظیر است. خودش فرمود والله تمام عمر نترسیدم و آن شب در مسیره جاده قم به تهران که مرا می بردند من به آن دو مامور ساواکی تسلی میدادم!
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻مردم و روشنفكران
✍ سيد عطاءالله مهاجرانی
▫️با توجه به تجربهام در سفر يك ماهه به نجف اشرف و عراق، در مقالهاي به اين نكته اشاره كردم كه ميتوان ميان دنياي مجازي به معناي همين فضاي توييتر و اينستاگرام و... دنياي حقيقي تفاوت قائل شد. اجتماعات ميليوني مردم ايران در سوگ و فقدان شهيدان خدمت، شاهدي بود كه از راه رسيد و اين دوگانگي و تفاوت را بيشتر نشان داد. در فضاي مجازي گفته ميشد كه مردم ايران از فقدان سیدابراهيم رييسي و همراهان در فاجعه سقوط بالگرد نه تنها متاسف نيستند، بلكه خوشحالند. نشانههايي از خوشحالي مانند رقص و پايكوبي و برهنگي كه البته معلوم نبود كي و كجاست، منتشر كردند. اما در دنياي حقيقي در تبريز و قم و تهران و مشهد، حكايت ديگري جاري بود. دريايي از مردم در خيابانها و ميدانها جاري شده بود.خوشبختانه نمايندگان رسانههاي جهاني كه هوشمندانه دعوت شده بودند، گوشههايي از واقعيت دنياي حقيقي را منتشر كردند.
مي خواهم به تجربه بسيار مهم داستايفسكي در «دفتر يادداشت روزانه يك نويسنده» اشاره كنم. اين كتاب با ترجمه ابراهيم يونسي و در سه جلد و ۱۵۰۰ صفحه به زبان فارسي ترجمه شده است. كتاب بيمانندي است و در تاريخ ادبيات و فرهنگ بينظير، داستايفسكي درست در نيمه دوم دهه پنجاه سالگي خود، در اوج آفرينندگي و كمال شخصيتي، در سالهاي ۱۸۷۶ تا ۱۸۸۰، يادداشت روزانه را نوشته و به بررسي و تحليل مهمترين مسائل آن روزگار روسيه پرداخته است. در تمام يادداشتها، موضوع دوگانگي مردم روسيه و روشنفكران يا نخبگان سياسي و فرهنگي و اجتماعي تكرار ميشود. وقتي نوشته داستايفسكي را با دقت ميخوانيم، ميبينيم، گويي ما در ايران امروز با چنان دوگانهاي رويارو هستيم. روشنفكراني كه حال و هوا و ارزشها و زبانشان با مردم متفاوت است. مردم را دستكم ميگيرند و بلكه تحقير ميكنند. نگاهشان به ارزشهاي آن سوي مرزهاست. سكولار از دهانشان نميافتد! باورهاي ديني و اخلاقي مردم را طرد ميكنند. امر مقدس نداريم!به توانايي ملي باور ندارند.
اما در مواجهه با واقعيت مردم سرگشته ميشوند. البته اين شهامت و صراحت را ندارند كه اقرار كنند مردم را درست نشناخته بودند. برعكس وقتي با واكنش مردم رويارو ميشوند، به تحريف واقعيت ميپردازند. مردم را ناآگاه تلقي ميكنند، همانطور که روشنفكران روسي خود را در برابر اروپا به معني آلمان و انگلستان و فرانسه ناچيز و بلكه زبون احساس ميكردند، رمانهاي تولستوي آينه اين استحاله به ويژه در تشبث روشنفكران و نخبگان به فرانسه داني و فرانسه پراني است.
داستايفسكي نوشته است: «ميگفتند (روشنفكران) كه ما كشوري ناچيز و فقير و بياهميت هستيم. با تمسخر به همه اطمينان ميدادند كه ما چيزي به نام «روح ملي» نداريم، زيرا ملت و مردمي نداريم و بين رهبري سياسي و مردم وحدتي نيست. نيهيليسم همه چيز را جويده است و سربازان تفنگهايشان را زمين مياندازند و مثل گله گوسفند فرار ميكنند و مهمات و تداركات نداريم و خودمان خوب ميدانيم كه توپ ميزنيم! و پا را زيادتر از حدمان دراز كردهايم.» (۱)
ببينيد چقدر اين حرفها آشناست! گفتند آمريكا ظرف يك ساعت ميتواند تمام توان دفاعي ايران را نابود كند. عينالاسد اتفاق افتاد. گفتند ايران جرات مقابله با اسراييل را ندارد، وعده صادق اتفاق افتاد. گفتند مردم عليه نظام هستند و نظام ۸ درصد بيشتر طرفدار ندارد. درياي جمعيت مردم به تكاپو درآمد. گفتند رهبري كاريزمايش با خاك يكسان شده است! ديدند با يك جمله آيتالله خامنهاي و آرامشي كه در كلام ايشان بود، ملت و كشوري كه نه مجلس داشت و نه رييسجمهور، مثل سرو ايستاد و قامت خم نكرد و كمترين اختلالي در اداره كشور پيش نيامد و عمق اقتدار ملت و كشور و نظام بيشتر شد.همسايگان و ديگر كشورها پررنگتر از هميشه، با حضور در مراسم فقدان شهداي خدمت اشتياق خود را براي توسعه روابط يا بازسازي روابط با ايران نشان دادند.
پ.ن: فئودور داستايفسكي، دفتر يادداشت روزانه نويسنده، ترجمه ابراهيم يونسي، تهران، انتشارات بزرگمهر، ۱۳۷۰، جلد دوم ص ۹۶۰
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
35.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻ابعاد مختلف انتخابات و نامزدهای ریاستجمهوری ۱۴۰۳
🎥 پرویز امینی
ویژگیهای شخصیتی نامزدها، تجارب کلان مدیریتی، ایدههای حل مسئله و تیم همکاران در بازتاب توانایی نامزدها در نمایندگی گفتمان ثبات و کارآمدی تعیین کننده است.
بعد از ۳ انتحابات از منازعه تحریم_مشارکت عبور کرده ایم و گارد اجتماعی و نیروهای سیاسی نسبت به مشلرکت گشوده است.
رادیکالیزم در ایده و عاملان داخلی و خارجی آن تضعیف شده است و ظرفیت ایجاد منازعه تحریم_مشارکت در انتخابات پیش رو را ندارد.
هیچ کدام از نامزدها فعلاً واجد ظرفیت ایجابی بزرگ رای آوری نیست درحالیکه ظرفیت کسب رای منفی بالایی دارند.
۳شکاف اجتماعی اصلی در انتخابات استعداد شکلگیری دارند و نامزدها باید بتوانند یکی از طرفین این شکاف ها را نمایندگی کنند.
احتمال دور دومی شدن انتخابات وجود دارد.
کدام نامزدها در این انتخابات از آیتالله رئیسی ارث میبرند؟
آیا روحانی در سال ۹۲ با ارث بری از رای هاشمی رئیسجمهور شد؟
ویژگیهای منحصر به فرد شهید رئیسی در هیچیک از نامزدهای فعلی نیست.
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻در جستجوی روح ملی
سیدجواد میری - خرداد ۱۴۰۳
▫️ایرانیان از اولین مردمانی بودند که اراده عمومی خود را شکل دادند و چیزی به نام دولت ساختند؛ دولت امری نیست که به این سادگیها بتوان خود را از آن جدا ساخت و قوام دولت به شکلگیری نوعی امر ملی است.
سیدجواد میری در این جا همین روح ملی و جمعی را پیش میکشد و توضیح میدهد که مسأله صرفاً مشخص کردن کاندیدای مطلوب ریاست جمهوری نیست؛ مسأله یافتن آن چیزی است که روح جمعی را احیا کند. یعنی شرایطی فراهم شود که خیر عمومی فراتر از منفعت شخصی قرار گیرد. گرچه بازگویی آرزوها چندان دشوار نیست که اندیشیدن به شکل واقعی تحقق رؤیا.
فیلم بخشی از نشست سیاست، تحزب، مشارکت و سرمایه اجتماعی است که توسط خانه اندیشهورزان و با همکاری سیمافکر برگزار شده است.
برای دیدن فیلم کامل این نشست به اینجا بروید
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology
🔻شعر و شلتاق یا حافظه تاریخی؟
✍ محمدرضا کائینی
▫️تصور کنید تُرشرویی طلبکار را، که جز "اغلبِ مسئولین خرابکار بودهاند"، "اغلبِ مسئولین دزد بودهاند"، "اغلبِ مسئولین باید محاکمه شوند"، چیزی در بساط ندارد، اما هم او، اکثرا همانها را در ستاد خود جمع کرده و به دلیل ضعف منطق و بیان و ایضا حوالت همه چیز به کارشناسان (بخوانید همان مسئولین)، در هر صحنه یکی از همان مسئولینِ را می آورد، که ناتوانی اش را رفع و رجوع کنند! تا اینجای ماجرا، مهم نیست.
تناقضات یک کاندیدا و ناتوانی او در ساماندهی تبلیغاتش، به خودِ او مربوط است. در این میان اما، اگر رِندی بخواهد از کمبودِ دیگری پلکان بسازد، باطل را بازتولید کند و به قول خودش "سرِ مردم را شیره بمالد"، نباید بیپاسخ بماند. به محمدجواد ظریف باید گفت:
یک: کلیگویی در باره "قدرت مردم" یا "قدرت معنایی مردم"، بدون نشان دادن جوهره اصلی آن، نوعی بازی با کلمات و اغواگری است! اگر ایرانیان پس از انقلاب قدرت معنوی آفریدند، معلول قدر نهادن به اسلام، تشیع، ولایت، استقلال، ایثارگری و وانهادنِ زدوبند با بیگانه بود. اما این همه، به شما و کارنامهتان چه ربطی دارد؟ کدامین یک از عناصرِ تشکیلدهنده این قدرت، از حمله شما و رفقا در امان بوده است؟ اینکه در باریکهای فرو رفته در خون و آتش، جماعتی با همین قدرت میرزمند و در این مصافِ نابرابر ظفرمند شدهاند، با فکری که اکنون شما تحت بیرق آن سینه می زنید، چه نسبتی دارد؟ اصلا تا به حال، پدیده "مقاومت" کجای ایده شما بوده است؟
دو: از کسی که مدعی است بخشهایی از برجام را انشاء کرده، اما بعد اعتراف می کند که معادلِ تعلیق در آن نبوده و سپس ناگزیر به خطای خود اعتراف میکند، هیچ بعید نیست که یادش برود: تحریم نفت، پتروشیمی، بانک، بیمه، کشتیرانی و...الخ، در دوره مسئولیت وی رخ داده است. در چند سال اخیر، ظریف به کسی می ماند که از سرِ عصبانییت هیستیریک، می گوید تا گفته باشد!
سه: وقتی آمریکا اراده کند که عهد را بشکند و سپس چنین کند، چه تفاوت دارد که برای این کار، بتواند به بندی از برجام استناد کند یا نتواند؟ او هرگاه میلش بکِشد، شما و معاهده تان را باطل و دولتتان را نیز قُفل خواهد کرد، که کرد!
چهار: اگر قرار بوده که بایدن به برجام بازگردد و با اشتُلُم اسرائیل بر جای خود نشسته، باید بر آن معاهده، نمُرده نماز کرد! وانگهی مجلس چرا باید می نشست، تا دولت همچنان به وعده نسیه برجام، بهای نقد بپردازد؟
پنج: بالاخره بایدن به دولتِ شهید جمهور لطف کرد، یا تحریم هایش را به اضعافِ مضاعف افزایش داد؟ با خود چند چندیم؟ آمریکا مگر مشاعر خود را از دست داده است، که به دولتی غربگرا امتیاز ندهد، اما به دولتی انقلابی که برای برجام خود را به در و دیوار نمیزند، درِ باغِ سبز نشان دهد؟
شش: چگونه دولت شهیدِ جمهور با دو هزار و پانصد و هفتاد تحریم، می تواند رشد اقتصادی شش درصدی، حضور در پیمانهای بین المللی، اصلاح ارتباط با همسایگان و جلوگیری از جهش تورم را محقق کند، اما دولت روحانی فقط با تعداد ناقابلِ هزار و پانصد تحریم و برخورداری از موهبت لایتناهیِ برجام، از جایی به بعد کاملا افلیج و از کار افتاده می شود؟
هفت: فهم آقای دکتر از مقوله جنگ و صلح در قرآن اما، در زمره شاهکارهای اوست! اینکه کتاب آسمانیِ ما اولویت را به صلح می دهد، از بدیهیات است. اما از کدامین آیه می توان دریافت، که کفار تا ابد باید با معاهدات برجام گونه، سرمایه های مادی و معنوی دولت اسلامی را حراج کنند و "خسارت محض" بیافریند؟ و مسلمانان موظفند تا ابدالآباد خود را به این چرخه باطل بسپارند؟ ما قرآن تبیین میکنیم، یا مسیحیت تبشیری؟
هشت: آیا با شعر و شلتاق، می توان به مصاف حافظه تاریخی رفت؟
📖 جامعهشناسی مردم
✅ @Popular_Sociology