eitaa logo
~°| پُــڔوفــٰايْــݪِ ݥَــݩ |°~
166 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
761 ویدیو
15 فایل
حس‌#حسین‌را‌هرڪس‌در‌وجودش‌ندارد‌ هیچ‌ندارد..(؛" ڪل‌الارض‌ڪربلا‌ ‌ڪل‌یوم‌عاشورا‌ یعنی ‌‌باید‌در‌هر‌زمانی‌، هرمڪانی‌، هر‌لحظه‌اے ‌یاور#‌مهدے‌ باشی حرفے❣💭 سخنے🗣 انتقادے بود💥 در خدمتم🤝🏻 ناشناسمونه https://harfeto.timefriend.net/464676878
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ 🕊 مرگ‌تویک‌عالمی‌راخوشحال‌کرد...💔 یک‌عالمی‌راویرانه‌کرد...🥀 عالم‌معاویه‌راخوشحال‌کرد‌...😔 عالم‌علی‌بن‌ابی‌طالب‌را‌ویران‌کرد...😭✋🏻 ✌️🏻 @porofail_me
~°| پُــڔوفــٰايْــݪِ ݥَــݩ |°~
#...(:❤️🌱
📗💚|||نهج‌البلـاغه.ir 🖇📌|||حڪمت‌٣۴.ir ❰🔏🌿~راه‌بے‌‌نیازے‌‌❱ 🖌...امیرالمومنین‌علیه‌السلام↓↓ بہترین‌بی‌نیازے‌‌‌،ترڪ‌آرزوهاست🎈 ➖➖➖➖➖ •☁️✨•ڪلام‌نور.ir •🌸🍀•امیرالمومنین‌علیه‌السلام↓↓ ڪسے‌‌‌ڪہ‌پیش‌نفس‌خودبزرگ‌باشد وخودرابزرگ‌بیند؛درپیشگاه خداڪوچڪ‌وحقیࢪاست. 📚📍|||غررالحڪم||| ♥️⃟اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج⃟🦋 @porofail_me
حی‌علی‌العشق😍
جان‌ِایران‌کجاستے؟! |💔| 『 @porofail_me
~°| پُــڔوفــٰايْــݪِ ݥَــݩ |°~
جان‌ِایران‌کجاستے؟! |#حاج‌قاسم💔| 『 @porofail_me 』
میگفت‌کہ انقلاب‌کارمند‌نمیخواد...! آدم‌جهادۍ‌میخواد فرق‌حاج‌قاسم‌باهمکاراش ‌توهمین‌بود:)🖐🏻 ...🚶🏻‍♀ 『 @porofail_me
ایمان‌به‌سِحـر‌و‌دیو ڪه‌ایمان‌نمـی‌شود‼️ دجّـال،‌رَبِّقادرِ‌رحـمان‌نمی‌شود❌ ابلیس‌و‌اهـرِمَن‌که‌دو‌نام‌از یڪ‌آتشـند✔️ 🔥 گرگ‌اسـت‌او،‌چـه‌با‌رجـز‌آید چه‌با‌سـلام😊 دلسوز‌و‌یارو‌یاورِ‌چـوپان‌نمی‌شود✋🏼 ای‌شـیــ🇬🇧💜🇺🇸ـــــخ جان‌والده‌ات‌بیخـیالشـو🤦‍♂ این‌جـو‌برای‌مـردمِ‌ما‌نان‌نمی‌شـود😔 @porofail_me
حرف‌قشنگ✨ اگه‌ازگناه‌کردن‌میترسی، خوشبحالت...😇 @porofail_me
『﷽』: ﷽ +زیآدسجده ڪࢪدن برتُࢪبٺِ سیّــدالشهداء، اخلاق ࢪاعوض مےڪند. @porofail_me
شیطان‌میگه:همین یڪبار گناه‌ڪن؛ بعدش دیگه خوب‌شو...! "سوره9یوسف" . خُـدامیگه:باهمین یک‌گناه ممڪنه؛ دلت‌بمیره و هرگز توبه‌نڪنی، و تاابد جهنمی بشی...💥🦋🌿|• "سوره‌81بقره" . حواست‌هست؟! @porofail_me
میگما… حواستوݩ‌هست‌دوماه‌دیگه‌میشھ‌یک‌سال؟!"(:💔" @porofail_me
~°| پُــڔوفــٰايْــݪِ ݥَــݩ |°~
برای‌ما بچه یتیم های #حاج_قاسم #بایدن و #ترامپ فرقی‌ ندارد حکایت‌ ما‌ و #آمریکا دیگر حکایت #پدرکشتگۍ
... آقای‌ترامپ‌قمار‌باز ازامشب‌به‌بعدازسایه‌ی‌خودت‌‌هم‌بترس وهرلحظه‌منتظرماباش... قرارمارأس‌ساعت‌ِ‌انتقام به‌وقت‌۰۱:۲۰بغداد . . . @porofail_me
🌷🍃🌷🍃 .... در چشمان مادر بغض تلخی ته نشین شد و باز با متانت پاسخ داد :" عقل من میگه مردم دار باش!یه کاری نکن که مردم ازت فراری باشن ... " کلام مادر به انتها نرسیده بود که عبدالله با یک بغل نان در چهارچوب در ظاهر شد و با چشمانی که از تعجب گرده شده بود، پرسید:" چی شده؟ اتفاقی افتاده؟ " و پدر که انگار گوش تازه ای برای فریاد کشیدن یافته بود، دوباره شروع کرد:" چی می خواستی بشه؟!!! نصف انبار برگشت خورده، مالم داره تلف میشه، اونوقت مادر بی عقلت میگه داد نزن مردم بیدار میشن!" عبدالله که تازه از نگرانی در آمده بود، لبخندی زد و در حالی که سعی می کرد به کمک پاشنه پای چپش کفش را از پای راستش درآورد، پاسخ داد:" صلوات بفرست بابا! طوری نشده! الآن صبحونه می خوریم من فوری میرم ببینم چه خبره . " سپس نان ها را روی اپن آشپزخانه گذاشت و ادامه داد :" توکل به خدا! ان شاء الله درست میشه! " اما نمی دانم چرا پدر با هر کلامی ، هر چند آرام و متین ، عصبانی تر می شد که دوباره فریاد کشید :" تو دیگه چی می گی؟!!! فکر کردی من شاگردت هستم که درسم میدی؟!!! فکر کردی من بلد نیستم به خدا توکل کنم؟!!! چی درست میشه؟!!! " نگاهش به قدری پر غیظ و غضب بود که عبدالله دیگر جرأت نکرد چیزی بگوید. مادر هم حسابی دلخور شده بود که بغض کرد و کنج اتاق چمباته زد . من هم گوشه مبل خزیده و هیچ نمی گفتم و پدر همچنان داد و بیداد می کرد تا از اتاق خارج شد و خیال کردم رفته که باز صدای فریادش در خانه پیچید و اینبار نوبت من بود:" الهه! کجایی؟ بیا این جا ببینم! " با ترس خودم را به پدر رساندم که بیرون اتاق نشیمن در راهرو ایستاده بود . بخاطر حضور مستأجری که راه پله اتاقش همانجا شروع می شد، از اتاق بیرون نرفتم و همانجا در پاشنه در ایستادم . پدر دمپایی لا انگشتی اش را مقابل صورتم گرفت و پرخاش کرد :" بهت نگفتم این بندش پاره شده ؟!!! پس چرا ندوختی ؟!!! " بی اختیار با نگاهم پله ها را پاییدم. شاید خجالت می کشیدم که آقای عادلی صدای پدر را بشنود ، سپس سرم را پایین انداختم و با صدایی گرفته پاسخ دادم :" دیشب داشتم می دوختمش ، ولی سوزن شکست . دیگه سوزن بزرگ نداشتیم . گفتم امروز عبدالله رو میفرستم از خرازی بخره ... " ✍🏻💞🍃🍃🌷🍃🍃💞 🍃ادامہ دارد.... ✍🏻 @porofail_me
🌷🍃🌷🍃 .... که پدر با عصبانیت به میان حرفم آمد:" نمیخواد قصه سر هم کنی! فقط کارت شده خوردن و خوابیدن تو این خونه! " دمپایی هایش را به پا کرد و وارد حیاط شد. از تلخ زبانی اش دلم شکست و بغضی غریبانه گلویم را گرفت. خودش اجازه نداده بود درسم را ادامه داده و به دانشگاه بروم و حالا خانه نشینی ام را به رخم می کشید که حلقه گرم اشکی روی مژه هایم نشست. باز به راه پله نگاه کردم . از تصور این که آقای عادلی صدای پدر را شنیده باشد، احساس حقارت عجیبی می کردم. صدای کوبیده شدن در حیاط آخرین صدایی بود که شنیده شد و بلافاصله خانه در سکوتی سنگین فرو رفت . پدر همیشه تند و تلخ بود، ولی کمتر می شد که تا این حد بد رفتاری کند. به اتاق که بازگشتم ، دیدم عبدالله مقابل مادر روی زمین زانو زده و دلداری اش می دهد . با سر انگشتم ، اشک را از حلقه چشمانم پاک کردم تا مادر نبیند و در عوض با لیوان آب به سمتش رفتم ، ولی نه لیوان آب را از من می گرفت، نه به دلداری های عبدالله دل می داد. رنگ سبزه صورتش به زردی می زد و لبانش به سفیدی. دستانش را دور بازوانش حلقه زده و به گل های سرخ فرش خیره مانده بود که دستانش را گرفتم و آهسته صدایش کردم:" مامان! تو رو خدا غصه نخور! " و نمی دانم جمله ام تا چه اندازه لبریز احساس بود که بلاخره چشمانش را تکان داد و نگاهم کرد. عبدالله از فرصت پیش آمده استفاده کرد و دنبال حرف من را گرفت :" بابا رو که می شناسی! تو دلش چیزی نیس. ولی وقتی یه گره ای تو کارش می افته، بدجوری عصبانی میشه ... مامان! رنگت پریده! ضعف کردی ، بیا یه چیزی بخور." ولی مادر بدون این که از پدر گله ای کند، سر شکمش را با مشت فشار داد و گفت:" نه مادر جون! چیزیم نیس، فقط سر دلم درد گرفته. " و من بلافاصله با مهربانی دخترانه ام پاسخ دادم :" حتماً دلت خالی مونده. عبدالله نون داغ گرفته. پاشو صبحونه بخوریم." که نفس عمیقی کشید و با صدای ضعیفش ناله زد :" الآن حالم خوب نیس. شماها برید بخورید، من بعدا می خورم." عبدالله به من اشاره کرد که چیزی نمی خورد. ✍🏻💞🍃🍃🌷🍃🍃💞 🍃ادامہ دارد.... ✍🏻 @porofail_me
بِسمِ نآمَتـ ڪِھ اِعجاز میڪُنَد... بســمِ ••🍃 (عج)♥️
•°💛 ○روزی كه بی حسین شروع شود ؛ شروع نشود بهتر است " رخصت ؛ تا که رزق از کرم سفره "ارباب" رسد🌱🦋 🌤 ♥️ @porofail_me
•🌿✨👌• 📌 ما‌یه‌جو"غیرت‌"همت‌گونه‌نیازداریم نه‌یه‌جو"بایدن" ... .. . مردم‌همچین‌جشن‌گرفت،کف‌،دس‌صوت‌و...که‌ترامپ‌رای‌نیاورده‌وبایدن‌رای‌آورده. هردوتاشون‌یه‌کرباسن. @porofail_me
~°| پُــڔوفــٰايْــݪِ ݥَــݩ |°~
بہ‌تمام✋ تازه‌چــ✨ــادرے‌ها‌بگویید🗣 فقط‌یڪ‌نگاه‌برایتان مہم‌باشد👌 آن‌هــم‌نگاه‌مادرانہ حضرت‌زهـــــرا‌(س) 😍 @porofail_me
تا زمانی که من زنده هستم و مسئولیت دارم، نخواهم گذاشت حرکت عظیم ملت ایران به سوی آرمان ها، ذره‌ای منحرف شود!!! @porofail_me
~°| پُــڔوفــٰايْــݪِ ݥَــݩ |°~
#(:❤️ #شہیدحاج‌حسین‌خرازۍ
🌺✨ ✨ + گفٺن‌حاج‌حسین‌رواوردیم بیمارسٺان رفٺیم‌عیادٺ ازٺخٺ‌اومدپایین بغلم‌ڪرد پرسید:دسٺٺ‌چیشدهـ؟...🤔 دسٺم‌شڪسٺهـ‌بود گچ‌گرفٺهـ‌بودمش گفٺم:هیچےحاج‌آقا، یهـ‌ٺرڪش‌‌ڪوچیڪ‌خوردهـ شڪسٺهـ...☺️ خندیدوگفٺ چهـ‌خوب دسٺ‌من‌یهـ‌ٺرڪش‌بزرگ‌خوردهـ... قطع‌شدهـ...🙃 ... @porofail_me
147.9K
❲ لحظھ‌ملاقـات🌿' ❳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
~°| پُــڔوفــٰايْــݪِ ݥَــݩ |°~
ما مامورین انقلاب هستیم؛ نه مسئولین انقلاب!!!!