eitaa logo
« پُرسانــــــــــــــ پُرسانــــــــــــــ » «...ن‌...»
28 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1هزار ویدیو
20 فایل
بسم‌الله الرحمن‌الرحیم انا اعطیناک #الکوثر فصل لربک #وانحر ان شانئک هو #الابتر قرآن،حدیث،دعا،احکام،متن،شعر،و... (جهان، انقلاب اسلامی، ولایت فقیه) پُرسان‌پُرسان تا آسمان
مشاهده در ایتا
دانلود
ﺩﯾﺪﻩﺍﯼ ﻭقتی ﻧﺎﻧﻮﺍ ﺧﻤﯿﺮ ﻧﺎﻥ ﺳﻨﮕﮏ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺗﻨﻮﺭ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻣﯽﺍﻓﺘﺪ؟! ﺧﻤﯿﺮ ﺑﻪ سنگ‌ها ﻣﯽﭼﺴﺒﺪ! ﺍﻣﺎ ﻧﺎﻥ ﻫﺮﭼﻪ ﭘﺨﺘﻪﺗﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺟﺪﺍ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺁﺩﻡﻫﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ، سختی‌های ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺣﺮﺍﺭﺕ ﺗﻨﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﺘﯽﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺨﺘﻪﺗﺮ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﺨﺘﻪﺗﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﺳﻨﮓ ﮐﻤﺘﺮﯼ ﺑﺨﻮﺩ می‌گیرد سنگ‌ها ﺗﻌﻠﻘﺎﺕ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﻦ، ﺧﺎﻧﻪ‌ی ﻣﻦ و... آﻧﻮﻗﺖ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻨﻮﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﮐﻨﻨﺪ، سنگ‌ها ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ! ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﺭ ﺗﻨﻮﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﭘﺨﺘﻪ می‌شود ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺳﻨﮕﯽ ﻧﻤﯽچسبد حاج اسماعیل دولابی ...
:: () :: ؛ هر که را تو یاری دهی، اقدام خوارکنندگان برای خوار کردنش، زیانی به او نمی‌رساند و هر که را تو عطا کنی، ممانعت کردن منع‌کنندگان از او نمی‌کاهد؛ و هر که را تو هدایت فرمایی، اقدام گمراه‌کنندگان برای گمراه کردنش او را به گمراهی دچار نسازد ای‌صاحب جود و کرم ::::: () :::::
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بدی‌کردیم خوبی یادمان‌رفت ز دل‌ها لایروبی یادمان رفت به ویلای شمالی خو گرفتیم شهیدان جنوبی یادمان رفت هفته دفاع مقدس بر جانبازان عزیز جنگ تحمیلی مبارک یاد و خاطره شهدا گرانقدر گرامی‌باد 🌸🕊🌼🌼🕊🌸
📢 در دفاع مقدس هم خودمان را شناختیم هم دنیا ما را شناخت ✏️ رهبرمعظم انقلاب: ما الان با اتّکاء به آن کارهایی که جوانهای ما آن روز در دفاع مقدّس انجام دادند، میتوانیم با اطمینان بگوییم امروز جوانهای ما میتوانند همه‌ی مشکلات این کشور را حل کنند. ✏️ اینکه گفته‌اند: «فی‌ تَقَلُّبِ‌ الاَحوالِ‌ عُلِمَ جَواهِرُ الرِّجال»  ــ در دگرگونی‌های بزرگ گوهر انسانها شناخته میشود ــ این [فقط] مخصوص افراد نیست، جامعه هم همین‌جور است؛ یک جامعه را در حوادث سخت و سنگین میشود شناخت. ✏️ ما خودمان را نمی‌شناختیم، دیگران هم ما را نمی‌شناختند، دنیا هم ما را نمی‌شناخت؛ در دفاع مقدّس، هم ما خودمان، خودمان را شناختیم و هم دیگران ما را شناختند؛ آنهایی که در دنیا صاحب ادّعا بودند فهمیدند. ۱۴۰۲/۰۶/۲۹ 🌷 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 پیام رادیویی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به ملت ایران در پی تجاوز رژیم بعث عراق 🔹️ساعاتی پس از بمباران فرودگاه مهرآباد توسط رژیم صدام، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان نماینده حضرت امام خمینی پیامی را خطاب به ملت ایران بصورت رادیویی تلفنی صادر می‌کنند. 🔹️ایشان در این پیام تاریخی ملت را رسماً از تهاجم صدام به کشور باخبر کرده و آنان را به حفظ آرامش و رد شایعات دعوت میکنند و به مردم اطمینان میدهند که ارتش جمهوری اسلامی در برابر تجاوزکنندگان خواهد ایستاد. ۱۳۵۹/۶/۳۱ 🌷 💻 Farsi.Khamenei.ir
هفته دفاع مقدس، و یاد و خاطره‌شهیدان، گرامی‌باد 🌹 🌼🌹
◼️ ايران تسليت* 🔻در كنار خانواده هاى داغدار و حادثه ديدگان معدن طبس هستيم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📩 پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی حادثه اندوهبار معدن طبس 📢 برای کاهش ابعاد این مصیبت هر اقدام لازم را انجام دهید 🔹️ در پی حادثه اندوهبار انفجار معدن در طبس و جان باختن شماری از کارگران، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی ضمن تسلیت به خانواده‌های داغدار، بر لزوم بیشترین تلاش برای امدادرسانی به کارگران تاکید کردند. 📝 متن پیام رهبرمعظم انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم حادثه‌ی تلخ و اندوهبار، در معدن ذغال سنگ در طبس را که در آن تعدادی از کارگران قربانی یا مصدوم شدند، به خانواده‌های این عزیزان و مردم آن منطقه تسلیت عرض می‌کنم. به مجموعه‌ی امداد که از سوی مقامات دولتی برای کمک به محل حادثه رفته‌اند تاکید می‌کنم که بیشترین تلاش خود را مصروف نجات آنان کنند و برای کاهش ابعاد این مصیبت هر اقدام لازم را انجام دهند. رسیدگی فوری به وضع مصدومان نیز باید مورد اهتمام قرار گیرد. سیدعلی خامنه‌ای اول مهر ۱۴۰۳ 💻 Farsi.Khamenei.ir
🖤 حادثه تلخ در معدن ذغال سنگ طبس را تسلیت عرض میکنم 🖼 بخشی از پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی حادثه اندوهبار معدن طبس 📝 حادثه‌ی تلخ و اندوهبار، در معدن ذغال سنگ در طبس را که در آن تعدادی از کارگران قربانی یا مصدوم شدند، به خانواده‌های این عزیزان و مردم آن منطقه تسلیت عرض می‌کنم. ۱۴۰۳/۷/۱ 💻 Farsi.Khamenei.ir
🖤 برای کاهش ابعاد این مصیبت هر اقدام لازم را انجام دهید 🖼 بخشی از پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی حادثه اندوهبار معدن طبس 📝 به مجموعه‌ی امداد که از سوی مقامات دولتی برای کمک به محل حادثه رفته‌اند تاکید می‌کنم که بیشترین تلاش خود را مصروف نجات آنان کنند و برای کاهش ابعاد این مصیبت هر اقدام لازم را انجام دهند. رسیدگی فوری به وضع مصدومان نیز باید مورد اهتمام قرار گیرد. ۱۴۰۳/۷/۱ 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادامه داستان، هشت روز با مردگان👇 ...
هشت روز با مردگان نویسنده: سیدمحمد سعادت قسمت ۳۱ ارواحی که در دنیا از روی حب و دوستی خدا، اطاعت او را کرده بودند با کسانی که از روی ترس، بندگی خدا را انجام داده بودند، دارای جایگاه متفاوتی بودند و از ارزش و اعتبار بیشتری برخوردار بودند و چه خوب است که انسان‌ها از روی عشق و علاقه و دوستی و نه از روی ترس، خدا را اطاعت کنند. دسته ی دیگری که در برزخ مشاهده کردم، دسته‌ی متقلب‌ها بود. این دسته از ارواح مربوط به کسانی بود که در دنیا با تقلب، رانت، پارتی بازی، رابطه بازی و... توانسته بودند جایگاهی را برای خودشان در دنیا دست‌ و پا کنند و به علت نداشتن تخصص کافی، باعث تضییع حق و حقوق هم‌نوعان خود شده بودند! در این دسته از ارواح، همه قشری اعم از پزشک، کارمند، کارگر، سرمایه‌دار، روحانی، اسقف، کشیش و ... وجود داشت و علاوه ‌بر بار عظیم حق‌الناس که به گردن داشتند، شرمنده‌ترین قشر حاضر در برزخ بودند. پزشک‌هایی که بدون تخصص لازم، به دیگران آسیب‌رسانده بودند! کارمندانی که با تقلب در آزمون برای کسب مدرک، و نداشتن سواد و درک لازم از مسئولیت خود، حق و حقوق ارباب‌رجوع را ضایع کرده بودند! و ... برای دومین مرتبه یک شوک به من وارد شد و همان لحظه خودم را در کنار جسدم دیدم. جسدم را از سردخانه‌ی قبرستان خارج کردند و برای غسل‌دادن به غسال‌خانه بردند. وقتی جسدم را حرکت می‌دادند، به شدت معذب می‌شدم و هیچ اقدامی هم نمی‌توانستم انجام بدهم که مانع حرکت آن شوم چون قدرت و اختیار این کار را نداشتم. جسدم را روی سنگ غسال‌خانه قراردادند و از این لحظه دلهره‌ی من شروع شد؛ چون تا لحظاتی دیگر مرا درون قبر دفن می‌کردند و من می‌ماندم و جسدم، تنهای، تنها. همه‌ی فامیل، دوستان و آشنایان در قبرستان حاضر شده بودند که در تشییع جنازه‌ی من شرکت کرده باشند، اما به خوبی می‌دیدم که همه‌ی آن‌ها از روی تعارف و تشریفات و رفع توقع خانواده‌ی من آمده بودند و کمتر کسی از روی عشق و علاقه و دوستی، در این مراسم حاضر شده بود. ظاهری ناراحت و عزادار به خود گرفته بودند اما می‌دیدم که ذره‌ای ناراحت نیستند و فقط انتظار می‌کشند که هرچه سریع‌تر جسد غسل داده و نماز خوانده شود و دفن کنند و آنها هم دنبال کار خود بروند. ارزش یاد مرگ مردم! شما را به یادآوری مرگ، سفارش می‌کنم. از مرگ کمتر غفلت کنید، چگونه مرگ را فراموش می‌کنید در حالی که او شما را فراموش نمی‌کند؟ و چگونه طمع می‌ورزید در حالی که به شما مهلت نمی‌دهد. مرگ گذشتگان برای شما کافی است. آنان را به گورشان حمل کردند، بی‌آنکه بر مرکبی سوار باشند، آنان را در قبر فرود آوردند بی‌آنکه خود فرود آیند. چنان از یاد رفتند، گویا از آبادکنندگان دنیا نبودند و آخرت همواره خانه‌شان بود! خطبه 188، ص263 ادامه دارد @nashrekowsaresaadat
هشت روز با مردگان نویسنده: سیدمحمد سعادت قسمت۳۲ در این میان فقط یک نفر بود که با تمام وجود در مرگ من شیون و زاری می‌کرد و ناراحت بود. وای بر انسان‌ها که چقدر نسبت به یکدیگر بی‌اعتنا و بی‌توجه هستند! به‌ویژه مسلمانان که این ‌همه دین اسلام به آنها سفارش به صله‌ی ‌ارحام کرده اما افسوس که بزرگ ترین دیدار و ملاقات فامیل و آشنایان با یکدیگر در همین تشییع جنازه‌هاست! آرزو داشتم که آنان نصیحت‌های مرا متوجه شوند و من بتوانم آن‌ها را نصیحت کنم؛ اما افسوس که نمی‌توانستم. همه‌ی مشایعت‌کنندگان این احساس را داشتند که مرگ فقط مخصوص من و امثال من بوده که قبض روح شده‌ایم و فعلاً هیچ خبری از مرگ، برای آن‌ها نیست غافل از این‌که این احتمال وجود دارد که حتی فرد یا افرادی از این جمع نتوانند زنده از قبرستان خارج شوند! ضرورت یاد مرگ ... مرگ از سایه‌ی شما به شما نزدیک‌تر است. نشانه‌ی مرگ بر پیشانی شما زده شد، دنیا پشت سر شما در حال درهم پیچیده شدن است. پس بترسید از آتشی که ژرفای آن زیاد و حرارتش شدید و عذابش نو به ‌نو وارد می‌شود. در جایگاهی که رحمت در آن وجود ندارد و سخن کسی را نمی‌شنوند و ناراحتی‌ها در آن پایان ندارد. ترجمه نامه 27(بخش ضرورت یاد مرگ)، ص363 غسال، بی‌رحمانه و با خونسردی تمام جسد مرا این پهلو و آن پهلو می‌کرد؛ بدون این که ذره‌ای بیندیشد که جسد من هم یک روزی مثل خودش قدرت حرکت داشته، زنده بوده، لباس به تن داشته، برای برخی افراد تکبر می‌کرده، به زیردستان خود دستور می‌داده و ... غسل تمام شد و جسد مرا در پارچه‌ای سفید کفن‌پیچ کردند و تنها با همین دارایی ناچیز، در تابوت گذاشتند و برای نماز میت آماده کردند. هر قدم که کار جسد من پیش می‌رفت، دلهره‌ی من بیشتر می‌شد و می‌دانستم که من هستم که باید در قبر پاسخگو باشم و جسدم کوچک‌ترین مؤاخذه‌ای نخواهد شد و حتی در برخی موارد می‌تواند از من شاکی شود که به او ظلم کرده‌ام! وقتی که جسد من می‌تواند از من شاکی باشد، دیگران که جای خود دارد. هم‌چنان که دلهره و وحشت تمام وجودم را گرفته بود، شاهد اعمال و رفتار مشایعت‌کنندگان هم بودم. آنانی که به رغم حضور در قبرستان و در حالی که یکی از نزدیکان خود را به قبر می‌سپردند، به جای این که از این لحظه‌ها عبرت بگیرند و مصمم شوند که برای آخرت خود توشه‌ای دست ‌و پا کنند! اما افسوس و هزاران افسوس که لحظه‌شماری می‌کردند که از این مراسم خلاصی یابند و به سمت دست ‌و پا زدن در دنیای بی‌ارزش خود بروند! علل پنهان بودن اسرار پس از مرگ آن‌چه را که مردگان دیدند اگر شما می‌دیدید ناشکیبا بودید و می‌ترسیدید؛ و می‌شنیدید و فرمان می‌بردید. ولی آن‌چه آن‌ها مشاهده کردند بر شما پوشیده است و نزدیک است که پرده‌ها فرو افتد. گرچه حقیقت را به شما نیز نشان دادند، اگر به‌درستی بنگرید؛ و ندای حق را به گوش شما رساندند، اگر خوب بشنوید! و به راه راست هدایت‌تان کردند، اگر هدایت بپذیرید! راست می‌گویم؛ مطالب عبرت‌آموزِ اندرز دهنده را آشکار دیدید و از حرام الهی نهی شدید؛ و پس از فرشتگان آسمانی، هیچ‌کس جز انسان فرمان خداوند را ابلاغ نمی‌کند. ترجمه خطبه 20، ص45 ادامه دارد @nashrekowsaresaadat
هشت روز با مردگان نویسنده: سیدمحمد سعادت قسمت۳۳ نماز بر جسدم اقامه کردند و تمام شد و تابوت حاوی جسد مرا روی دوش گذاشتند و با سرعتی باورنکردنی، به سمت قبر حرکت دادند. آن‌چنان با سرعت می‌رفتند که چند مرتبه ناخودآگاه فریاد زدم: «کمی آهسته‌تر! چرا این همه عجله! نوبت شما هم خواهد رسید! پس به جسد من رحم کنید، تا به جسدتان رحم کنند!» اما نه گوشی برای شنیدن فریادهایم بود و نه چشمی برای دیدنِ حال و روزم. هر چه جسد به قبر نزدیک‌تر می‌شد، دلهره و نگرانی من بیشتر می‌شد و مشایعت‌کنندگان نیز از این‌‌که به پایان مراسم نزدیک می‌شوند، خوش‌حال تر می‌شدند! خیلی زود جسدم در کنار قبر قراردادند و یک نفر وارد قبر شد و جسد را تحویل گرفت و به ‌صورت سرازیر روانه‌ی قبر کرد. لحظه‌ای بسیار وحشتناک و دردناک بود. من هم ناخواسته وارد قبر شدم. چه جای تنگی بود قبر! به سختی جای من و جسدم را به ‌صورت جداگانه داشت. تلقین را دادند و سنگ‌های لحد را یکی پس از دیگری، روی جنازه گذاشتند. تنها یک سنگ باقی ‌مانده بود که من همان‌ گونه که به‌ طور ناخواسته وارد قبر شده بودم، وارد جسمم شدم و جسمم حرکت کرد. زنده شدن و بازگشت به دنیا بعد از پیوستن من که تا این لحظه یک روح مجرد بودم به جسدم و زنده شدنم، فردی که مشغول گذاشتن لحد بود، وحشت‌زده از قبر خارج شد و رفت. همهمه‌ای به پا شد. برخی از ترس سعی داشتند از قبر فاصله بگیرند و تعدادی که ماجراجو بودند، هم‌چنان داخل قبر را نظاره‌گر بودند ببینند چه اتفاقی خواهد افتاد. بالاخره قبرکن که متصدی پوشانیدن قبر بود، وارد قبر شد و سنگ‌های لحد را کنار زد و صورت مرا وارسی کرد و متوجه شد که علایم حیات در من ایجاد شده است. دیگر روح و جسد درهم تنیده شده بودند و از جدایی روح از جسمم، خبری نبود. مرا از قبر بیرون آوردند و با آمبولانس به بیمارستان بردند و تأیید شد که زنده شده‌ام. چند روزی در بیمارستان بستری شدم و تحت مراقبت شدید و جدی قرارگرفتم و پس از بهبودی، از بیمارستان ترخیص شدم. اکنون زندگی عادی خودم را دنبال می‌کنم اما این سفر عجیب و غریب، تمام فکر و ذهنم را به خودش مشغول کرده و هر روز آن مدت مرگ را برای خودم یادآوری می‌کنم. از خدا ممنونم که فرصت دوباره‌ای به من داد تا شاید بتوانم گذشته‌ی خودم را جبران کنم و با دست پر به آن دنیا بروم؛ هرچند که چون مکان و حالات بعد از مرگ را دیده‌ام و حساب و کتاب‌ها را مشاهده کرده‌ام، ممکن است اعمال خیر من ثواب چندانی نداشته باشد. به قول معروف، بهشت را ندیده باید خرید! در ضمن چون در هنگام تشییع جنازه‌ام مشاهده کردم که حضور مشایعت‌کنندگان از روی عشق و علاقه نبود، وصیت کردم که بعد از مرگم، جلسه‌ی یادبودی برای من برگزار نشود و تنها با قرائت فاتحه‌ای روح مرا شاد کنند! ادامه دارد @nashrekowsaresaadat
هشت روز با مردگان نویسنده: سیدمحمد سعادت قسمت۳۴ آقای سمس سکوت کرد. من و مدیر خبرگزاری هاج و واج به او نگاه می کردیم. برای چند لحظه سکوتی مطلق و معنادار، بر فضای اتاق حکم‌فرما شد و مجدداً آقای سمس به حرف آمد و چشم در چشم من گفت: «تمام موجودات زنده، بدون استثناء قبض ‌روح خواهندشد؛ اما مشکل این‌جاست که انسان‌ها به ‌رغم این‌ که از مرگِ همه‌ی موجودات اطمینان دارند، در باور آن‌ها نمی‌گنجد که مرگ روزی به سراغ خودشان نیز خواهد آمد! قرار نیست همه‌ی انسان‌ها صد سال عمر کنند و امیدشان به توبه‌کردن در 99 سالگی باشد! مرگ، پیر و جوان و زن ‌و مرد و کودک و نوجوان نمی‌شناسد و همه را در زمان دقیق خودش، در بر خواهدگرفت. كل نفسٍ ذائقة الموت.» از چشم‌های آقای سمس هراس داشتم. چشم‌هایش برای من مثل دروازه و یا به تعبیر خودش دالانی به آخرت بود. احساس می‌کردم هوای اتاق خفه است و نمی توانم درست نفس بکشم. به مدیر خبرگزاری گفتم که اگر سوالی ندارد، برویم. بغض گلویش را گرفته بود و نمی توانست حرف بزند. با سر اشاره کرد که سوالی ندارد. پرده ی نازکی از اشک، چشم هایش را شفاف کرده بود. بلند شدیم و ضمن تشکر از مهمان نوازی آقای سمس، به سمت خبرگزاری به راه افتادیم. بین راه مدیر خبرگزاری هنوز متاثر بود و با من حرف نمیزد. معلوم بود که چیزی در گذشته‌اش بود که داشت آزارش می داد. برای من همه چیز مثل یک هدیه از طرف پروردگار بود و دوست داشتم تا سریع تر آن را چاپ کنم و در حد توان خودم، به دیگران کمکی کرده باشم. ... پایان ... @nashrekowsaresaadat
عرض سلام و احترام امیدوارم از خواندن کتاب «هشت روز با مردگان »بهره برده باشید، این داستان هشداری است برای اینکه مرگ انسان را خبر نمی‌کند، باید آماده بود تا خدای ناکرده حسرت نخوریم چرا که بلاخره روزی همه ما به آن بیابان بی‌انتهای قیامت می‌رویم و حسرت می‌خوریم مگر آنان که برای آخرتشان توشه جمع کرده‌اند پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید اَصْلِحوا دُنْیاكُمْ وَ كونوا لِاخِرَتِكُمْ كَاَنَّكُمْ تَموتونَ غَداً. دنیای خویش را سامان دهید و برای آخرت خویش آنچنان باشید كه گویا فردا می‌میرید. و همچنین خداوند در قرآن درآیه ۳۹ سوره مریم نسبت به روز حسرت هشدار داده و می‌فرماید: «وَأَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ؛ و (ای رسول ما) امت را از روز غم و حسرت (یعنی روز مرگ و قیامت) بترسان که آن روز دیگر کارشان گذشته است و آنها سخت از آن روز غافلند و به آن ایمان نمی‌آورند.». البته ما سعی کردیم خلاصه‌ای مفید از داستان در کانال بگذاریم چون اصل داستان جزئیات بیشتری داشت و همچنین شامل روایات و آیات متعدد بود حقیر سیدمحمد سعادت من الله التوفیق
📢📢 کسانی که تمایل به تهیه کتاب دارند می توانند به آیدی زیر پیام بدهند👇 @Mohammad_Saadat تلفن ۰۹۱۷۰۴۴۱۰۶۰ ۰۹۳۷۰۱۹۱۵۶۸ بنام سعادت کانال نشرکوثرسعادت https://eitaa.com/nashrekowsaresaadat