eitaa logo
« پُرسانــــــــــــــ پُرسانــــــــــــــ » «...ن‌...»
28 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1هزار ویدیو
20 فایل
بسم‌الله الرحمن‌الرحیم انا اعطیناک #الکوثر فصل لربک #وانحر ان شانئک هو #الابتر قرآن،حدیث،دعا،احکام،متن،شعر،و... (جهان، انقلاب اسلامی، ولایت فقیه) پُرسان‌پُرسان تا آسمان
مشاهده در ایتا
دانلود
، و صلى الله عليه و آله . كفش خودش را مى‌دوخت . لباس خود را وصله مى‌زد . گوسفند را خودش مى‌دوشيد . با بردگان، هم غذا مى‌شد . بر زمين مى‌نشست . بر الاغ سوار مى‌شد . حيا مانعش نمى‌شد كه نيازهاى خود را از بازار تهيه كند . به توانگران و فقرا دست مى‌داد و دست خود را نمى‌كشيد تا طرف دست خود را بكشد . به هركس مى‌رسيد، چه بزرگ و چه كوچك، سلام مى‌كرد 1. اگر چيزى تعارفش مى‌كردند، آنرا تحقير نمى‌كرد، اگرچه يك خرماى پوسيده بود . كم خرج، كريم الطبع و خوش معاشرت بود . بدون اينكه قهقهه كند، هميشه تبسّمى بر لب داشت . بدون اينكه چهره درهم كشيده باشد، هميشه اندوهگين به نظر مى‌رسيد . بدون اينكه از خود ذلتى نشان دهد، همواره متواضع بود . بدون اينكه اسراف ورزد، سَخىّ بود . بسيار دل نازك و مهربان بود . هرگز دست طمع بسوى چيزى دراز نكرد . هنگام بيرون رفتن از خانه، خود را در آينه مى‌ديد، موى خود را شانه مى‌زد و چه بسا اين كار را در برابر آب انجام مى‌داد . هيچ گاه در مقابل ديگران پاى خود را دراز نمى‌كرد . همواره بين دو كار، دشوارتر آن را انتخاب مى‌كرد . هيچ وقت به خاطر ظلمى كه به او مى‌شد در صدد انتقام بر نمى‌آمد مگر آنكه محارم خدا هتك شود كه به خاطر هتك حرمت خشم مى‌كرد . هيچ وقت در حال تكيه كردن غذا ميل نكرد . هيچ وقت شخصى از او چيزى درخواست نكرد كه جواب (نه) بشنود و حاجت حاجتمندان را رد نكرد . نمازش در عين تماميّت، سبك و خطبه‌اش كوتاه بود . مردم، آن حضرت را به بوى خوشى كه از او به مشام مى‌رسيد، مى‌شناختند . وقتى در خانه مهمان داشت، اول كسى بود كه شروع به غذا مى‌كرد و آخرين كسى بود كه از غذا دست مى‌كشيد تا مهمانان راحت غذا بخورند . بر سر سفره، هميشه از غذاى جلوى خود ميل مى‌كرد . آب را با سه نفس مى‌آشاميد . جز با دست راست چيزى نمى‌داد و نمى‌گرفت و غذا نمى‌خورد . وقتى دعا مى‌كرد، سه بار دعا مى‌كرد و وقتى سخن مى‌گفت در كلام خود تكرار نداشت . اگر اذن دخول به خانه مردم مى‌گرفت، سه بار تكرار مى‌كرد . كلامش روشن بود به طورى كه هر شنونده‌اى آنرا مى‌فهميد . نگاه خود را بين افرادى كه در محضرش بودند تقسيم مى‌كرد . هر گاه با مردم سخن مى‌گفت، در حرف زدن تبسم مى‌كرد (ره) - ج ۶ ص ۱۸۳