eitaa logo
« پُرسانــــــــــــــ پُرسانــــــــــــــ » «...ن‌...»
28 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
995 ویدیو
20 فایل
بسم‌الله الرحمن‌الرحیم انا اعطیناک #الکوثر فصل لربک #وانحر ان شانئک هو #الابتر قرآن،حدیث،دعا،احکام،متن،شعر،و... (جهان، انقلاب اسلامی، ولایت فقیه) پُرسان‌پُرسان تا آسمان
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ بَاقِرِ الْعِلْمِ وَإِمَامِ الْهُدَى وَقَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَى وَالْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِکَ اللَّهُمَّ وَکَمَا جَعَلْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِکَ وَمَنَاراً لِبِلَادِکَ وَمُسْتَوْدَعاً لِحِکْمَتِکَ وَمُتَرْجِماً لِوَحْیِکَ وَأَمَرْتَ بِطَاعَتِهِ وَحَذَّرْتَ عَنْ مَعْصِیَتِهِ فَصَلِّ عَلَیْهِ یَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّهِ أَنْبِیَائِکَ وَأَصْفِیَائِکَ وَرُسُلِکَ وَأُمَنَائِکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ ✨✨✨
به‌نام✨الله✨ علامه مجلسی در کتاب حیاة‌القلوب از علیه‌السلام روایتی نقل کرده است: علیه‌السلام دربیابان‌ها و شهرها سیر و سیاحت می‌کرد تا از مخلوقات خداوند عبرت بگیرد روزی در بیابانی، یک نفر را دید که مشغول عبادت و راز و نیاز با خداست صدایش را به آسمان بلند کرده و لباس پشمینه بر تن نموده است چون نماز خویش را به پایان رساند؛ حضرت ابراهیم علیه‌السلام نزد عابد رفت و به او فرمود: از راز و نیاز تو خوشنود گردیدم و لذت بردم، حال دوست دارم با تو همنشین شوم اگر می‌خواهی، نشانی منزلت رابده تا برای دیدار تو به آنجا بیایم عابد به پیامبر خدا علیه‌السلام عرض کرد: برای تو مقدور نیست به خانه من بیایی، زیرا که خانه من آن طرف دریاست ، تو نمی توانی از دریا بدون هیچ وسیله‌ای عبور کنی! ابراهیم علیه‌السلام به او فرمود: پس تو چگونه از دریا میگذری؟ عابد گفت: من از روی آب بدون هیچ وسیله‌ای عبورمیکنم ابراهیم علیه السلام فرمود: آن خدایی که تو را از آب عبور می‌دهد مرا هم عبور خواهد داد حال برخیز تا به منزل تو برویم تا امشب نزد تو باشم چون به دریا رسیدند، عابد بر زبان راند و از آب گذشت ابراهیم علیه‌السلام هم پس از او گفت وبه دنبال او حرکت کرد عابد از این امر تعجب کرد تا اینکه هر دو به منزل رسیدند حضرت ابراهیم علیه السلام از او پرسید: کدام روز از روزهای دیگر سخت تر است؟ عابد عرض کرد: روزی که خداوند بندگانش را به سبب کردارشان جزا می‌دهد حضرت ابراهیم علیه‌السلام فرمود: پس بیا برای خودمان و برای مؤمنین دعا کنیم تا از شر چنین روزی در امان باشیم عابد گفت: من دیگر دعا نمی‌کنم، زیرا سه سال است که از خداوند حاجتی خواسته‌ام که هنوز برآورده نشده است، وتا هنگامی که آن حاجتم برآورده نشود، دیگر از خداوند حاجتی نخواهم خواست ابراهیم‌ علیه‌السلام فرمود: ای عابد، هرگاه خدا بنده‌ای را دوست داشته باشد، دعایش را مستجاب نمی‌کند تا او بیشتر مناجات کند و چون بنده‌ای را دوست نداشته باشد، دعایش را زود به اجابت می‌رساند یا در دلش نا امیدی می‌افکند تا او دیگر دعا نکند آنگاه حضرت ابراهیم علیه‌السلام، حاجت مرد عابد را پرسید و او گفت: روزی در اطراف معبد خود کودکی زیبا و نورانی را دیدم که در حال چرانیدن گله‌ای بود از کودک نامش را پرسیدم، او گفت: من اسماعیل، پسر خلیل خدا حضرت ابراهیم هستم در آن وقت من از خداوند خواستم که خلیل خود را به من نشان دهد، اما دعای من هنوز مستجاب نشده است ابراهیم علیه السلام فرمود: ای عابد، اینک خداوند دعایت را مستجاب کرده است، و من خلیل خدا هستم عابد چون این سخن را شنید، بسیار شاد شد و حضرت ابراهیم علیه‌السلام را درآغوش گرفت و بوسید و خدا را شکر کرد پس از آن، هر دو برای ‌مؤمنین کردند [۱] [۱]- گناهان کبیره-جلد اول- صفحه۱۰۲ اخلاق و احکام - صفحه ۴۱ داستانهای