eitaa logo
.《 پُرسان‌پُرسان 》.الکوثر. 🇮🇷.🇵🇸.🇾🇪
32 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
813 ویدیو
19 فایل
اللهم‌صلی‌علی‌محمدوآل‌محمدوعجل‌فرجهم #الکوثر بسم‌الله الرحمن‌الرحیم انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانئک هو الابتر قرآن،حدیث،دعا،احکام،متن،شعر،و... (جهان اسلام، انقلاب ایران، ولایت فقیه) استفاده از مطالب‌کانال به‌هرشکل بلامانع‌است
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 📃دیوار احادیث📃
علیه‌السلام عبدالله بن سنان گفت: برای هارون الرشيد لباس‌های ارزشمند و زيبايی آورده بودند. هارون آنها را به علی بن يقطين وزير خود بخشيد و از جمله آن لباس‌ها لباسی بود كه از خز و طلا بافته شده بود كه به لباس پادشاهان شباهت داشت. علی بن يقطين لباس‌ها را به اضافه‌ی اموال ديگر برای مولايش عليه‌السلام فرستاد. عليه‌السلام همه را پذيرفت ولی آن لباس مخصوص را توسط شخص ديگری برای علی بن يقطين فرستاد، سپس برايش نامه‌ای نوشت كه اين لباس را از منزل خارج مكن يك وقت مورد احتياج تو واقع می ‌شود. پس از چند روز علی بن يقطين بر يكی از غلامان خود خشم كرد و او را از خدمت عزل كرد. همان غلام پيش هارون‌الرشيد سخن چينی نمود كه علی بن يقطين قائل به امامت موسی بن جعفر عليه‌السلام است و خمس اموال خود را همه ساله برای او می ‌فرستد و همان لباسی را كه شما به او بخشيديد برای موسی بن جعفر عليه السلام در فلان روز فرستاده است. هارون بسيار خشمگين شد و گفت بايد اين كار را كشف كنم. فورا شخصی را فرستاد تا علی بن يقطين به نزد او آيد به محض ورود پرسيد لباس مخصوص كه به تو دادم چه كرده‌ای؟ گفت: در خانه است و آن را در پارچه‌ای پيچيده‌ام و هر صبح و شام باز می‌كنم و نگاه می ‌نمايم و از لحاظ تبرك آن را می‌‌بوسم. هارون گفت هم اكنون آن را بياور. علی بن يقطين يكی از خدام را فرستاد و گفت در فلان اتاق داخل فلان صندوق در پارچه‌ای پيچيده است فورا بياور. غلام رفت و آورد. هارون ديد لباس در ميان پارچه‌ای گذاشته شده و معطر است خشمش فرونشست و گفت: آن را به منزل خود برگردان ديگر سخن كسی را درباره‌ی تو قبول نمی‌كنم و جايزه‌ی زيادی به او بخشيد. دستور داد غلامی را كه سخن چينی كرده بود هزار تازيانه بزنند هنوز بيش از پانصد تازيانه نزده بودند كه مُرد. جلد ۴ ص ۲۸۹ 🍃✨🍃