eitaa logo
« پُرسانــــــــــــــ پُرسانــــــــــــــ » «...ن‌...»
28 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1هزار ویدیو
20 فایل
بسم‌الله الرحمن‌الرحیم انا اعطیناک #الکوثر فصل لربک #وانحر ان شانئک هو #الابتر قرآن،حدیث،دعا،احکام،متن،شعر،و... (جهان، انقلاب اسلامی، ولایت فقیه) پُرسان‌پُرسان تا آسمان
مشاهده در ایتا
دانلود
ای از ۱۸سال ، اولین اسیر ایرانی در و آخرین اسیری که آزاد شد آنقدر اسارتش طولانی شده بود که یک افسر عراقی بهش گفته بود: تو به باز نمی گردی بیا همین جا تشکیل خانواده بده !... همسرشهید لشگری میگفت: خدا حسین را فرستاد تا سرمشقی برای همگان شود... او اولین کسی بودکه رفت. ( اولین اسیر بود) و آخرین نفری بود که از اسارت برگشت... اسیر که شد پسرش علی۴ ماهه بود و به هنگام آزادیش علی پسرش دانشجوی دندانپزشکی بود... وقتی بازگشت از او پرسیدند: اینهمه سال انفرادی راچگونه گذراندی؟ و او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته ام را‌ مرور میکردم سالها در سلول های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت، قرآن را کامل حفظ کرده بود، زبان میدانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود حسین میگفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان یخ بود! عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مسئله خوشحال بودم این را بگویم که من مدت ۱۲ سال ( نه ۱۲ روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن یک فضای سبز و یک منظره بودم حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم... منبع:کتاب ناصر کاوه