🔹نه:
بعد از ورودش به خبرگزاری فارس به خاطر مسئولیت شناسی و ورودش به عرصه خبرهای چالشی و حساس که کمتر رسانه ای جرات پرداختن به آن را داشت عموماً اگر خبری از حسین به دستم می رسید یا خبر شکایت از او بود یا خبر تبرئه!
موارد اتهامی اش هم همه ناشی از پیگیری دردی از دردهای مردم بود و از سر دغدغه.
پیگیری رسانهای پروندههای مطرح فساد و تلاش برای مطالبهگری از مسئولان بخشهای مختلف و پا گذاشتن روی دم صاحبان زور و زر و #تزویر خب قطعاً هزینه دارد و حسین پایش ایستاده بود.
🔸ده:
هر کس حسین را بشناسد می داند آرمان و اعتقاد حسین و خط قرمزهایش گاهی با آرمانهای جمهوری اسلامی فرق دارد! فرقش در کلمه مصلحت سنجی است که در قاموس رئیسی جایی ندارد ولی مسئولان جمهوری اسلامی خیلی وقت ها در بن بست مصلحت های ساختگی گیر کرده اند!
هر کس حسین را بشناسد می داند او فرزند انقلاب اسلامی است نه جمهوری اسلامی، روییه اش است و از سیزده57 خط می گیرد...
🔹یازده:
۱۳۹۸/۱۰/۱ خبری روی خبرگزاری قرار میگیرد:
« #ابراهیم کمالی » به عنوان #سرپرست نمایندگی خبرگزاری فارس در استان فارس منصوب شد.
روز بعد از بچه های فارس درمورد آقای کمالی می پرسم.
اطلاعی ندارند و او را نمی شناسند.
🔸دوازده:
تفعلی به حضرت #حافظ م بزنم و چه زیبا غزلی می آید:
#غزل شماره 245 #دیوان_حافظ
الا ای طوطی گویای اسرار
مبادا خالیت شکر ز منقار
سرت سبز و دلت خوش باد جاوید
که خوش نقشی نمودی از خط یار
سخن سربسته گفتی با حریفان
خدا را زین معما پرده بردار
به روی ما زن از ساغر گلابی
که خواب آلودهایم ای بخت بیدار
چه ره بود این که زد در پرده مطرب
که میرقصند با هم مست و هشیار
از آن افیون که ساقی در می افکند
حریفان را نه سر ماند نه دستار
سکندر را نمیبخشند آبی
به زور و زر میسر نیست این کار
بیا و حال اهل درد بشنو
به لفظ اندک و معنی بسیار
بت چینی عدوی دین و دلهاست
خداوندا دل و دینم نگه دار
به مستوران مگو اسرار مستی
حدیث جان مگو با نقش دیوار
به یمن دولت منصور شاهی
علم شد حافظ اندر نظم اشعار
خداوندی به جای بندگان کرد
خداوندا ز آفاتش نگه دار
****
📝 #ابراهیم_شیشه_گر
🚩پایگاه خبری تحلیلی #شیرازه
🎯سریع - صریح - صحیح👇
▫️https://t.me/shiraze_ir
▫️eitaa.com/shiraze_ir
▫️https://ble.im/shiraze_ir
▫️instagram.com/shiraze_ir
[ #غزل شمارهپنج دیوان #حافظ ]
اول میگوید؛ #اختیار_دل از دستم خارج میشود،
#مردم_دانا چارهای بیندیشید وگرنه راز دلم آشکار خواهد شد؛
در ادامه به #نیکی در حق دیگران، #مروت با دوستان و #مدارا با دشمان توصیه میکند
و در انتها خود را #بیاختیار میداند
🥀
دلمیرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتیشکستگانیم ای بادشرطه برخیز
باشد که بازبینیم دیدار آشنا را
دهروزه مهرِگردون افسانهاست و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
درحلقه گل و مل خوشخواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا
ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن درویش بی نوا را
آسایش دوگیتی تفسیر این دوحرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را
آن تلخوش کهصوفی ام الخبائثش خواند
اشهی لنا و احلی من قبله العذارا
هنگامتنگدستی در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را
سرکشمشو که چونشمع از غیرتتبسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
آیینه سکندر جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارسا را
حافظ به خود نپوشید این خرقه میآلود
ای شیخ #پاکدامن معذور دار ما را
🥀
#ترجمه
ای عارفان برای رضای خدا تدبیری کنید که زمان اختیار دل از کفم به در میرود.
دریغا که سِرّ نهان عشق من از پرده برون افتاد.
ای باد موافق، ما در کشتی سوار هستیم، وزیدن آغاز کن به امید آنکه به ملاقات یار که آشنای عشق ماست، نائل شویم.
«شرطه» لغت سانسکریت است و نوعی باد است که موافق و مساعد کشتیرانی باشد و کشتی را به طرف مقصد مسافران سوق دهد.
«باشد که» یعنی امید است و انتظار میرود و در شعر حافظ تکرار میشود.
از آن جمله میتوان به:
«باشد که چو خورشید درخشان به درآیی» در غزل با مطع «ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی» و مصراع «باشد در آن میانه یکی کارگر شود» در غزل با مطلع «ترسم که اشک در غم ما پردهدر شود» اشاره کرد.
محبت کوتاه مدت فلک، افسانه، سحر و مکر و حیله است. نیکی در حق دوستان را در این عمر کوتاه غنیمت بدان و از فرصت استفاده کن.
دیشب در انجمن گل و باده، هزار آوا نغمه خوشی آغاز کرد، ای ساقی بیا و بادهی بامدادی بده و ای مستان بیدار شوید.
هبّوا یعنی بیدار شوید. و صبوح شرابی بوده که در هنگام بامداد مینوشیدند.
ای کسی که کرم و بخشایش داری، به پاس سلامتی که خدا به تو بخشیده، تو هم به افراد بینوا صدقه بده و از آنها دلجویی کن.
در دو جهان رمز آرامش این دو نکته است:
با دوستان از طریق جوانمردی رفتار کن و با دشمنان مدارا نما و اگر از آنها رنجی رسید، صبور باش.
ما را به کوی حُسنِ شهرت راه ندادند. چراکه قسمت ما از آغاز عشق و رسوایی بود.
اگر تو را حال ما خوش نمیآید، به دگرگون کردن احکام جهان هستی بپرداز.
مضمون این بیت از اندیشههای ملامتی و جبر انگاری حافظ است.
آن تلخگونه (باده) که صوفی آن را مادر پلیدیها و مایه تباهکاریها نامید، نزد ما شیرینتر است.
در وقت تهیدستی به خوشدلی و سرمستی جهد کن، چه اینکه اکسیر زندگانی است که فقیر تنگدست را به درجه استغنای قارون میرساند.
ای عاشق، از فرمان عشق سر مپیچ، چراکه معشوق که در پنجه او سنگ خارا همچون موم نرم است، ترا از رشگ چون شمع میتواند گداخت.
به ساغر باده که آیینه اسکندری است، نیک بنگر تا احوال کشور دارا (داریوش سوم که به دست اسکندر کشته شد) را به تو بنماید.
«آیینه سکندر» مخلوطی از افسانه و حقیقت است و آیینهای بوده که به تدبیر ارسطو بر فراز مناره اسکندریه نصب کرده بودند تا به مراقبت حرکت کشتیها در دریا بپردازد و از حال فرنگ آگاهی دهد.
حافظ در جاهای دیگر به آیینه اسکندر اشاره دارد.
از آن جمله میتوان به مصراع «نه هرکه آینه سازد سکندری داند» در غزل با مطلع «نه هر که چهره برافروخت دلبری داند» اشاره کرد.
شاید مراد از «جام می» به استعاره ضمیر عارف داناست که از اوضاع جهان آگاهست.
زیبایان فارسیزبان جانِ تازه میبخشند. ای ساقی به قلندران پرهیزگار مژده بده که دل به عشق زنده دارند چرا که از زهد خشک، کاری برنمیآید
حافظ این دلق آغشته به می را به اختیار بر تن نکرد، ای شیخ پاکیزه جامهی پرهیزگار، عذر ما را در آلوده دامنی بپذیر و بیشتر خرده مگیر
🥀
#دیوان_حافظ
و حافظنامه بهاءالدین خرمشاهی