eitaa logo
« پُرسانــــــــــــــ پُرسانــــــــــــــ » «...ن‌...»
28 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1هزار ویدیو
20 فایل
بسم‌الله الرحمن‌الرحیم انا اعطیناک #الکوثر فصل لربک #وانحر ان شانئک هو #الابتر قرآن،حدیث،دعا،احکام،متن،شعر،و... (جهان، انقلاب اسلامی، ولایت فقیه) پُرسان‌پُرسان تا آسمان
مشاهده در ایتا
دانلود
مرحوم (ره) خدایا! ما لیاقت كردن نداریم؛ می‌خواهیم اداى دعاخوان‌ها را در بیاوریم اما خدا آن قدر كریم است كه وقتى كسانى اداى بنده ‏هاى شایسته‌اش را درمی‌آورند، می‌پذیرد یكى از بزرگان داستانی را نقل می‌كرد؛ وقتى (ع) با برادرشان براى دعوت فرعون به دربار او رفتند، لباس شبانى پوشیده بودند و یك چوب دستشان بود خدمه دربار پرسیدند: شما كه هستید و اینجا چكار دارید؟ موسی(ع) گفت: من پیغمبر خدا هستم و آمده‏ ام فرعون را دعوت كنم خدمه دربار به آنها خندیدند و گفتند؛ از اینجا بروید فردا حضرت موسى(ع) با هارون باز به دربار فرعون آمدند و همین جریان تكرار شد در روایت نقل شده كه آنها چهل روز به دربار فرعون می آمدند هم دلقكى داشت كه وقتى خسته می‌شد، برایش بازى در می‌آورد و فرعون را می‌خنداند این دلقك چند بار در راهِ رفتن به دربار ‏دیده بود كه چوپانى ایستاده و چوبی در دستش است و می گوید: [ من پیغمبر خدا هستم ] یك روز این دلقك لباس چوپانى پوشید و به كاخ فرعون رفت فرعون پرسید: این چه لباسى است كه پوشیده‌اى؟ دلقك گفت: من پیغمبرم؛ آمده‌ام تو را دعوت كنم فرعون و اطرافیانش به خنده افتادند و این یكى از سوژه‏‌هاى خندیدن فرعون شد 📌آن آقاى بزرگوار نقل می كرد كه وقتى عذاب بر فرعونیان نازل شد و همه آنها غرق شدند، خطاب رسید كه این دلقك را نجات دهید! فرشته‏ ها گفتند: این هم از اصحاب فرعون و كافر است ✨خطاب آمد كه: این لباسِ دوست ما را می‌پوشید و اداى دوست ما را در می‌آورد ✨✨✨✨✨ لاالهَ الا الله
به‌نام✨الله✨ خدایا! ما لیاقت كردن نداریم؛ می‌خواهیم اداى دعاخوان‌ها را در بیاوریم اما خدا آن قدر كریم است كه وقتى كسانى اداى بنده ‏هاى شایسته‌اش را درمی‌آورند، می‌پذیرد یكى از بزرگان داستانی را نقل می‌كرد؛ وقتى (ع) با برادرشان براى دعوت به دربار او رفتند، لباس شبانى پوشیده بودند و یك چوب دستشان بود خدمه دربار پرسیدند: شما كه هستید و اینجا چكار دارید؟ موسی(ع) گفت: من هستم و آمده‏ ام فرعون را دعوت كنم خدمه دربار به آنها خندیدند و گفتند؛ از اینجا بروید فردا (ع) با هارون باز به دربار فرعون آمدند و همین جریان تكرار شد در روایت نقل شده كه آنها چهل روز به دربار فرعون می آمدند هم داشت كه وقتى خسته می‌شد، برایش بازى در می‌آورد و فرعون را می‌خنداند این دلقك چند بار در راهِ رفتن به دربار ‏دیده بود كه چوپانى ایستاده و چوبی در دستش است و می گوید: [ من پیغمبر خدا هستم ] یك روز این دلقك لباس چوپانى پوشید و به كاخ فرعون رفت فرعون پرسید: این چه لباسى است كه پوشیده‌اى؟ دلقك گفت: من پیغمبرم؛ آمده‌ام تو را دعوت كنم فرعون و اطرافیانش به خنده افتادند و این یكى از سوژه‏‌هاى خندیدن فرعون شد 📌آن آقاى بزرگوار نقل می‌كرد كه وقتى عذاب بر فرعونیان نازل شد و همه آنها غرق شدند، خطاب رسید كه این دلقك را نجات دهید! فرشته‏‌ها گفتند: این هم از اصحاب فرعون و كافر است ✨خطاب آمد كه: این لباسِ دوست ما را می‌پوشید و اداى دوست ما را در می‌آورد مرحوم (ره) ✨✨✨✨✨ لاالهَ الا الله ✨✨✨✨✨ خدایا؛ خودت مخالفین ناآگاه ، و موافقین ناآگاه شدن‌ها، را به راه راست هدایت فرما خدایا؛ دشمنان و که قابل اصلاح نیستند را به درک واصل فرما ان‌شاءالله 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷