eitaa logo
پرسمان
591 دنبال‌کننده
15هزار عکس
18.2هزار ویدیو
138 فایل
🌱🌹برای ارسال سوالات و تبادل خود به ادمین زیر مراجعه نمایید @SSSSS5565
مشاهده در ایتا
دانلود
📌متن شبهه👇 عکس نوشته فضای مجازی👇 امام صادق و علم غیبی که از کار افتاد https://chat.whatsapp.com/IBZzPClkXr7JS6Wvo2iitf شیخ طوسی در کتاب الغيبة ص ۸۳ مینویسد: امام جعفر صادق فرزندش اسماعیل را جانشین خود کرد و وصیت کرد که پس از من هرچه احتیاج دارید از وی بخواهید بدلیل اینکه او امام این امت بعد از من میباشد. نکته جالب اینکه: اسماعيل يك سال قبل از مرگ امام صادق، فوت کرد و بدین سان علم غیب امام صادق به فنا رفت 📌 پاسخ به شبهه👇 امام صادق علیه السلام یازده فرزند داشته است و آنان: 1. اسماعیل 2. عبدالله 3. موسی 4. کاظم 5. اسحاق 6. محمد 7. عباس 8. علی 9. ام فروه 10. اسماء 11. فاطمه، می باشند. از میان برادران، اسماعیل از همه بزرگتر بوده و امام صادق به او بسیار علاقمند بود و نسبت به او نیکی و دلسوزی فراوانی می کرد ، او  در زمان خود امام در منطقه ای به نام “عریض” از دنیا رفت و مردم او را تا مدینه پیش پدر بزرگوارش تشیع نموده و در بقیع دفن کردند. [i] مرحوم شیخ طوسی او را بعنوان یکی از دوستداران امام صادق (ع) یاد کرده است و تنها اسم او و اسم پدرانش را آورده است و بیش از این چیزی درباره او نیاورده است و گفته: اسماعیل فرزند جعفر فرزند محمد فرزند علی فرزند حسین فرزند علی فرزند ابوطالب (علیهم السلام) هاشمی مدنی ، می باشد. [ii] و ابن عنبه گفته است: اما اسماعیل بن جعفر الصادق (ع) که کنیه اش ابا محمد و مادرش فاطمه دختر حسین اثرم بن حسن بن علی بن ابیطالب علیهم السلام (یعنی فرزند نوه پسری امام حسن مجتبی علیه السلام) بوده است و به اسماعیل “اعرج” معروف می باشد فرزند بزرگ پدر بود و از همه بیشتر مورد محبت امام قرار می گرفت و در زمان حیات امام (ع) در منطقه “عریض” دارفانی را وداع گفت و بر سر دوش مردم تا بقیع تشیع شد. ابن خلدون هم گفته است که: قبل از پدرش وفات یافت، امام جعفر صادق (ع) حاکم مدینه را طلبید و حاکم مدینه گواهی بر مرگ اسماعیل داد. (تاریخ ابن خلدون، ج 4، ص 39)  مرحوم شیخ مفید (ره) فرموده است: هنگامی که اسماعیل وفات نمود امام شدیداً گریان و نالان شد و درد و حزن بزرگی او را فراگرفت و به تشیع او با پای برهنه و بدون رداء، رفت و دستور داد که بارها قبل از دفنش تابوت او را به زمین بگذارند و صورتش را باز و به او نگاه می کرد. [iii]  هر کس به کتب حدیثی رجوع کند می بیند که در آنجا روایاتی وارد شده است که دلالت بر جلالت و عظمت و منزلت اسماعیل در نزد امام صادق (ع) دارد که شمه ای از آن را نقل می کنیم: امام صادق (ع) کسانی را اجیر می کرد تا به نیابت جناب اسماعیل حج بجای آورند.  کلینی از عبدالله بن سنان نقل می کند که می گوید: پیش امام صادق (ع) بودم که مردی بر آن حضرت وارد شد امام  به او سی دینار عطا کرد تا برای اسماعیل حج بجای آورد و چیزی از عمره تا حج را ترک نکند جز اینکه شرط کرد که سعی را در وادی محسر به جای آورد. سپس فرمود: ای فلان هر گاه این کار را بدین صورت که گفتم انجام دادی یک حج برای اسماعیل به خاطر آنچه که از مالش انفاق نموده است و 9 حج برای تو حساب می شود بعوض آن زحمتی که کشیده ای. [iv] امام صادق (ع) جناب اسماعیل را بر حذر می داشت که به فاسق اطمینان کند. کلینی از حریز بن عبدالله سجستانی نقل نموده است که جناب اسماعیل پولی داشت و یک مرد قریشی می خواست به یمن برود اسماعیل به پدر گفت که بابا فلانی می خواهد به یمن برود و من این مقدر دینار دارم آیا شما صلاح می دانید که این مال را به ایشان بدهم تا چیزهای از یمن برای من خریداری کند؟ امام فرمود: ای فرزند دلبندم آیا شنیده ای که او شرابخوار است؟ اسماعیل گفت مردم اینطور می گویند امام فرمود: فرزندم این کار را نکن... تا آخر حدیث. [v] گواهی دادن امام صادق (ع) بر مرگ اسماعیل: گروهی خیال می کردند که حتماً امام باید فرزند ارشد باشد اما  امام بسیار مایل بود که به شیعیان تفهیم کند که امامت بر اسماعیل نیست و از ائمه اثنی عشر محسوب نمی شود و امامت یک امر الهی است و باید از طرف پیامبر (ص) و خداوند رسیده باشد.  امام هم با گفتار خود و هم با شهادت دادن به مرگ اسماعیل در زمان حیات مبارک خود در حال مبارزه با آن شبهه ای بود که عرض شد (فرزند ارشد باید امام باشد.)  حال نمونه ای از تلاشهای امام صادق علیه السلام که می خواست این شبهه را از بین ببرد می آوریم: 1- تلاشهای اثباتی یعنی امام به صراحت امامت را برای حضرت موسی الکاظم بیان می نمود و با این تصریح روشن می شد که امام بعد از او کیست .  بحث این قسم را  به وقت دیگر موکول می کنیم 2- تلاشها و بیانات سلبی: (بخشی از تلاشها و بیانات سلبی امام برای امامت اسماعیل ): نعمانی از زراره بن اعین نقل می کند: می گوید وارد شدم بر امام صادق (ع) در حالیکه در سمت راست ایشان حضرت موسی الکاظم (ع) قرار داشت. به من فرمود که ای زراره، داوود بن کثیر رقی و حمران و ابوبصیر را برایم بیاور