☘️☘️☘️
#پرسش_پاسخ
⁉️رایج ترین اندیشه ها در میان گروه طالبان بر اساس چه مکتبی است؟
افغانستان از لحاظ ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی منطقه حساسی است؛ این موقعیت باعث شده افغانستان اهمیت ویژه ای برای ابرقدرت های جهان پیدا کند و محل منازعه آنان قرار گیرد.
وی افزود: در کشور افغانستان حدوداً ۵۵ قوم ساکن هستند؛ تاجیک ها، پشتون ها، هزاره و ازبک ها مهمترین این اقوام به شمار می آیند، در دورانی که قدرت در اختیار پشتون ها بوده است نگاهی که شکل گرفته مبنی بر تعلق سرزمین افغانستان به این قوم می باشد.
حیدری خاطرنشان کرد: در حال حاضر چیزی که در افغانستان وجود دارد اختصاص نقش اساسی به پشتون هاست؛ اما سایر اقوام معتقدند که قدرت باید بین اقوام تقسیم شود و همه در تعیین سرنوشت افغانستان مشارکت داشته باشند.
تحلیلگر مسائل افغانستان تصریح کرد: حدود ۷۰ درصد جریان طالبان به لحاظ ایدئولوژیک دارای تفکر دیوبندی می باشد که به لحاظ فکری تحت تأثیر جریان سلفی است؛ از جهت مذهبی در تفکر این گروه یک نوع نگاه ضد شیعی وجود دارد.
وی با اشاره به وجود نگاه ناسیونالیستی در بخشی از جریان طالبان افزود: این افراد معتقدند باید پشتون ها نقش اول را در اداره کشور افغانستان ایفا نمایند.
حیدری بیان داشت: گروه طالبان یک پدیده اجتماعی است و علل مختلفی در شکل گیری و ظهور مجدد آن نقش دارد.
وی گفت: جبهه شمال و دوستان تاجیک ما به طور دقیق عمل نکرد؛ حامد کرزای از نگاه پشتون ها نمی توانست نمایندگی آنان را اجرایی نماید و از سوی کشوری خارجی روی کار آمده بود.
تحلیلگر مسائل افغانستان اظهار کرد: حملاتی که خارجی ها بویژه آمریکایی ها در مناطق پشتون نشین به صورت بی رحمانه بود و این نگاه را به مردم این قوم القا کرد که آمریکا برای خدمت به مردم افغانستان نیامده و در حال ظلم به پشتون هاست.
وی با تأکید بر مشکلات موجود در بخش های اداری افغانستان عنوان داشت: این موضوع سومین پارامتر تأثیرگذار در ناامیدی و دلسرد شدن مردم این کشور نسبت به دولت حاکم بود که تمایل تعداد زیادی از آنان را به سمت همکاری با طالبان برد.
حیدری گفت: نشست قطر اولویت های دولت مرکزی افغانستان را تغییر داد؛ تا قبل از توافق قطر، استراتژی دولت تهاجمی بود، اما بعد از این توافق به صلح و توافقات بین دولت و طالبان تغییر یافت.
وی ادامه داد: به نظر می رسد که پیروزی های طالبان موجی بود که متوقف خواهد شد؛ این موج این بود که گروه طالبان از جهت قومی فقط به یکی از اقوام افغانستان اختصاص دارد و این باعث می شود سایر اقوام در مقابل آن بایستند.
تحلیلگر مسائل افغانستان خاطرنشان کرد: ارتش افغانستان بین ۳۰۰ تا ۳۵۰ هزار نفر نیرو دارد؛ با وجود این نیروی گسترده بسیار بعید است طالبان بتواند بر تمام افغانستان مسلط شود.
وی گفت: داده ها نشان می دهد که ما در آینده شاهد تسلط طالبان نخواهیم بود.
حیدری در پایان خاطرنشان کرد: بخشی از پشتون ها دارای تفکر تصوف هستند و گروهی دیگر دنباله رو اندیشه های ناسیونالیستی می باشند و این ها می تواند موانعی برای تسلط گروه طالبان بر افغانستان در داخل خود پشتون ها باشند.
منبع...
https://www.hawzahnews.com
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
✅قم و روزهای گرم گفتوگو
✔️پاسخ حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) به مطالب آقای دكتر عبدالكريم سروش در جوابيه از آيت الله عليدوست
✅ در جوابیه آقاي دكتر سروش از صدیق ارجمند آیتالله آقای علیدوست(دامت برکاته)، چند مطلب مهم در زمینه ارتداد، جهاد ابتدایی و نیز قضاوتهای غيرصحيح در زمینه علم فقه وجود دارد كه در این زمینه نکاتی را به اجمال تقدیم اهل نظر مينمايم.
الف) نکاتی در مورد علم فقه
ايشان دربارهی علم فقه ده مطلب آوردهاند كه در ادامه نكاتي در اين زمينه متذكر ميشوم.
1. معالفارق بودن قیاس فقه با علوم بشری
اينکه «علم فقه» را مانند ساير علوم بشري دانستهاند، خطايي آشکار است. زيرا در اين علم، فقيه حق ندارد منابع فقه، مانند: قرآن را تفسير به رأي نمايد، بلکه تفسير وي بايد بر اساس ضوابط مورد قبول و پذيرفتهشده باشد. نيز فقيه حق ندارد فتوايي بدون علم صادر نمايد؛ چه «من أفتی النّاس بغير علم لعنته ملائکة السماء». همچنين فقيه بايد براساس معيارها و ضوابط اجتهاد، از قبيل: مباني اصولي، قواعد فقهي، عقل و بناي عقلا و نيز اجماع فتوا دهد. با اين اوصاف، چگونه ميتوان علم فقه را مانند ساير علوم بشري که تشخيص شخصي افراد در آنها نقشي اساسي دارد، بدانيم؟! آري، تا اندازهی محدودي نقش انساني و بشري در علم فقه مورد قبول است و وجود اختلاف در فتوا، خود شاهدي بر اين امر است؛ امّا نکتهی مهم اين است که اظهار نظرها بايد در يک چهارچوب روشن و منضبط باشد، و همين امر، موجب افتراق علم فقه از ساير علوم است.
اهل فن بهخوبي اطلاع دارند که در علم فقه، بخشي از احکام عنوان «ضروري» دارد و در آن اجتهاد و استنباط بههيچوجه راه ندارد، از قبيل: وجوب نماز، روزه، حج، جهاد و...، آيا در اين موارد هم خطا و صواب و نقص و نقيض را بايد جاري دانست؟ آيا در اين احکام و نيز در مواردي که اجماع مسلّم وجود دارد، پيشفرضهاي کلامي و زبانشناسي و انسانشناسي راه دارد؟
سؤال اساسي آن است كه در محکمات قرآن کريم، که منبع براي اعتقادات، اخلاق و احکام است، خطا و صواب چگونه راه دارد؟ در سنّت قطعيه پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله) آن مقدار که مورد وفاق همه مسلمين است، خطا و صواب چگونه راه پيدا ميكند؟
ادامه مطلب...
http://fazellankarani.com/persian/news/23785/
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
✅گفتگویی خواندنی (بخش نخست)
✔️گفتوگو با عضو قدیمی حجتیه: ما بهاییستیز نبودیم
تقریبا ۴۰ سالی است که اسم انجمن به دهانها افتاده است؛ حال اینکه بنای انجمن از همان اول بر شهرت نبوده است. جالب است بدانید حاج آقای حلبی سالها با بهائیت مبارزهی علمی و فرهنگی میکرد ولی هیچیک از بهاییها نمیدانستند که ایشان –با اینکه منبری معروفی بود- مسئول انجمن است. چون هیچگاه بر فراز منبر نامی از انجمن نمیآورد. تصور آنها این بود که آقای فلسفی مسئول انجمن است.
خیلی از رفقای ما اسم مستعار داشتند؛ اصلا آقای سجادی بنام «آقای حسینی» معروف بود. مرحوم آقای عصار فامیلیاش خجسته بود، مرحوم سرلشکر سلیمی هم گویا نام مستعاری داشت؛ اینها بینام و بینشان فعالیت و بهاییها را هدایت میکردند. هیچ اسمی از انجمن نبود و حاج آقای حلبی را یک آخوندی لو داد به نام موحد شیرازی که پدرش روحانی بود، خودش روحانی بود و الان هم برادرزادهاش در قم روحانی است؛ حدود سالهای ۵۲-۵۳ بهایی شد و چون پیش از این مسلمان بود آقای حلبی را میشناخت و او را لو داد. بنای انجمن بر گمنامی بوده است و شهرت انجمن برای ما شد آفت؛
اولین اصل کار ما هدایت انسانهاست، اصلا آقای حلبی بنایش بر این بوده. او دیده بود که در مشهد بهاییها دارند جماعت را گمراه میکنند و ذهن جوانان را از اسلام و تشیع برمیگردانند. نسبت به امام زمان بیاعتقادشان میکنند. شما این را بدانید که بهاییها از نظر فکری و اضلال بسیار قوی هستند و علت آن هم این است که بسیاری از مبلغان تراز اولِ اینها آخوند بودند و بهایی شدند:
«میرزا ابوالفضل گلپایگانی» از عبدالبهاء و بهاءالله باسوادتر بوده است و بهایی شده است.
«فاضل مازندرانی» آخوند بوده و بهایی شده، «اشراق خاوری» آخوند بوده و بهایی شده. اینکه میگویم آخوند بوده نمیخواهم خدای ناکرده روحانیت را تضعیف کنم؛ بلکه میخواهم بگویم مبانی به ظاهر علمی در اضلال آنها به خاطر آخوندهایی است که بهایی شدند. اگر نه خود بهاییت هیچ چیز نداشت. یعنی خود بهاءالله بیسواد نبود و باسواد بود، عبدالبهاء هم باسواد بود اما اغلبشان بیسواد بودند.
قویترین کتاب در رد امام زمان توسط «میرزا نعیم سدهی اصفهانی» –یک آخوند- نوشته شده است؛ بنام استدلالیهی میرزا نعیم در رد امام زمان. الان آن استدلالیه را یک آدم بیاطلاع بخواند چپ میکند.
یعنی امثال «اشراق خاوری»، «سیدعباس علوی»، «ابوالفضل گلپایگانی»، «آیتی» که البته بعد برگشت، «صدرالصدور» و… خیلی از آخوندها بهایی شدند و اینها مبانی اضلال بهاییت را قوی کردند.
یعنی «بیان حق» سیدعباس علوی را بخوانید، به پیامبر بیاعتقاد میشوید. و حتی آن موقع به ما اجازه نمیدادند این کتاب را بخوانیم، یعنی اینقدر این کتاب مضل بود.
یک دوره آقای حلبی –در مبارزهی نفت- در جبههی مصدق و فعالیتهای سیاسی حضور داشت که شرح کاملش در تاریخ هست. آقای حلبی در زندگیاش [پیش از آشنایی با مرحوم آیت الله میرزا مهدی اصفهانی] چند استاد مبرز داشته است: در فقه «حاج آقا حسین قمی» بوده، در فلسفه مرحوم «آقابزرگ شهیدی» بوده، در سیر و سلوک «آقا شیخ حسنعلی اصفهانی» بوده، که حاج آقای حلبی شاگرد مبرز ایشان بوده است. یعنی دورههای سیروسلوکی را گذرانده، چلهنشینیها داشته و یک آخوند معمولی نبوده؛ استاد ادبیاتش ادیب نیشابوری بزرگ بوده است.
ادامه مطلب...
yun.ir/wuhdt1
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
✅گفتگویی خواندنی (بخش دوم)
✔️گفتوگو با عضو قدیمی انجمن حجتیه: ریش پروفسوری یا ریش انجمنی!؟
پاییدن شیعه از نظر فکر در عصر غیبت از اهداف اصلی ماست. ما فقط به فکر و فرهنگ کار داریم؛ مواضع سیاسی همگی تغییر میکند و بالا و پایین میشود؛ آن اندیشه و فکر و عقیده، و بویژه باور به امام زمان است که برای ما اصل است.
اصل بعدی هم پیوند استوار با روحانیت است. آقای حلبی بارها این را گفته که «انجمن جرقهای است از شعلهی وجودی آقامیرزا مهدی اصفهانی». آقا میرزا مهدی اصفهانی روحانی بوده، آقای حلبی روحانی بوده، بنیانگذار انجمن روحانی بوده و اساس کار ما بر روحانیت است. از ۱۵ سالگی که من به انجمن آمدم به من گفتند «مقلد چه کسی هستی؟ باید تقلید کنی». همین الان هم هرکسی به انجمن میآید میگوییم «مقلد که هستی؟!» یعنی تقلید از مرجعیت یکی از اصول کار ماست.
بروید تحقیق کنید، این را در مناظرهای که با آقای اکبری آهنگر در مشهد جلوی دهها نفر داشتم گفتم که هیچ گروهی قبل از انقلاب به جز انجمن مورد تایید قاطبهی مراجع نبوده، هیچ گروهی. شما یک گروه را به من معرفی کنید که قبل از انقلاب تمامی مراجع تقلید بالاتفاق تاییدش کرده باشند و اجازهی سهم امام داده باشند و اجازهی تراشیدن ریش – که در آن زمان خیلی مهم بود- داده باشند، اجازهی خوردن شربت و شیرینی بهایی داده باشند. ولی از آن طرف تربیت ما اینگونه بود که من کلاس یازدهم دبیرستان – مدرسهی دکتر نصیری میرفتم، در همان خیابان محبوب مجاز فعلی- داشتم میرفتم یک جلسه بهایی. سه راه سلسبیل یک سینما بود بنام خرم که بالای آن کوچهای بود و در آن خانهی یک بهایی بود که باید آنجا به جلسهشان میرفتم. از مدرسه آمدم بیرون، زمستان بود، گرسنه بودم و دیدم اگر الان در جلسه شیرینی بیاورند من به نیت سیر شدن شیرینی را میخورم و این شرعا مشکل دارد؛ ما را اینگونه تربیت کرده بودند. بچه فقیر هم بودم و پول نداشتم ساندویچ بخورم، یک بشقاب لبو خریدم و خوردم و سیر شدم و بعد به جلسه رفتم. تربیتمان چنین بود و مقلد بودیم.
دربارهی ریش پروفسوری هم داستان این است که رفته بودیم و گشته بودیم و این را انتخاب کردیم: «ریش پروفسوری»؛ چون بعضی رفقای ما که بسیار هم متدین بودند و نمیخواستند ریش بتراشند، در عین حال هم نمیخواستند خلاف شرع عمل کنند، عکس این مدل ریش را کشیدند و فرستادند برای آقای خویی و استفتاء گرفتند که «اشکال ندارد». ریش پروفسوری یا ریش انجمنی.
اصلا یکی از راههای شناختن انجمنیها در اول انقلاب همین مدل ریش بود و البته دعای «اللهم کن لولیک…» هم، راه شناسایی انجمنیها بود. این را البته متدینین میدانستند و نه بهاییها.
پس زاویهی انجمن با روحانیت یک اتهام خیلی بزرگ است؛ اصل و ریشهی ما در روحانیت است. خودمان هم آخوندهای بیعمامه هستیم، یعنی من الان شاگرد روحانی دارم، کلی رفیق روحانی دارم. کلی از این آقایان روحانیون به ما علاقه و ارادت دارند و ما را قبول دارند. از نظر سواد و معلومات ما را قبول دارند؛ یعنی وقتی مینشینیم بحث علمی- دینی میکنیم کم نمیآوریم.
مشکل برخی آخوندهای انقلابی، غیرانقلابی بودن انجمن بود
پس بعد از انقلاب چه شد؟
قبل از انقلاب روحانیون دو گروه بودند، یکی روحانیون سنتی غیرانقلابی که اینها نوعا طرفدار انجمن بودند. در تهران ۱۰ روحانی بود که تهران روی دوش اینها میچرخید، آقایان آیات «سبط الشیخ»، «مسجدجامعی» پدر همین مسجدجامعیها، «خوانساری» -نه آقا سیداحمد- «سیدعلی نقی تهرانی» برادر «سید مهدی لاله زاری»، «حسن سعید» و «سید محمدباقر طباطبایی» و… آیت الله فلسفی و امثال آن مرحوم بلحاظ نفوذ از اینها پایینتر بودند. آقای فلسفی هم طرفدار انجمن بود، آقای مطهری، میدانید که بینابین بود، هم انقلابی بود و هم فرهنگی. اینها همگی انجمن را قبول داشتند؛ یک عده آخوند انقلابی هم بودند که با انجمن مشکل داشتند و بیرودربایستی مشکلشان هم این بود که انجمن انقلابی نبود. این هم داستانی دارد که من در مناظرهام با آقای اکبری مفصل گفتهام.
ادامه مطلب...
yun.ir/34hfcg
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
✅یادداشتی از تحولات افغانستان
نباید اشرفغنی را به ایران راه میدادند !
■ محمدحسین جعفریان
کارشناس ارشد مسائل افغانستان
آقای غنی به تهران آمد. برخلاف آنچه در امریکا رخ داد، اینجا استقبال گرمی از او شد. اما در تاریخ افغانستان کسی بقدر اشرف غنی باعث تیرگی روابط تهران و کابل نشده است. هیچ زمامداری بقدر او با زبان فارسی نجنگید. تعصبش در دشمنی با پارسی و پارس زبانان حیرتآور بود. تاریخ افغانستان فراموش نخواهد کرد رئیس جمهوری را که در اوج جنگها و خطر سقوط کابل، مهمترین دغدغهاش پایین کشیدن تابلوی فارسی دانشگاهها و تبدیلشان به پشتو بود. ایرانیان را دزد خواند. گفت مشهد را به قریهای از هرات بدل میکند. در حالی که هیچگاه ایران از افغانستان طلب آب رایگان نکرده بود، برای تهییج مردم برعلیه کشورمان گفت: ایران اگر آب مفت میخواهد نفت مفت بدهد!
با آنکه ۸۰ درصد کشور یا فارسی زبانند و یا زبان فارسی را میدانند، سفیری که به تهران فرستاد را از متعصبترین پشتونها برگزید. چهرهای که اصرار دارد زبان فارسی و دری دو زبان مجزایند. باور نمیکنید اما جناب سفیر در مدح یک اجتماع پشتونها در پاکستان برای استماع سخنان رهبر جوانشان بهنام "منظور پشتین"، نوشت: "این انقلاب شرق را چنان متحول میکند که انقلاب فرانسه غرب را"! عجیبترین کار اشرف غنی اما دشمن تراشی آشکار برای تهران بود. او سران و فرماندهان ناراضی طالبان را زیر چتر خود گرفت. به آنها پول و سلاح داد تا علیه هزارهها، شیعیان و ایران بجنگند. ملاعبدالمنان نیازی مشهورترین آنها بود. خوب است این اعجوبه خونخوار را بیشتر معرفی کنم.
او یک چهره سرشناس طالبان و فرمانده اصلی حمله به مزارشریف در سال ۱۳۷۷ بود. ۱۷ مردادماه همان سال هستهای از نیروهای او هنگام تسخیر شهر به کنسولگری ایران رفته، یک خبرنگار و ۸ دیپلمات ما را شهید کردند. جمله معروف "تاجیکها به تاجیکستان بروند، ازبکها به ازبکستان و هزارهها به گورستان" از اوست. نسلکشی هولناک شیعیان مزار در ۱۳۷۷ از شاهکارهای این قصاب نفرتانگیز بود. نیازی امید داشت با اتکا به جنایاتش جانشین ملاعمر شود. اما ملا اختر منصور جای او را گرفت. از همان لحظه او و ملارسول(ناراضی سرشناس دیگر طالبان)بنای انشعاب گذاشتند. ولی پول برای تامین نیرو، سلاح کافی برای جنگ و دشمن مشخص نداشتند. این مشکل را اشرف غنی و اداره امنیت افغانستان برای آنها حل کردند. نیازی اصالتی هراتی داشت. پس با نیروهایش در غرب افغانستان، در شهرستان شیندند مستقر شد تا مرزهای شرقی ایران را نا امن و جنگ شیعه و سنی را شعلهور کند. فیلم او نزد ایرانیان بسیار مشهور است. همان ملایی که میگوید ما هزارهها را با ان مذهب دروغینشان[مرادش مذهب تشییع است]هر روز صدتا صدتا میکشیم. به ایران هشدار میدهد که سرگرم انتقال سلاح به خاک کشورمان و بمب گذاری در زاهدان و تایباد و مشهد و تهران است. جالب است بدانید ایشان اصولا نیروی تحت پوشش امنیت افغانستان بود.
همزمان که ایران را تهدید میکرد و هزارهها و شیعیان را صدتا صدتا میکشت، پول فشنگها، حقوق نیروهای قاتل و جانی، حتی بنزین مورد نیاز ادواتش را اداره امنیت افغانستان و جناب اشرفغنی میدادند. خودش در بیابانهای لب مرز بود، خانه مجللاش چسبیده به اداره امنیت در شهر هرات. جالبتر آنکه حکومت آقای غنی هم مرتب اعمال او را به عنوان فعالیتهای طالبان تقبیح و محکوم میکرد. تا آنکه خود طالبان برایش کمین گذاشت. او را زدند. مجروح شد. غنی با هواپیمای اختصاصی این جلاد را برای درمان از هرات به کابل برد. بعد هم رایزنی شد تا برای درمان پیشرفته با هواپیما به ترکیه منتقل شود. اما بر اثر جراحات مرد. پس از مرگ هم خاکسپاری و محفل عزاداری باشکوهی در هرات برایش گرفتند. برسرقبرش، خالد پسرش را بهعنوان جانشینش معرفی کردند. وقتی خبرنگاران از وحیدقتالی استاندار جناب غنی در هرات پرسیدند؛ چنین رفتاری با یک تروریست و قصاب مشهور چه معنایی دارد، گفت: ما پشت سر مرده گپ نمیزنیم! بله! ما از چنین رئیس جمهوری با آن شکوه در تهران استقبال کردیم!
او اکنون که از واشنگتن ناامید شده، آهنگ ایران کرده است. امید آنکه سران این همسایه عزیز اینبار با تهران مهربانتر باشند. ایران آب مفت نمیخواهد. از یاد نبرند که برای برقراری این سهمآبه، پهلوی اول "دشت ناامید" را که مساحتی دوبرابر بحرین داشت به افغانستان بخشید. این دشت برای همیشه از ایران جدا و ضمیمه افغانستان شد. با اینحال باز هم ایران آب رایگان نمیخواهد. منت بگذارند در این روزهای بیآبی، به قدر آب مصرفی ۴ میلیون اتباع خودشان که ۴۰ سال است عزیز ما هستند و روی چشم ما جای دارند، اب را به ما بفروشند.
پ.ن: انتخاب از صفحه اول روزنامه جامجم تهران--ایران--شماره امروز، چهارشنبه ۲۰ اسد ۱۴۰۰...مطلب چندکلمهای کوتا
🆔 @porseman_andisheh
هدایت شده از ندای تهذیب
با سلام و احترام
👌ابتکار بسیار زیبا از تولیت حرم اباعبدالله روی لینک بزن
http://app.imamhussain.org/tour/
وارد حرم شدید توجه کنید روی هر فلشی که کلیک میکنید يه مقدار صبر کنید تصویر شفاف ميشه. ودر هر صحن باچرخش و عقب جلو کردن صفحه میتوان کاملا زیارت کردهر جای حرم که دوست داريد زیارت کنید.
التماس دعا
✅ به #ندای_تهذیب بپیوندید:🔻
https://eitaa.com/nedaye_tahzib
🍀🍀🍀
✔️عزاداری امام حسین (علیه السلام) باید قهرمان هایی تربیت کند تا در برابر ظالم بایستند!
✍️ امام #موسی_صدر :
◾️من حسینی را که کشته شده است تا من گریه کنم نمی شناسم. چرا من برای امام حسین'ع' گریه میکنم؟ من برای امام حسین'ع' گریه میکنم تا او را به یاد داشته باشم و به یاد داشته باشم که او در برابر دنیایی از قدرت ایستاد؛ دنیایی که همگی دست در دست هم داده و از هرسو او را احاطه کرده بودند و او به تنهایی به میدان می رفت ...
◾️من نمیتوانم مراسم عزاداری امام حسین'ع' را از تلاش برای حمایت مجاهدان در مرزها جدا بدانم. من نمی توانم سوگواری برای امام حسین'ع' را درک کنم مگر آنکه بتواند قهرمانانی را تربیت کند؛ کسانی را تربیت کند که در برابر ستمگر بایستند و در برابر حاکم ستمگر سخن حق را بگویند. این است معنای حسین'ع' و معنای عزاداری برای امام حسین'ع'.
📚 کتاب سفر شهادت امام حسین پیشرو اصلاحگری،بند ۱۸۴
🆔 @porseman_andisheh
🍀🍀🍀
✔️پرتاب_خون_علی_اصغر_به_آسمان_جاذبه_زمین
❔یکی از دوستان سوال کردن و گفتن که در کربلا خون حضرت علی اصغر (ع)برزمین ریخته نشد و امام حسین (ع)آن خون را بر آسمان پاشید❕
⁉️سوال این است که این قضیه مخالف با قانون #جاذبه کره زمین است و باعقل سازگاری ندارد
❔
💠#پاسخ💠
👌مورخین کیفیت به شهادت رسیدن علی اصغر علیه السلام را چنین نقل می کنند ؛
« هنگامى كه حسين عليه السلام، شهادت جوانان و محبوبانش را ديد، تصميم گرفت كه خود به ميدان برود و ندا داد: «آيا مدافعى هست كه از حرم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، دفاع كند؟ آيا يكتاپرستى هست كه در باره ما از خدا بترسد؟ آيا دادرسى هست كه به خاطر خدا، به داد ما برسد؟ آيا يارى دهنده اى هست كه به خاطر خدا، ما را يارى دهد؟».
🔸پس صداى زنان، به ناله برخاست. امام عليه السلام، به جلوى درِ خيمه آمد و به زينب عليها السلام فرمود: «كودك خُردسالم را به من بده تا با او، خداحافظى كنم».
او را گرفت و مى خواست او را ببوسد كه حَرمَلة بن كاهِل، تيرى به سوى او انداخت كه در #گلويش نشست و او را ذبح كرد.
🔸امام عليه السلام به زينب عليها السلام فرمود: «او را بگير!». سپس، كف دستانش را زير خون [گلوى او] گرفت تا پُر شدند. خون را به سوى آسمان پاشيد و فرمود: «آنچه بر من وارد مى شود، برايم آسان است؛ چون بر خدا پوشيده نيست و در پيش ديد اوست».
🔸امام باقر عليه السلام [در باره آن خون] فرموده است: «از آن خون، يك قطره هم به زمين، باز نگشت».
❕این جریان مورد نقل قریب به اتفاق مورخین قرار گرفته است ؛
📚لهوف ص168 _ بحار الانوار ج45 ص46 _ الاخبار الطوال ص258 _ بغیه الطلب ج6 ص2629 _ الارشاد ج2 ص108 _ اعلام الوری ج1 ص466 _ روضه الواعظین ص208 _ مثیر الاحزان ص70 _ البدایه و النهایه ج8 ص186 _ مناقب ابن شهر اشوب ج4 ص109 _ تذکره الخواص ص252 _ الاحتجاج ج2 ص101 _ مقتل الحسین ج2 ص32 _ الفتوح ج5 ص115 _ تاریخ یعقوبی ج2 ص245
❔حال سوال اینجاست که چرا بر اساس #قانون جاذبه زمین ، آن خون به زمین بازگشت نکرد ❗️آیا این جریان با قواعد مسلم علمی منافات ندارد ❕
👌پاسخ روشن است . هنگامی که بشر با پیشرفت علم توانائی پیدا کند که وسائلی بسازد سریع آنچنان سریع که از حوزه جاذبه زمین بیرون رود، سفینه هائی بسازد که مساله اشعه های #مرگبار بیرون جو را حل کند، با تمرین به بی وزنی عادت نماید خلاصه جائی که انسان بتواند با استفاده از نیروی محدودش، این راه را طی کند آیا با استمداد از نیروی نامحدود الهی حل شدنی نیست ❔
❕آیا قدرت خداوند برای غلبه بر جاذبه زمین از بشر کمتر است در حالی که بشر امروز به راحتی #توانسته است بر نیروی جاذبه زمین فائق شود و آسمان و فضا و سیارات را زیر پای خود قرار دهد و سیر آسمانی خود را تکامل بخشد ❗️در حالی که خداوند می فرماید ؛
«نه چيزى در آسمانها و نه چيزى در زمين از حوزه #قدرت او بيرون نخواهد رفت؛ به يقين او دانا و تواناست». ( فاطر 44)
👌بنابراین به زمین نریختن خون علی اصغر علیه السلام و غلبه آن بر جاذبه زمین به قدرت #خارق_العاده خداوند بوده است که مورد شک و انکار نیست .
🔸از امام باقر عليه السلام نقل است که مى فرمايد ؛ «اگر قطره اى از آن خون به زمين مى افتاد، #عذابْ نازل مى شد».
📚الامالی شجری ج 1 ص 171 _ الحدائق الوردیه ج 1 ص 120
👌این که امام حسین علیه السلام خون علی اصغر را به آسمان پرتاب می کند شاید #وجهش این باشد که می خواهد به خداوند بگوید این قربانی را از من قبول کن و خداوند نیز با امساک خون علی اصغر از ریخته شدن به زمین ، این قربانی در راه خودش را از حسین علیه السلام قبول می کند و شاید وجه دیگرش آن باشد که خداوند با عمل خود ، می فهماند که #خودش منتقم خون آن طفل شیر خواره دشت کربلا می باشد .
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
#پرسش
⁉️آيا مصائب امام حسين(ع) در كتب اهل سنت نيز آمده است؟
پاسخ:
مصائب جانسوز كربلا و شهادت امام حسين(ع) به قدري داراي اهميت مي باشد، كه بسياري از مورخان و دانشمندان فارغ از هر مذهبي به آن پرداخته اند. جالب آنكه بسياري از مقتل نگاران اوليه كه اين شيوه را پديد آوردند، از اهل سنت مي باشند. مانند ابي مخنف، خوارزمي و طبراني. در اينجا به برخي از كتابهاي علما و بزرگان اهل سنت كه در آنها مصائب امام حسين(ع) آمده است، اشاره ميشود:
1ـ تاريخ طبري، در حوادث سال 60 و 61.
2ـ كامل ابن اثير، در حوادث سال 60 و 61.
3ـ تذكره الخواص، سبط ابن جوزي.
4ـ مقتل الحسين، خوارزمي.
5ـ مقتل الحسين بن علي بن ابي طالب، ابوالقاسم سليمان طبراني.
6ـ الفصول المهمّه، علي بن محمد مالكي مكي، معروف به ابن صباغ.
7ـ نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (مقتل ابي مخنف)، تحقيق استاد محمدهادي يوسفي غروي، ترجمه جواد سليماني.
8ـ مقاتل الطالبيين، ابوالفرج اصفهاني.
9ـ علي و فرزندانش، دكتر طه حسين، ترجمه احمد آرام.
10ـ ترجمه الامام حسين و مقتله، ابن سعد واقدي، تحقيق سيد عبدالعزيز طباطبايي.
11ـ پيشواي شهيدان، ترجمه الامام الحسين ابو الشهداء، اثر عباس محمود عقاد."
https://eitaa.com/porseman_andisheh/623
31.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پاسخهای استاد وکیلی به سؤالات اعتقادی
#شبهات_عاشورایی
5️⃣ آیا برخی روضهها، پایین آوردن مقام ائمه علیهم السّلام نیست؟
___
✔️ «ساحَت اندیشه»؛ ویدئوهای کوتاه در پاسخ سوالات اساسی👇
🔎 @SahateAndishe
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
✅نگاهی متفاوت به شخصیت علامه محمدرضا حکیمی،
یکی از مشهورترین اشتباهات در مورد شخصیت علامه محمدرضا حکیمی، حصر او و آرایش در «مکتب تفکیک» است. این نوشتار در پی تفکیک و گسست علامه حکیمی، از اندیشه تفکیک و پیوست او به فریادهای دیگرش، همچون خروش عدالت و نهیبهایش برای محرومان و مستضعفان است.
یکم. از مهمترین درسها در سیره آموزشی – پرورشی علامه حکیمی، توأم بودن دوران آموزش او، با چاشنی چشیدن طعم محرومیت خودخواسته است.
او بسان برخی نبود که طعم اجباری فقر را در دوران کودکی بخاطر شرایط خانوادگی تحمل کند؛ بلکه با وجود تمکن خوب مالی خانوادگی، دوران درسی خود را در میان “فقری خودخواسته” و “محرومیتی اختیاری” گذراند و از این جهت در میان اندیشوران حوزه و دانشگاه بینظیر است.
آن اندیشور عدالت خواه در مورد آن دوران چنین مینویسد: «سابق بر این، در میان طلاب چنین رسم بود تا اشعار اَلفیه ابن مالک را از بَر میکردند تا در ادبیات عرب متبحر شوند، … به یاددارم در همان ایّام، گاه الفیه را بر میداشتم و برای حفظ آن به زاغهها و [بیغولهها] میرفتم تا ضمن انجام تکالیف درسی، از حال و وضع محرومان نیز مطلع باشم». قاعده آن است که با اَلفیه واشعار آن، به محافل ادبی رفت و طبیعی است آنکه الفیه را در میان محرومان میآموزد، بعدها زیر خروارهای قیل و قالهای فقه، اصول و فلسفه خفه نمیشود و فریاد محرومیت و عدالت را در این مباحث انتزاعی فراموش نمیکند. کسی که با مانیفست مارکس و بینوایان هوگو به زاغهها برود، چندان هنری نکرده است، آنکه طلبهای – بویژه پیش از انقلاب ودر حجره دربسته- با الفیه به معادن وزاغه ها و بامحرومان همنشین بشود، خلاف عادت عمل کرده است و حکیمی چنین کرد تا چنان بنگارد و چنین و چنان بخواهد.
دوم: خیلی پیشتر از نگارش”طبقات اعلام الشیعه” آقابزرگ تهرانی، عالمان خود را در یکی از طبقات علمی ذیل جای میدادند؛ «طبقات المفسرین»، «طبقات المحدثین» و «طبقات الفقها». در این راستا، اگر کسی با سیره علمی و سبک نوشتار علامه حکیمی مأنوس باشد متوجه میشود که جنس طبقه حکیمی از طبقهای متفاوت از طبقات پیش گفته است. مهمترین آرمان حکیمی «عدالت اقتصادی» بود. بارها تأکید میکرد که چکیده دین در «توحید وعدالت» نهفته شده است. حتی حکیمی، طاغوت سیاسی را سیئهای از سیئات طاغوت اقتصادی میدانست. او عدل را فصل مُقوّم «جامعه قرآنی» میدانست و بدون لکنت زبان جامعه بدون عدالت را «جامعه قارونی» خطاب میکرد. بنابراین تعابیری همانند نظام عامل بالعدل و جامعه قائم بالقسط ما را بر آن میدارد تا او را از سنخ «طبقات القوّامین» بخوانیم و او را عامل آیه شریفه «قوامین للّه شهدا بالقسط» بدانیم.
سوم: حکیمی نه در شمار «حوزویان روشنفکر» بود و نه در زمره «روشنفکران دینی». او بسان سنتیها، قائل به اصاله الروحانیه نبود و از طرفی نیز اصل را بر مخالفت با روحانیت نگذاشته بود. حکیمی، روشنفکرستیز هم نبود واصل را بر دین نشناسی و دین ستیزی طبقه روشنفکران نمیگذاشت.
خصوصیت انحصاری او در نوسان وتلاطم میان این دو صنف بود و در مقایسه با آنان متفاوت اندیش بود. او حقیقتاً، اصالتی حوزوی داشت که همزمان در محافل روشنفکران نیز بسان خورشید میدرخشید. او رهنورد میان مسجد ومیخانه بود و در خط سوم میان آن دو در تردد بود و منرلتی بین منزلتین را گزیده و اسلام او، در خط مرزی فیمابین بود.
چهارم: مفصلترین و مهمترین میراث او کتاب سترگ «الحیاه» بود که مجموعهای ازمعارف اهل بیت (علیهم السلام) است.
وی به اهل بیت (علیهم السلام) به دید «آقازادههای نورانی» نمینگریست و روایات آنها را مُشتی احکام، مسائل اخلاقی و اوامر ارشادی نمیدانست، بلکه آنان را آموزگاران عقیده وعمل میدانست و روایاتشان را منبع علم ومعرفت میخواند که باید از آنها «فقه اعتقادات» استخراج کرد؛ بسان آنچه که در فقه عملی انجام شده است.
پنجم. آنچه در نکات فوق بیان شد، رشحهای از کتاب «راه خورشیدی»؛ اندیشهنامه و راهنامه استاد محمدرضاحکیمی، نوشته استاد فرهیخته محمداسفندیاری، طبع تیرماه ۱۴۰۰ از منشورات انتشارات نگاه معاصر تهران است.
شوربختانه از ساعت ۲۲:۰۰ شامگاه سی ویک مرداد ۱۴۰۰ او دیگر در میان محرومان، عدالت خواهان، روشنفکران، نواندیشان، روحانیان وعلاقمندان و… نیست.
از شمار دو چشم یک تن کم، وز شمار خرد هزاران بیش…
منبع... www.dinonline.com
🆔 @porseman_andisheh
☘️☘️☘️
✅کارکردهای مثبت اقتصادی رمزارزها در کنار ابهامات شرعی آن
رمزارزها یک حقیقت انکارناپذیر است که کشورهای پیشرو از این ظرفیتها برای تقویت رقابت یا سالمسازی بازارها مالی خود استفاده میکنند و اقبال به رمزارزهای ملی شاهدی بر این مدعاست.
به گزارش شبکه اجتهاد، نشست علمی «درآمدی بر موضوعشناسی رمزارزها با تأکید بر بیتکوین» با ارائه دکتر سید احمد عاملی مدیر هیئت اندیشهورز اقتصاد و الگوی پیشرفت اسلامی حوزه علمیه خراسان و حجتالاسلام دکتر علی نعمتی، محقق و عضو انجمن اقتصاد اسلامی حوزه علمیه قم چندی قبل در مرکز تحقیقات اسلامی مشهد برگزار شد. سخنرانان در این نشست به تبیین خاستگاه، ماهیت و کارکردهای رمزارزها پرداختند و آن را دارای کارکردهای مثبت برای اقتصاد و البته برخی ابهامات فقهی دانستند.
ضرورت ماهیتشناسی دقیق پولهای کنونی
حجتالاسلام نعمتی، دبیر هیئت اندیشهورز اقتصاد و الگوی پیشرفت اسلامی حوزه علمیه خراسان، در ابتدای این نشست ضمن تأکید بر عدم کار فقهی بر روی ماهیت پول علیرغم کار بر روی دراهم و دنانیر در مباحثی چون بیع صرف و خمس و زکات، بیان کرد: نتیجه این شده که فقهای ما زکات پولهای رایج امروزی را رد کردهاند؛ چرا که آن را مصداق پول نداستهاند، در حالی که ماهیتشناسی دقیق پول ما را به این امر میرساند.
ادامه مطلب...
yun.ir/ly2nle
🆔 @porseman_andisheh