4_5805354217073803497.pdf
11.71M
📚کتابی که طبق #سند2030 در برخی مهدکودکها توزیع شده
┄─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
🇮🇷اتحادیه عماریون
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
⏰ساعت: 20/30
📆تاریخ:98/06/14
🏴موضوع:(روز شمار وقایع
دهه اول محــــــــرم)
📌اجرا:جبهه متحد نیروهای انقلاب
🆔
http://eitaa.com/joinchat/1543372820Ce086dbbf47
┄─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
🏴اتحادیه عماریون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─
◾️وقایع روز پنجـــــم
ماه محــــــرم الحرام▪️
┄─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
🏴اتحادیه عماریون
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─
🔘(1)در این روز عبیداللّه بن زیاد، شخصی بنام "شبث بن ربعی" را به همراه یک هزار نفر به طرف کربلا گسیل داد.
♦️شبث بن ربعی کوفی
يكى از دعوت كنندگان حضرت امام حسين عليهالسلام بود كه ابن زياد به نزد خود خواست او نخست خود را به بيمارى زد ولى شب به پيش او رفت و جايزه گرفت و با چهار هزار نفر به كربلا رهسپار شد و روز پنجم محرم به كربلا رسيدند ۶۱ قمرى
┄─┅═༅𖣔1⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─
اين مرد شخصى منافق و خبيث بود زيرا اول از اصحاب حضرت علىعليهالسلام بود بعد از خوارج شد سپس توبه كرد بعد براى كشتن امام حسين به كربلا آمد و بعد از وقعه كربلا با جناب مختار به طلب خون امام حسين قيام نمود سپس در قتل مختار حضور پيدا كرد و در حدود سال ۸۰ در كوفه درگذشت.
در خباثت اين مرد بى دين كافيست كه صاحب يكى از مساجدى است كه در كوفه بعد از قتل امام حسين عليهالسلام جهت سرور و خوشحالى از كشته شدن امام آنها را تجديد بنا نمودند آن مساجد عبارتند از مسجد اشعث بن قيس - مسجد جرير بن عبدالله بَجَلى - مسجد سماك بن مخرمه - مسجد شبث بن ربعى
┄─┅═༅𖣔2⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─
اين مرد هزار چهره همان بود كه امام روز عاشورا به او خطاب فرمود:
اى شبث بن ربعى و اى حجّاربن اَبْجر و اى قيس بن اشعث و اى زيد بن حارث مگر شما نبوديد كه براى من نامه نوشتيد كه ميوه هاى اشجار ما رسيده و بوستانهاى ما سبز گشته از براى يارى كردنت لشكرها آراسته ايم.
اين وقت قيس بن اشعث گفت ما نمى دانيم چه مى گوئى لكن حكم يزيد و ابن زياد را بپذير، حضرت فرمود لا واللّه هرگز دست ذلت به دست شما ندهم و از شما هم نگريزم.
┄─┅═༅𖣔3⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─
(4)وقوع سریه عبدالله بن انیس .
این نبرد از آن جا آغاز گردید که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم با خبر شد که سفیان بن خالد لحیانى در عرنه منطقه اى نزدیک عرفات اردو زده و مردم قبیله خویش و دیگر دشمنان اسلام را گرد آورد و آماده نبرد با مسلمانان است .
پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم ، عبد الله بن انیس را به حضور طلبید و وى را ماءمور خاموش کردن این فتنه نمود. عبدالله بن انیس به تنهایى از مدینه خارج شد و بدون این که یار و یاورى با خود داشته باشد، عازم عرفه گردید. پس از چند روز راه پیمایى به اردوگاه سفیان بن خالد رسید.
┄─┅═༅𖣔6⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─
عبد الله بن انیس ، پیش از این ماجرا، هیچ گاه سفیان بن خالد را ندیده بود. به همین جهت پیش از حرکت از مدینه ، نشانه هاى وى را از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم درخواست کرد. آن حضرت به عبدالله فرمود: نشانى وى ، این است که هر گاه او را از بینى از او ترسى در تو پیدا مى شود و به یاد شیطان خواهى افتاد و دلت مى خواهد که از او کناره گیرى نمایى .
عبدالله بن انیس گفت : آن نشانى اى که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به من فرموده بود، به محض دیدن سفیان بن خالد در من آشکار گردید. با این که من از هیچ چیز نمى ترسیدم ، با دیدن این مرد، لرزه بر اندامم افتاد ولى خود را کنترل کرده و به وى نزدیک شدم و گفتم که من از قبیله خزاعه ام و براى جنگیدن با محمد بن عبدالله ، به تو پیوسته ام و خواهم در سپاه تو حضور یابم .
┄─┅═༅𖣔7⃣𖣔༅═┅─