eitaa logo
یاری دین خدا
612 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
2.4هزار ویدیو
72 فایل
در این محفل تلاش می‌شود مباحث اعتقادی و معرفتی و اخلاقی با استدلال تبیین گردد. تا جوان عزیز ما در حیطه جهان بینی و داشتن تئوری قویتر گردد و زندگانی متاثر از آن جهان بینی داشته باشد در ضمن مخاطبین گرامی هرگونه سوال خود را به آیدی زیر ارسال کنید @Zeinali_h
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐معجزه قرآن روایتی متفاوت از سبک زندگی شهید حسین معز غلامی 🍃 🆔 @Rasoolkhalili
4⃣1⃣5⃣ 🌷 💠ان شاءالله مردم ایران هیچ وقت درک نکنند! (به مناسبت کشتار در اهواز🏴) 🔰با نشسته بودیم ، بهش گفتیم :محمدتقی! شما که می روید به ، عده ای از مردم قَدرتان را نمی دانند و دَرک تان نمی کنند . 🔰چرا باید یک سری خاص بروند برای مقابله با ⁉️چرا فقط باید تن یک سری خاص از خانواده ها بلرزه و واسه عزیزشون همیشه باشن؟ 🔰اگه داعش👹 بیاد اون موقع تن همه می لرزه ، اون موقع همه درک می کنند شرایط رو ... 🔰محمدتقی خیلی آرام، نگاه عمیق و محبت آمیزی کرد و گفت:ان شاءالله خدا کند که آن وضعیت برای مملکتمان و مردم ما پیش نیاید❌ تا آن شرایط را ؛ بگذار هرچه دلشان می خواهد بگویند😊. 🔰اگر خدای نکرده امثال داعش دستشان به مردم برسد و بر مردم مسلط شوند و آن سخت را تحمل کنند، آن وقت می فهمند که برای چه رفتند. 🔰 اما خدا کند وضعیتی که مانند شرایط مردم و پیش آمد برای مردم ما پیش نیاید❌. 🌷"ان شاءالله مردم ایران هیچ وقت ، هیچ وقت درک نکنند."🌷 🌹🍃🌹🍃 @BasijEzadi
توی منطقه عملیاتی رمضان محاصره شده بودیم ۱۵ نفری می شدیم تشنگی فشار آورده بود همه بی حال و خسته خوابمون برد وقتی بیدار شدیم ، شهید فایده گفت: بچه ها من خواب حضرت زهرا سلام الله علیها رو دیدم حضرت با دست خودشون به من آب دادند و قمقمه ی شهیدی رو پر از آب کردند ... سریع رفتم سراغ قمقمه ی یکی از بچه ها که شهید شده بود دست زدیم ، پر از آب خنک بود انگار همین الان توش یخ انداخته بودند همه ی بچه ها از اون آب سیراب شدند از اون آب شیرین و گوارا... از مهریه ی حضرت زهرا سلام الله علیها... 📚راوی: غلامعلی ابراهیمی منبع: کتاب افلاکیان ،صفحه 28۴ @BasijEzadi 🌹🍃🌹🍃
🌷 همسر رفتگر محله، مریض شده بود؛ بهش نمی‌دادن، می‌گفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم؛ رفته بود پیش شهردار "آقا مهدی" بهش مرخصی داده بود و اومده بود جاش. 🌷 @Madreseh_Eshgh 🍃🌹🍃🌹
🌷 🔰کوله بار او همیشه یک ساک با لباس های بود. اما رفتن مهدی با همه رفتن ها فرق داشت. این را می شد به راحتی از سکنات شهید🌷 خواند. 🔰روزهای آخر مهدی با روزهای دیگرش تفاوت بسیار داشت😔 یکبار من را صدا کرد و گفت یک سوال می پرسم صادقانه👌 جواب بده. پرسید اگر زمان (ع) بود و من می خواستم بروم شما چه می گفتید⁉️ گفتم یقینا صدتای تو فدای امام حسین(ع). 🔰گفت مادر الان هم آن زمان است و هیچ فرقی نمی کند❌ اگر ما نرویم🚷 گویی دوباره دست حرامی ها به (س) رسیده است و او را به اسارت برده اند😭 اگر امروز نرویم بر خلاف دستور (ص) عمل کردیم که فرمودند اگر صدای مظلومی را آن سوی عالم شنیدی و نروی . با این حرف ها اجازه رفتنش را از ته دل♥️ دادم. 🔰شهید قبل از رفتن از پدر و مادر تنها یک چیز می خواست و آن اینکه بعد از خبر آبرو داری کنند و نگویند ای کاش ...❌ به پدر مادر گفت که با خود می رود و هیچ اجباری در رفتن نیست. 🔰شهید از مال دنیـ🌍ــا چیزی نداشت جز یک موتور که آن را در ایام از وی دزدند. وی وقتی خبر دزدیده شدن موتورش را به داد گفت" درویش بودیم و درویش تر شدیم" 🔰مهدی در 31 سالگی📆 و یک روز مانده به ماه مبارک کوله بار به سمت می بندد اما هنوز نام کسی به نام همسر💞 در شناسنامه اش نقش نبسته بود. ما برای وی را پیدا کرده بودیم که از هر لحاظ مناسب بود 💥اما مهدی می گفت "نه✘ دست بردارید. آن بنده خدا چه گناهی کرده که هم فرزند شهید و هم باشد" @basij_Madreseh_Eshgh
🌷 🔰کوله بار او همیشه یک ساک با لباس های بود. اما رفتن مهدی با همه رفتن ها فرق داشت. این را می شد به راحتی از سکنات شهید🌷 خواند. 🔰روزهای آخر مهدی با روزهای دیگرش تفاوت بسیار داشت😔 یکبار من را صدا کرد و گفت یک سوال می پرسم صادقانه👌 جواب بده. پرسید اگر زمان (ع) بود و من می خواستم بروم شما چه می گفتید⁉️ گفتم یقینا صدتای تو فدای امام حسین(ع). 🔰گفت مادر الان هم آن زمان است و هیچ فرقی نمی کند❌ اگر ما نرویم🚷 گویی دوباره دست حرامی ها به (س) رسیده است و او را به اسارت برده اند😭 اگر امروز نرویم بر خلاف دستور (ص) عمل کردیم که فرمودند اگر صدای مظلومی را آن سوی عالم شنیدی و نروی . با این حرف ها اجازه رفتنش را از ته دل♥️ دادم. 🔰شهید قبل از رفتن از پدر و مادر تنها یک چیز می خواست و آن اینکه بعد از خبر آبرو داری کنند و نگویند ای کاش ...❌ به پدر مادر گفت که با خود می رود و هیچ اجباری در رفتن نیست. 🔰شهید از مال دنیـ🌍ــا چیزی نداشت جز یک موتور که آن را در ایام از وی دزدند. وی وقتی خبر دزدیده شدن موتورش را به داد گفت" درویش بودیم و درویش تر شدیم" 🔰مهدی در 31 سالگی📆 و یک روز مانده به ماه مبارک کوله بار به سمت می بندد اما هنوز نام کسی به نام همسر💞 در شناسنامه اش نقش نبسته بود. ما برای وی را پیدا کرده بودیم که از هر لحاظ مناسب بود 💥اما مهدی می گفت "نه✘ دست بردارید. آن بنده خدا چه گناهی کرده که هم فرزند شهید و هم باشد" @basij_Madreseh_eshgh