📌متن شبهه👇 #1335
رضاشاه در هنگام ترک ایران از زبان محمدعلی فروغی
در هنگام ترک ایران، رضاشاه بنده را صدا زد و گفت: این پول را بگیر ! این تمام دارایی من است !!!
پول به مبلغ ۷۰ هزار تومان بود ... !!!
رضاشاه گفت این پول را بگیر و با آن در ایران دانشگاه و دبیرستان بساز و در تاریخ بنویسید که من هیچ چیز با خود نبردم تا آیندگان بدانند من با جیب خالی آمدم و با جیب خالی هم رفتم !
میدانم که عدهای در آینده حتما به دروغ من را دزد میکنند، بهخاطر همین من این چک را به تو میدهم !!!
منبع: رضاشاه مردی که از نو باید شناخت نوشتهی: محمدعلی فروغی
*
اشرف پهلوی میگوید: من گریهی پدرم را هیچگاه ندیدم، تا روزی که او سوار بر کشتی شد و کشتی آنقدر دور شد، تا دیگر چراغهای ایران معلوم نشد !
پدرم به اتاقش رفت و من هم به دنبال او !
به در اتاق که رسیدم، صدای هقهق گریهی پدرم را از پشت در شنیدم و این صحنه برایم بسیار دردآور بود !
منبع: رضاشاه در آیینه تاریخ
*
رضاشاه را وقتی با عرف امروز میسنجند، میگویند «دیکتاتور» بود، اما برای درک این مرد باید به دو موضوع دقت کرد:
الف) شرایط جهان در آن دوره
ب) شرایط ایران در آن دوره
الف) شرایط جهان:
۱- همدوره رضاشاه در شوروی، استالین بود که برای تثبیت قدرت خود، بیست میلیون نفر را اعدام کرد.
۲- در همان دوره در کشور ترکیه چند میلیون ارمنی کشتار شدند.
۳- همزمان در ژاپن پانصدهزار دختر از منچوری ربوده شدند.
۴- در دهها کشور دیگر نیز اوضاع بدتر از این بود.
اگر اینها را بدانیم، در آن شرایط رضاشاه را باید یکی از دموکراتترین سران حکومتهای جهان وقت نامید، که بدون کشتار مردم، بدون قتل عام و نسل کشی، به قدرت رسید !
ب) شرایط ايران:
۱- رضاشاه زمانی به قدرت رسید که ايران از لحاظ اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیت ملی در قهقرا به سر میبرد.
۲- وی زمانی شاه شد که یک سوم از جمعیت کشور در ماجرای قحطی بزرگ، از گرسنگی مرده بودند.
۳- همچنین کشور هیچ درآمدی از نفت و گاز و منابع معدنی نداشت.
۴- مملکت فاقد ارتش، پلیس و هر ارگان حکومتی و نظامی بود.
۵- نیروهای تجزیهطلب از خراسان تا گیلان، از آذربایجان تا کردستان و از خوزستان تا بلوچستان با تمام قدرت داعیهی جدایی سر داده بودند. اگر او با خشونت این ۱۳۰۵
خلاصه شده
📌پاسخ به شبهه👇
🔴التماس رضاشاه به فروغی
➕ حسین فردوست در خاطراتش مینویسد: روز چهارم شهریور ۱۳۲۰ ازطریق محمدرضا پهلوی مطلع شدم که رضاخان بدون اسکورت با لباس همیشگی و همان شنل آبی در حالیکه فقط صادقخان،رانندهاش با او بود به منزل محمدعلی فروغی میرود. این نخستین بار که او حاضر شد به خانه کسی برود. خانه فروغی، خانهای قدیی در مرکز شهر بود. رضا به آنجا رفت و چند ساعتی با فروغی خلوت کرد. محمدرضا همان شب جریان را برای من تعریف کرد و گفت که پدرم به فرمانده اسکورت دستور داد که: نباید به دنبال من بیایی! چون با لباس سلطنتی رفته بود عدهای در مسیر او را شناخته بودند. رضاشاه ملتمسانه به فروغی میگوید که من از شما راه نجات میخواهم. فروغی پاسخ داد خودت راه نجات نداری ولی اگر میخواهی بیشتر غرق نشوی باید اول، فوری دستور آتشبس بدهی تا روسها وارد تهران نشوند. دوم، هیچ راهی به جز ترک ایران نداری. رضاخان پاسخ میدهد امر شما را اطاعت میکنم فقط خواهش دارم که تداوم سلسله پهلوی توسط محمدرضا را تضمین کنید.
🖇 منبع: ظهور و سقوط خاندان پهلوی، عبدالله شهبازی، ج۱، ص ۹۵،۹۶
--------------------------
☑️کانال جامع پاسخ به شبهات وشایعات در #فضای_مجازی 👇
https://chat.whatsapp.com/Fkg2dMCugoCIojBtboISgK
کانال ایتا:👇🏻
🆔https://eitaa.com/joinchat/5701648C9536f328f0
ـاللهمـعجلـلولیکـالفرجـ
#با_مدد_الهی_کرونا_را_شکست_میدهیم