📌متن شبهه👇 #2613
سلام علیکم
آیا ابراهیم ابن مالک اشتر علیه سلام عاقبت بخیر شد و میتوان گفت بهشتی است؟؟
آیا ایشان نقشی در شکست قیام مختار داشتند؟
تشکر
📌 *پاسخ به شبهه*👇
https://eitaa.com/joinchat/5701648C9536f328f0
ابراهیم بن مالک بن حارث اشتر نخعی ، در سال 71 هـ.ق در حالیکه به همراه مصعب بن زبیر علیه عبد الملک بن مروان میجنگید کشته شد [1] و قبر او نزدیک سامراء است که قبهای بر آن ساختهاند. او به «نَخَع» که قبیلهای در یمن که از طائفه مذحج بودند، منسوب است.[2] ابراهیم اشتر، فردی جنگجو، شجاع و با شهامت، جلودار در جنگ، دارای همتی والا و شاعری با فصاحت و از دوستان اهل بیت(ع) بود، همانگونه که پدرش با همین صفات از دیگران متمایز بود.[3] حضور ابراهیم با پدرش مالک در سپاه امام علی(ع) در جنگ صفین
زمانی که مالک اشتر با عمرو عاص به مقابله برخاست، نیزهای مالک به او زد ولی بر او کارگر نیفتاد جوانی از قبیله یَحصُب به کمک او و در حالیکه رجز میخواند به میدان آمد. مالک فرزندش ابراهیم را فرا خواند و به او گفت: پرچم را به دست گیر و با این جوان مقابله نما، جوانی در برابر جوانی! آنگاه ابراهیم در مقابل او قرار گرفت و رجز خواند، سپس با حملهای که کرد او را کُشت، در این هنگام بود که مروان عمرو عاص را مورد شماتت خود قرار داد.[4] ابراهیم بن اشتر و همراهی او با مختار
اقدامات ابراهیم موجبات پیشرفت هرچه بیشتر مختار را فراهم آورد و موفقیتهای بسیاری را نصیب قیام مختار کرده بود. جنگ نهر خازر، بارزترین عرصه ظهور و بروز قابلیتهای فرماندهی این فرمانده شجاع بود. در این جنگ، سپاه عراق که تعدادشان بسی کمتر از سپاه شام به فرماندهی عبیدالله بن زیاد بود، بر سپاه شام چیره آمد و ابن زیاد نیز در نبردی تن به تن با ابراهیم کشته شد.[5] ابراهیم بعد از اتمام کار جنگ به عنوان حاکم موصل در آنجا مستقر شد.[6] وی به دستور مختار منطقه را با اختیارات تام اداره میکرد. در زمان جنگ مختار با مصعب در محل مأموریت خود مشغول انجام وظیفه بود. مدرک معتبری نداریم که گفته باشد مختار از او کمک خواسته و او در انجام وظیفه و کمک به مختار سستی کرده باشد.
مختار فرماندهی جنگ با مصعب را به احمر بن شمیط [7] که مرد شجاع و از محبان اهل بیت بود، واگذار کرد و از ابراهیم نخواست که فرماندهی این جنگ را به عهده بگیرد. شاید به جهت حساسیت و اهمیت منطقه موصل بود. شاید هم اشتباه مختار بود که فرماندهی این نبرد مهم را به ابراهیم واگذار نکرد.[8] شاید هم علل دیگری در کار بوده که ما آگاهی نداریم. هیچکدام عهد شکنی نکردند و عهد و پیمانی در کار نبوده و از هر دو در تاریخ به عظمت یاد شده است.
اما اگرچه انتقام از قاتلان امام حسین(ع) نیز در بیعت ابراهیم با مختار نقش داشته است، اما ابراهیم درخواست اِمارت نیز از او کرده است و شاید همین مسئله سبب شد که بعد از مختار با مصعب -قاتل مختار- نیز بیعت نماید. ابن اثیر در اینباره مینویسد: مختار چون آماده قیام و جنگ شد بعضى از یاران او گفتند: اشراف و اعیان اهل کوفه بر جنگ ما و متابعت ابن مطیع اجماع و اتفاق دارند. اگر ابراهیم بن اشتر دعوت ما را اجابت کند، امیدواریم قدرت و توانایی ما در مقابله با دشمن زیاد گردد؛ زیرا او جوانمرد، رئیس و فرزند مرد شریف و دارای قبیلهای است که از نظر تعداد بسیار و افرادی بزرگوارند. مختار به آنها گفت: او را دعوت کنید. آنها هم به اتفاق شعبى نزد او رفتند و او را از تصمیم خود خبردار نمودند و از او یارى و همکارى خواستند و دوستی پدرش را نسبت به امام على(ع) یادآورى کردند که او (مالک اشتر) هواخواه و دوستدار على(ع) و خاندان او بود. ابراهیم دعوت مختار را به شرطی پذیرفت که او را امیر کند، ولی گفتند اگرچه تو شایسته این کار هستی، اما این شدنی نیست؛ زیرا مختار از طرف محمد بن حنفیه آمده و به ما امر شده که او را اطاعت و متابعت کنیم، ابراهیم سکوت اختیار کرد و به آنها پاسخ نداد. خبر این گفتوگو به مختار داده شد و پس از سه روز با عدهای که شعبى و پدرش نیز در میان آنها بود، نزد ابراهیم رفتند و او از آنها پذیرایی کرد و مختار، نامه محمد بن حنفیه را خواند که در آن نامه از ابراهیم خواسته بود که مختار را یارى کند و به انتصاب مختار به وزیری از طرف او و اینکه منصب زمامداری و فرماندهی لشکر برای او نیز ثابت است، اشاره شده بود.
ابراهیم وقتی از خواندن نامه فراغت یافت گفت: ابن حنفیه پیش از این به من نامه مینوشت و در نامه خود فقط نام خود و پدرش و نام من و پدرم را مینوشت، مختار گفت: آن زمان گذشت و این زمان دیگرى است گفت: چه کسى میداند که این نامه از او است (تا گواهى بدهد). جمعی که در آنجا بودند گواهى دادند که آن نامه خود محمد بن حنفیه است.[9] ابن اثیر در ادامه به حوادث قیام مختار و نقش ابراهیم در پیروزی او تا کشته شدن ابن زیاد میپردازد.[10]
سرنوشت ابراهیم مالک