📌متن سؤال👇#4446
سلام . سوال من این است که ایا میتونیم بگیم این جهان خواب و خیاله.اگه جواب منفیه اثبات کنید.
📌 پاسخ به سؤال👇
1️⃣ هر انسانی خودش و حالات نفسانی خودش مانند شادی، غم، امید، اضطراب، درد و ... را با علم حضوری می یابد. یعنی خود همین واقعیت ها نزد او حاضر هستند و علم و معلوم در این موارد وحدت دارند. از سوی دیگر واقعیت های خارجی با عقل قابل اثبات است.
📎 برای آشنایی علم حضوری اینجا 👇را ببینید:
https://b2n.ir/h12601
https://b2n.ir/e03079
❇️ به عنوان مثال وقتی بر اثر مواجهه با شیئی محسوس، پدیده ای ادراکی در ما محقق می شود، مثلاً بر اثر برخورد دست با ظرفی داغ دست ما می سوزد، چنین استدلالی در ذهن ما شکل میگیرد:
1. «من حالت سوختن دست را دارم»
2. «چیزی که خودبهخود وجود ندارد، وجودش وابسته به غیرخودش است».
3. پس «وجود این حالت درونی در من علتی دارد».
4. «علت این حالت، یا من هستم یا غیرمن است».
5. «من علت این حالت نیستم».
6. بنابراین «این حالت منشئی بیرون از من دارد».
7. «علت آنْ وجود ظرف داغی است که خارج از من است»
2️⃣ در زمینه انکار واقعیت و انکار علم به واقعیت، سخنانى که از سوفیستها و شکاکان نقل شده، که از یک نظر به دو بخش تقسیم مىشود یکى آنچه درباره وجود و هستى گفتهاند و دیگرى آنچه درباره علم و شناخت اظهار کردهاند یا سخنان ایشان دو جنبه دارد یک جنبه آن مربوط به هستى شناسى و جنبه دیگر آن مربوط به شناختشناسى است.
❇️ مثلا عبارتى که از افراطىترین سوفیستها، گرگیاس، نقل شده که هیچ چیزى موجود نیست و اگر چیزى وجود مىداشت قابل شناختن نمىبود و اگر قابل شناختن مىبود قابل شناساندن به دیگران نمىبود جمله اول آن مربوط به هستى است که باید در بخش هستى شناسى مورد بررسى قرار گیرد ولى جمله دوم آن مربوط به بحث فعلى شناختشناسى است.
❇️ نخست این نکته را خاطر نشان مىکنیم که هر کس در هر چیزى شک کند نمىتواند در وجود خودش و در وجود شکش و نیز وجود قواى ادراکى مانند نیروى بینایى و شنوایى و وجود صورتهاى ذهنى و حالات روانى خودش شک کند و اگر کسى حتى در چنین امورى هم اظهار شک نماید یا بیمارى است که باید معالجه شود یا به دروغ و براى اغراض سوئى چنین اظهارى مىکند که باید تادیب و تنبیه شود.
❇️ همچنین کسى که به بحث و گفتگو مىپردازد یا کتاب مىنویسد نمىتواند در وجود طرف بحث و یا در وجود کاغذ و قلمى که مىنویسد شک کند؛ نهایت این است که بگوید همه آنها را در درون خودم درک مىکنم و اما در وجود خارجى آنها شک دارم؛ چنانکه ظاهر سخنان بارکلى و بعضى دیگر از ایدآلیستها این است که ایشان همه مدرکات را فقط به عنوان صورتهاى درون ذهنى مىپذیرفتهاند و وجود خارجى آنها را انکار مىکردهاند، ولى وجود انسان هاى دیگرى را که داراى ذهن و ادراک هستند قبول داشتهاند؛ ولى چنین نظرى به معناى نفى مطلق علم یا مطلق وجود نیست، بلکه انکار موجودات مادى چنانکه از بارکلى نقل شده به معناى انکار بعضى از موجودات و شک در آنها به معناى شک درباره بعضى از معلومات است.
❇️حال اگر کسى ادعا کند که هیچ شناختیقینى امکان ندارد از وى سؤال مىشود که آیا این مطلب را مىدانى یا درباره آن شک دارى اگر بگوید مىدانم پس دست کم به یک شناختیقینى اعتراف کرده و بدین ترتیب ادعاى خود را نقض کرده است و اگر بگوید نمىدانم معنایش این است که احتمال مىدهم معرفتیقینى ممکن باشد پس از سوى دیگر سخن خود را ابطال نموده است.
❇️ اما اگر کسى بگوید من درباره امکان علم و شناخت جزمى شک دارم از وى سؤال مىشود که آیا مىدانى که شک دارى یا نه اگر پاسخ دهد مىدانم که شک دارم پس نه تنها امکان بلکه وقوع علم را هم پذیرفته است اما اگر بگوید در شک خودم هم شک دارم این همان سخنى است که یا به علت مرض و یا از روى غرض گفته مىشود و باید به آن پاسخ عملى داد.
❇️ با کسانى که مدعى نسبى بودن همه شناختها هستند و مىگویند هیچ قضیه اى بطور مطلق و کلى و دائمى صحیح نیست نیز مىتوان چنین گفتگویى را انجام داد یعنى مىتوان به ایشان گفت همین قضیه که هیچ قضیهاى بطور مطلق صحیح نیست آیا مطلق و کلى و دائمى استیا نسبى و جزئى و موقت؟ اگر همیشه و در همه موارد و بدون هیچ قید و شرطى صادق است پس دست کم یک قضیه مطلق و کلى و دائمى ثابت مىشود و اگر خود این علم هم نسبى است معنایش این است که در بعضى از موارد صحیح نیست و ناچار موردى که این قضیه درباره آن صدق نمىکند قضیهاى مطلق و کلى و دائمى خواهد بود.
🧷 برای مطالعه بیشتر درباره اثبات جهان خارج میتوانید به اینجا👇 مراجعه کیند:
http://marefatfalsafi.nashriyat.ir/node/2320
🧷 برای مطالعه بیشتر درباره شکگرایی و ارزیابی آن اینجا👇 را ببینید:
http://marefatfalsafi.nashriyat.ir/node/272
همچنین: آموزش فلسفه علامه مصباح یزدی ج1 درس 12.
https://eitaa.com/joinchat/5701648C9536f328f0