ما اینجا داریم از درد دوری میمیریم و یه عده سرشونو گذاشتن رو دیوارای حرم دارن از شوق وصال جون میدن💔:)
میگم، دنیا بدجور داره مارو میچرخونه، بد داره میتازونه، میگم خسته شدیم دیگه از این همه فراق، از این همه دلتنگی، از این همه دشمنی، از این همه رفتن و نرسیدن از این همه همه همه.....
.
.
.
تو این چند روز انقدر خسته شدم که با خودم میگفتم اگه حُب اهل بیت نبود الان راحت نشسته بودم ولی زود از حرفم ناراحت شدم
همین غم هم شیرینه برام همین دلشکستگی هم شیرینه برام
باید خداروشکر کنیم که حب اهل بیت تو دلمون هست
نمیخوام همه صدامو بشنوه فقط میخوام برم حرمش بهش بگم سلام آقا که الان رو به روتونم من اینجامو زیارت نامه میخونم حسین جانم ، حسین جانم
.
.
.
اره منم دلم میخواد در گوشی حرف بزنم باهاشون ولی انگاری صدامو نمیشنون(:
آقای من !
یادتونه یه روز قبل اومدن اینارو باز میکردم ..
با کلی ذوق بخاطر اینکه زود حفظشون کردم همراه با مداح میخوندم
موقع جمع کردن وسایلم برای دهمین بار مداحی به هر طریق ممکن که بود اومدم رو باز کردم تا مبادا حرفی ازش رو حفظ نباشم ...
غافل از اینکه فرداش پلی لیست مداحیام از اینا به دیدی جاموندم تغییر میکنه ....
آره دیگه تسلیم شدم
دیگه صبرم تموم شد
خسته ام !
این همه رفتن یعنی انقدر بد بودم که جا نبود برام ؟
خلاصش کنم، من به جاماندن از این غافله عادت دارم 💔:)
هعی(: جاموندی..منممم(:😓😓😓💔چرا اقا چرآ
.
.
.
من هنوزم نمیتونم باور کنم که جاموندم
اخه من و آقا یه قول و قرارایی با هم داشتیم
قرار نبود اینطوری بشه(: