﷽
♡«کانَ اللّهُ عَلی ڪُلِّ شَیْءٍ قَدیرًا»
خدا بر هرکاری تواناست.✨ - احزاب/۲۷
↻⇦من خدایی را میشناسم که بارانِ رَحمتش همیشه میبارد، آفتابِ مِهرش همیشه میتابد و مُعجزهاش همین حَوالیست..🌻
♡⇦الهی تو به من منت نهادی و خدایم شدی تا بندهات باشمツ
↻⇦تو اگر دستم را نگیری اگر راه نشانم ندهی و اگر یاریم نکنی برای بندگی، کم میآورم و زمین میخورم❕:)🌿
✨ تمام آنچه لازم است برای آنانکه اراده رسیدن به خدا را دارند.
• مناجات هشتمِ خمس عشر
(دعای ۱۸۹ #صحیفه_سجادیه_جامعه)
#روزتون متبرک به نگاه مهربان خدا ❤️🍃
زندگیتون بی غم ✨
#سلام_امام_زمانم 🧡
📖 السَّلاَمُ عَلَى شَمْسِ الظَّلاَمِ وَ بَدْرِ التَّمَامِ...
🌱سلام بر مولایی که با طلوع شمس وجودش، مجالی برای ظلم و ظلمت باقی نخواهد ماند.
✨سلام بر او و بر لحظهای که با دیدن روی ماهش، زمین و زمان غرق سرور خواهد شد.
📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس
┄┅═✧❁✧═┅┄
#مولای_من❤️
چه خوب صاحبی دارم من!
شمایی که مرا از سفرهی کرامتتان ،
از دعای خیرتان ، از برکت نگاهتان ،
از ذکر نامتان و از طعم شیرین و
ناب محبتتان ...
محروم نکردید ..
┄┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وضعیت خونهتکونی بچه دارها!🥲
وضعیت این روزهای مادران 😂
علامه طباطبایی:
🔴یک #صلوات تبدیل به چنان نوری در عالم برزخ برای #مردگان میشود که آنها را از گرفتاریهای آن عالم #نجات میدهد.
تا میتوانید برای اموات خود #صلوات بفرستید که چشم انتظارند.
💫درختم جمعی قرآن شرکت کنیم وثواب آن را به اموات در این ماه مبارک هدیه کنیم💫
ختم جمعی قرآن کریم با قرائت یک آیه
https://khaatm.ir
Screenshot_۲۰۲۵۰۳۰۶_۱۸۴۱۲۰_ .jpg
2.14M
💫نماز بسیار مهم شب ششم ماه مبارک رمضان (امشب)
🌷امام علی علیه السلام:
هر كه در شب ششم ماه رمضان چهار ركعت نماز (۲تانماز ۲رکعتی) -در هر ركعت بعد از حمد، سوره مُلک (سوره ۶۷ قرآن که آیات آن در تصویر بالا آمده) را بخواند، مثل اين است كه شب قدر را درك كرده باشد.
📚منابع حدیث: مصباح الكفعمى ص۵۶۲ - بلد الامين ص۱۷۵
پشت خاکریزهای عشق
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان پیچک💖 قسمت۱۹ +بله؟ -پیتزاتونو آوردم.. +من که پیتزا نخواستم!!!اشتباه اومدید آقا.. -
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان پیچک💖
قسمت۲۰
فردا اواخر ساعت کاری به سمت دفتر صبوری رفتم..میدونستم الان فقط خود آرش هست..عزمم جزم کرده بودم که جلوی رفتارهای نابه جاش بایستم..مرگ یک بار شیون هم یکبار..سعی کردم لرزش دستم کنترل کنم..دو تقه به در زدم و با شنیدن بفرمایید،وارد شدم..
+ببخشید وقت دارید؟
-مگه میشه شما کاری داشته باشید و من وقت نداشته باشم..فقط الان شرکت تعطیل میشه و سرایدار میخواد درو ببنده..اگر صحبتی دارید فقط به شرطی حاضرم بشنوم که دعوت منو برای صرف قهوه بپذیرید..
+نه آقای صبوری..زودتر عرضم میگم و مرخص میشم..
بی توجه به من کیف و کتش برداشت و به سمت در رفت..درو باز نگه داشت تا من اول خارج بشم..چشمم از ردی کلافگی توی کاسه چرخوندم..با خودم گفتم جهنم و ضرر..من که این یارو خونم هم راه دادم..یه جای عمومی بدون فضول حرف بزنیم که بهتر هم هست..شرکت تقریبا خالی شده بود..به سمت پارکینگ رفت و اول در کنار راننده برای من باز کرد..دیگه این رفتارش خارج از تحملم بود..خودم به سمت در عقب رفتم و بازش کردم و نشستم..بدجور خورد توی ذوقش ولی خودشو نباخت و سوار شد و ماشین راه انداخت..بهد از ده دقیقه جلوی کافه باکلاسی نگه داشت..قبل از اینکه حرکت جنتلمنانه ای ازش سر بزنه خودم پیاده شدم..با هم داخل شدیم..پیشخدمت به گرمی سلام و احوال پرسی کرد..ظاهرا زیاد اینجا میومد..میز دنجی کنار آبنما انتخاب کرد و نشستیم..
-چی میل دارید؟
+ممنون من برای قهوه خوردن نیومدم..فقط میخوام صحبت کنم..
-پس من با سلیقه خودم برای هر دومون موکا سفارش میدم..مطمئنم خوشتون میاد..
بعد از دادن سفارش شروع کردم:
+من اصلا متوجه نمیشم..
-چیو متوجه نمیشی..
+ببینید نمیخوام منکر بشم که کار بزرگی براتون کردم و از این تعارف های بیخود..ولی اگر میخواین برام جبران کنید،همینکه رفتارتون مثل قبل بشه کافیه..
-اینبار من اصلا متوجه نمیشم.. من برای جبران لطفتون فقط شما رو رسوندم..کار دیگه ای نکردم..
+یعنی میخواین بگین اون گل و کادو دیروز از طرف شما فرستاده نشده؟!
-چرا خودم فرستادم ولی اون برای جبران نبود..
+پس برای چی بود؟؟؟
خواست حرفی بزنه که سفارشمون آوردن..بوی نوشیدنی و بخار گرمی که ازش بلند میشد توی این هوای نسبتا سرد منو وسوسه کرد..فنجون برداشتم و کمی خوردم..انصافا که درباره ی طعم بینظیرش درست گفته بود..ولی به روی خودم نیاوردم و با جدیت بهش زل زدم..
-اون برای ابراز علاقه بود سایه..
بدترین اتفاق ممکن افتاده بود..یک رابطه احساسی..حتی اگه دروغ و هوس هم بود، وسط این ماجرا چیز مزخرفی بود..قوز بالای قوز بود..دروغ چرا؟اینکه اون پسر چه آدمی بود دومین چیزی بود که بهش فکر کردم..در وهله اول ذهنم به جای دیگه ای رفته بود..به جای چشم های عسلی آرش،یک جفت جشم مشکی توی ذهنم نقش بست..آرزو کردم شاید اون جلوم نشسته بود و این حرف ها رو میزد..
+من در اولین فرصت کادویی که گرفتین براتون میفرستم..
-اما..
+من فقط منشی شما هستم و اسمم هم خانم فراهانی هست..خداحافظ..
به سرعت از کافه خارج شدم و زدم توی دل جمعیت که نتونه پیدام کنه..فقط راه رفتم و رفتم..شماره ی شهاب نداشتم..تاجیک گفته بود فقط باید با خودش درتماس باشم..عجیب دلم میخواست الان باهاش حرف بزنم..باید بهش میگفتم..باید میدیم عکسالعملش چیه..یه پیامک به تاجیک زدم و همه چیز گفتم..میدونستم به گوش شهاب میرسه و به زودی خودش سر و کلش پیدا میشه...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
مخاطب:
جمعی از دختران در مدرسه که به دنبال حقیقت اند
تبیین محتوای آیه
بچهها، یه لحظه به این فکر کنین: فرض کنین یه گروه دوست صمیمی دارین که همیشه با هم خوشین، تو همه چی با هم همراهین، مشکلات همدیگه رو حل میکنین و پشت همدیگه هستین. حالا یه دفعه یه نفر میاد وسط این جمع و شروع میکنه به شایعهپراکنی، تفرقه انداختن و بدگویی از بقیه. کمکم این صمیمیت از بین میره، دوستا به جون هم میفتن و دیگه اون حس خوب قبلی وجود نداره. به نظرتون، مقصر اصلی کیه؟ همون کسی که اومده وسط و آتیش روشن کرده، درسته؟
حالا این یه مثال کوچیک بود. تو دنیای بزرگتر هم دقیقا همین اتفاق میفته. یه عده هستن که از اتحاد و همدلی ما خوششون نمیاد. میخوان بین ما تفرقه بندازن، ما رو به جون هم بندازن و از این آب گلآلود ماهی بگیرن. کیا هستن این آدما؟ کیا هستن که همیشه دنبال بهونهان تا بین مسلمونا اختلاف بندازن؟ کیا هستن که از پیشرفت ما ناراحتن و میخوان ما رو عقب نگه دارن؟ به نظرتون کیا هستن؟
حالا گوش بدین به این آیه از قرآن کریم که خیلی قشنگ این موضوع رو روشن میکنه:
«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا»
یعنی چی؟ یعنی این که: «مسلماً یهودیان [تحریفگر] و کسانی را که شرک ورزیدهاند، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان خواهی یافت.»
ببینین، قرآن خیلی واضح داره به ما میگه که کیا دشمن اصلی ما هستن. نمیگه همه یهودیا، دقت کنین! میگه یهودیانِ چی؟ یهودیانِ تحریفگر. همونایی که دین خدا رو تحریف کردن و دنبال منافع خودشون هستن. همینطور مشرکان، کسایی که به خدا شرک میورزن و میخوان ما رو از راه راست منحرف کنن. اینا دشمنان اصلی ما هستن. حالا به نظرتون وظیفه ما چیه؟ چطوری باید با این دشمنیها مقابله کنیم؟ (مبلغ در این قسمت مکث میکند و با نگاهی به چهره مخاطبین، منتظر پاسخهای احتمالی میماند.)
دشمن اصلی رو که شناختیم، حالا باید حواسمون رو جمع کنیم. نباید بذاریم این آدما بین ما نفوذ کنن، نباید بذاریم با شایعهپراکنی و دروغ، ما رو از هم جدا کنن. باید هوشیار باشیم و با همدلی و اتحاد، جلوی نقشههای اونا رو بگیریم. دقیقا مثل همون دوستایی که تو مثال اول گفتم، اگه هوشیار نباشن، یه نفر میاد و جمعشون رو به هم میریزه. به نظرتون یه راه حل دیگه برای مقابله با این دشمنیها چیه؟ (مبلغ میتواند در این لحظه، با لبخندی ملایم، نگاهش را بین مخاطبین بچرخاند و منتظر شنیدن نظرات آنها باشد. این کار باعث ایجاد حس مشارکت و صمیمیت در جمع میشود.)
دقت کردین؟ دشمنی همیشه یه جاذبه ای داره که ناخودآگاه ما رو درگیر خودش میکنه، دقیقا مثل یه فیلم ترسناک! مگه نه؟ اما چیزی که مهمه اینه که گول این جاذبه رو نخوریم و خودمونو درگیر بازی اونا نکنیم.
*(مبلغ در این لحظه میتواند با بالا بردن ابروها و لحنی صمیمی، این سوال را از مخاطبین بپرسد: «تاحالا شده یه فیلم ترسناک ببینید و بعدش تا چند وقت بترسید؟») *
همونطور که دیدن فیلم ترسناک ممکنه ما رو بترسونه و ذهنمون رو مشغول کنه، دشمنی هم میتونه همین کارو با ما بکنه. اگه اجازه بدیم که دشمنی تو دلمون ریشه بدوونه، کم کم کنترل خودمونو از دست میدیم و ممکنه کارهایی انجام بدیم که بعدا پشیمون بشیم. پس باید چیکار کنیم؟ باید با آگاهی و بصیرت، جلوی نفوذ دشمنی رو بگیریم و نذاریم که قلبمون رو تسخیر کنه. (مبلغ در این لحظه میتواند با اشاره به قلب خود، این نکته را به صورت بصری نیز به مخاطبین منتقل کند.)
تطبیق با مخاطب
بچه ها، تا حالا شده صبح که از خواب بیدار میشید، تو اینستاگرام یا تلگرام یه سری پست و استوری ببینید که ناخودآگاه روتون تاثیر بذاره؟ مثلاً یه تبلیغ خیلی جذاب برای یه لباس یا یه فیلم که همه دارن راجع بهش حرف میزنن. اینا همش یه جور ورودی به ذهن ماست. حالا فکر کنید این ورودیها همیشه درست و بیطرفانه نباشن.
دشمن کیه؟ همونی که نمیخواد ما درست فکر کنیم، درست انتخاب کنیم و به هدفهامون برسیم. ممکنه یه دوست باشه که با حرفاش ناامیدمون کنه، یه رسانه باشه که با اخبار دروغ، ذهنمون رو مسموم کنه، یا حتی یه فکر منفی باشه که تو سرمون میچرخه و نمیذاره پیشرفت کنیم. یهود و مشرکین هم دقیقا همین کارو میکنن، نمیخوان ما به خدا برسیم.
حالا چطوری میتونیم هوشیار باشیم؟ با شناختن دشمن. دشمن همیشه با نقاب نمیاد. گاهی وقتا خیلی شیک و مجلسی میاد و با حرفای قشنگ گولمون میزنه. باید یاد بگیریم تحلیل کنیم، فکر کنیم و هر چیزی رو بدون تحقیق و بررسی قبول نکنیم. مثل یه کارآگاه که دنبال سرنخ میگرده. یه لحظه به شهدای مدافع حرم فکر کنید، به جوونایی که جونشون رو فدا کردن تا ما اینجا راحت باشیم و درس بخونیم. اونا فهمیده بودن دشمن کیه و برای چی داره میجنگه. ما هم باید یاد بگیریم مثل اونا، دشمن رو بشناسیم و اجازه ندیم بهمون ضربه بزنه.
بچه ها دقت کنید، این دشمن شناسی فقط یه وظیفه دینی نیست، یه مهارته برای زندگی بهتر. وقتی یاد بگیریم درست فکر کنیم و درست انتخاب کنیم، میتونیم تو درسهامون موفق باشیم، دوستای بهتری پیدا کنیم و در آینده یه زندگی شادتر و موفقتری داشته باشیم. ما هم عضوی از جبهه مقاومت هستیم، جبههای که هدفش دفاع از حق و حقیقته. و بدونید هزینه مقاومت، خیلی کمتر از هزینه تسلیم شدنه. (با لبخند و نگاهی مهربان به مخاطبان) بچه ها، حالا یه سوال: فکر میکنید اگه هر روز صبح قبل از اینکه گوشیمون رو چک کنیم، یه صفحه قرآن بخونیم، چقدر میتونه تو هوشیاری ما تاثیر داشته باشه؟ یه لحظه فکر کنید... (مکث کوتاه برای فکر کردن مخاطبان) آفرین! دقیقاً. قرآن یه نقشه راهه برای زندگی درست. وقتی هر روز با قرآن شروع کنیم، ذهنمون آماده میشه برای مقابله با هر نوع فریب و نیرنگی. (با انرژی بیشتر) پس بیاید از همین امروز شروع کنیم. هر روز یه قدم کوچیک برداریم برای شناختن دشمن و قویتر شدن. (با اشاره به دست و کمی به سمت جلو خم شدن) یادتون باشه، ما دخترای مسلمون، نسلی هستیم که قراره آینده این مملکت رو بسازیم. پس باید قوی باشیم، هوشیار باشیم و همیشه در مسیر حق قدم برداریم.
عهد جمعی
خداوند در قرآن به ما یاد داده که دشمنان دین چه کسانی هستند و ما باید چگونه در برابر آنها هوشیار باشیم. حالا وقتشه که این آگاهی رو به عمل تبدیل کنیم.
بیاید با هم عهد ببندیم که: ۱- هر روز توی اخبار و رسانهها، دنبال ردپای دشمنیها باشیم و سعی کنیم فریب تبلیغات دروغین رو نخوریم. ۲- با دوستامون و خانوادمون دربارهی نقشههای دشمنان حرف بزنیم و آگاهیشون رو بیشتر کنیم. ۳- هر وقت دیدیم کسی داره ناآگاهانه حرف دشمن رو تکرار میکنه، با مهربونی و صبر، حقیقت رو براش روشن کنیم.
اینها فقط چند تا پیشنهاد بود. شما میتونید عهدهای دیگهای ببندید. مهم اینه که نشون بدید تصمیم دارید با آیههای قرآن زندگی کنید.
در این محفل زندگی با آیه ها، با هم عهد میبندیم که با چشمانی باز و دلی آگاه، در برابر دشمنیها بایستیم و اجازه ندیم ایمانمون خدشهدار بشه.
و یادتون باشه، همیشه از خدا کمک بخواهیم تا در این راه، ما رو ثابت قدم نگه داره.
#زندگی_با_آیه_ها