فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴در #شب_سوم #محرم یادی کنیم از دختران شهدای مدافع حرم
😔وداع فرزندان دختر با پیکر پدر شهید مدافع حرم
🌷 #شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات 🌷
♨️ @Maddahionlin 👈
🏴جدیدترین تصویر از ضریح مطهر دردانه امام حسین(ع) حضرت رقیه(س) در شب دوم #محرم 1442
♨️ @Maddahionlin 👈
مداحی آنلاین - به قولت عمل کنه دوباره - حاج محمود کریمی.mp3
6.18M
#توسل 💕
🔳 #زمینه #شب_سوم #محرم
🌴به قولت عمل کنه دوباره
🌴منو بغل کن که داره
🎤 #محمودکریمی
♨️ @Maddahionlin
هدایت شده از نشریه عبرتهای عاشورا
🌹 #روضه_خوان_کراواتی!
.♦️زمانی بود که متواری بودیم، منزلی در مشهد گرفته بودیم که یک اتاق داشت. به خاطر دارم که صاحبخانه، مجلس روضه خوانی داشت و دو تا از مداح های مجلس نیامده بودند؛ #شهید_اندرزگو گفت: حالا که روضه خوان تان نیامده، خود من برای شما روضه می خوانم.
♦️در آن زمان به علت این که در حال فرار بودیم «سید» تغییر قیافه داده بود ریشهایش را از ته تراشیده بود و #کراوات هم زده بود!
در آن مجلس روضه با همان شکل و قیافه، شروع کرد به مداحی و خانم صاحبخانه باور نمی کرد که آدمی با این وضع و حال، اینقدر خوب بتواند مداحی کند. روضه ی آن روز روضه ی حضرت علی اکبر(ع) بود، همان طور که گفتم تا به حال آن نحوه روضه را نشنیده بودم. جالب این که خودش هم در حین روضه خواندن مثل باران بهاری اشک می ریخت.
🌹یادش گرامی باد/صلوات
🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا
🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
🗒 #وصیت_نامه آسمانی شهید#حاج_قاسم_سلیمانی
💖«#قسمت_سوم»
🔸 سارُق، چارُقم پر است از امید به "تو و فضل و کرَم تو"
⚜همراه خود دو چشم بسته آورده ام، که ثروت آن در کنار همه ناپاکیها یک ذخیره ارزشمند دارد...!
و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است...گوهر اشک بر اهل بیت است....گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم..... دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم....✨😭
💗خداوندا!
در دستان من چیزی نیست؛
• نه برای عرضه چیزی دارندو نه قدرت دفاع دارند....•
🔅 اما در دستانم چیزی را ذخیره کرده ام که به این ذخیره امید دارم....!!
•||و آن روان بودن پیوسته به سمت تو است||•
🌷 وقتی آنها را به سمتت بلند کردم، وقتی آنها را برائت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی.🤲
❣خداوندا!
پاهایم سست است.رمق ندارد.😔
جرأت عبور از پلی که از «جهنّم»
عبور میکند،ندارد...
💠من در پل عادی هم پاهایم میلرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازکتر است و از شمشیر بُرنده تر؛ اما یک امیدی به من نوید میدهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم.
🌺من با این پاها در حَرَمت پا گذارده ام...
و دورِ خانه ات چرخیده ام...
و در حرم اولیائت در بین الحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم...و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم...!!
🔹و در دفاع از دینت؛ دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. 🥀
🌻امیددارم آنجهیدنها و خزیدنها و به حُرمت آن حریم ها، آنها را ببخشی...
❣️🍃🌸🍃❣️
🧔🏻 #دوست_شهید_من
🌹 شهید مدافع حرم #شهید_محسن_حججی
6️⃣ برای خودش داش مشتی بود 🕴🏻
🔸 نمیشود اسمش را گذاشت لات❗ما نجف آبادی ها به این ترتیب آدمها می گوییم "میقان" به قولی داش مشتی. اولین تصویری که ازش دارم این شکلی بود که پسری لاغرمردنی با سبیل کم پشت و موهای تا روی گوش و پشت مو. فرمان موتور هوندایش را خرگوشی بالا آورده بود مدام آن دسته کلید بافتنی اش را تاب می داد از این مدلها که زندانی ها می بافتند.
پسر با معرفت و خوش مشربی بود. گاهی با بچهها میرفت خوشگذرانی 🏍️.
✅ نمیدانم چرا و چگونه ولی از وقتی پایش به موسسه شهید کاظمی باز شد روز به روز تیپش تغییر کرد دیگر این محسن آن محسنی نبود که روزهای اول دیده بودمش. از حرکات و سکناتش میفهمیدم که زلفش با حاج احمد کاظمی گره خورده🥨.
🔸 چند بار مرا با خودش برد سر مزار شهید کاظمی اوایل برای من خیلی جذاب نبود. او هر هفته می رفت. دو تا موتور دو ترک میرفتیم تخت فولاد. سه چهار متر قبل از قبر می ایستاد و سلام می داد. می نشست کنار قبر و آخر سرهم عقب عقب میآمد و به نشانه خداحافظی احترام نظامی می گذاشت👮🏻♂️.
🎙️ راوی: دوست شهید (حسین نجفیان)
📚 کتاب "سربلند" ، صفحه ۹۸