eitaa logo
پستچی💯
19.3هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
7 فایل
✨بنام خدای شفیع و صبور✨ جهت رزرو تبلیغات فقط بااین آیدی هماهنگ کنید @vojdani_80 لطفا پست هارو کپی نکنید ممنون از درک شما🙏🏻 (⁠✯⁠ᴗ⁠✯⁠) بهترین ها را برایتان پست خواهیم کرد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پستچی💯
🌱 بالهایت را باز کن پرواز کن🕊️ برای رسیدن به اهدافت تلاش کن کسی غیر از خدا✨ صاحب این آسمان نیست... 🌸🍃❤️ @postchiy
مبتلا باش به امید، بدون خدا حساب کتاب سرش میشه. میبینه امید داری.شوق داری، کاری میکنه که همه‌ی ناممکن های زندگیت به ممکن ترین حالت خودشون دربیان... 🌸🍃❤️ @postchiy
معنی زنجانی چه قشنگ میگه: از بس به یاد آن لب، گفتم به سجده یا‌ رب ترسم که چون بیایی من توبه کرده باشم! 🌸🍃❤️ @postchiy
🌸🍃❤️ فقط یک جاست که می‌شود لم داد، پا دراز کرد، با چای مست شد، و بلند بلند خندید، بی آنکه ذره ای غم آدم را اسیر کرده باشد، می‌دانی کجا؟! درست بر بلندای دوست داشتنت... 🌸🍃❤️ @postchiy
هدایت شده از وهمِ‌سبز🌱
‌ Do More what makes you happy. چیزے ڪه باعث خوشحالیِ تو میشه،بیشتر انجامش بده. Join > @vhm_sabz
تنها کسی که هیچ وقت یکی بهترش ، مثلش یا حتی فیکش هم گیر نمیاد مادره .... ❤️ 🌸🍃❤️ @postchiy
محسن محمدی چقدر قشنگ میگه: اصلا درست قصه‌ی ما اشتباه بود اما چقدر با تو دلم رو به راه بود...! 🌸🍃❤️ @postchiy
غافلگیری روزِ تولد تاتُ.pdf
3.52M
🌼پی دی اف 🌸عنوان: غافلگیری روزِ تولد تاتُ هرشب یک قصه جذاب و شیرین برای کودك دلبند شما🍃 درکانال پستچی🌱 🌸🍃❤️ @postchiy
ما بَر درِ عشق حلقه کوبان؛ تو قفل زده کلید بُرده ... 🌸🍃❤️ @postchiy
🌸🍃❤️ ♦️حکایت می کنند که روزی مردی ثروتمند سبدی بزرگ را پر از گردو کرد، آن را پشت اسب گذاشت و وارد بازار دهکده شد، سپس سبد را روی زمین گذاشت و به مردم گفت: «این سبد گردو را هدیه می دهم به مردم این دهکده، فقط در صف بایستید و هر کدام یک گردو بردارید. به اندازه تعداد اهالی، گردو در این سبد است و به همه می‌رسد.» مرد ثروتمند این را گفت و رفت. مردم دهکده پشت سر هم صف ایستادند و یکی‌یکی از داخل سبد گردو برداشتند. پسربچه باهوشی هم در صف ایستاد. اما وقتی نوبتش رسید در کنار سبد ایستاد و نوبتش را به نفر بعدی داد. به این ترتیب هر کسی یک گردو برمی‌داشت و پی کار خود می‌رفت. مردی که خیلی احساس زرنگی می‌کرد با خود گفت: «نوبت من که رسید دو تا گردو برمی‌دارم و فرار می‌کنم. در نتیجه به این پسر باهوش چیزی نمی‌رسد.» او چنین کرد و دو گردو برداشت و در لابه‌لای جمعیت گم شد. سرانجام وقتی همه گردوهایشان را گرفتند و رفتند، پسرک با لبخند سبد را از روی زمین برداشت و بر دوش خود گذاشت و گفت: «من از همان اول گردو نمی‌خواستم. این سبد ارزشی بسیار بیشتر از همه گردوها دارد.» این را گفت و با خوشحالی راهی منزل خود شد. خیلی‌ها دلشان به گردوبازی خوش است و از این غافلند که آنچه گرانبهاست و ارزش بسیار بیشتری دارد سبدی است که این گردوها در آن جمع شده‌اند... 🌸🍃❤️ @postchiy
6.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤍استــــــــــورے حجاب ✨ ❤️).. خواهرم اجر تقوای شما نیست کم از اجر شهید ♥️(.. 🌻|↫ 🌻|↫ @postchiy
زندگۍ لحظات سخت زیادی دارھ امـا اینو یادت‌ نره کھ تو از پس خیلـے هاش بر اومدی این یعنی بازم میتونی ـ 💙🐋 🌙✨ 🌸🍃❤️ @postchiy