eitaa logo
استاد پورعلیزاده روانشناس اصفهان 🔞🔞🔞
3.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
725 ویدیو
19 فایل
سلام دوستانم🌹خوشحال میشم سوالاتتون و در pv برام ارسال کنید🌹 @Pouralizade هماهنگی وقت مشاوره حضوری تماس با شماره 09134118416 👇آدرس اینستاگرام👇 instagram.com/pouralizade 👇 آدرس سایت👇 Www.pouralizade.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
تخصص: مشاوره پیش از ازدواج💍 و زوج درمانی💞 ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ پاسخ استاد پورعلیزاده موضوع: شوهرم در خواندن و سستی می کند ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ سوال شما عزیزان🌹 سلام آقای پورعلیزاده خسته نباشید شبتون بخیر بنده فردی مذهبی و مقید به نماز و روزه هستم ولی شوهرم اینطور نیست زیاد یموقع هایی خودش نماز میخونه و یموقع هایی من باید بهش بگم که لجبازی میکنه و نمیخونه و من خیلی ناراحت میشم چیکارش کنم من اصلا نمیتونم ببینم شوهرم نماز نمیخونه ... خیلی زود هم عصبانی میشه و داد و بیداد میکنه ... در غیاب من هم سیگار میکشه هرچی بهش میگم میگه نمیکشم ... من چیکار کنم باهاش تروخدا راهنماییم کنید خسته شدم دیگه... 🦋لطفا پاسخ استاد پورعلیزاده را در صوت زیر بشنوید و برای دوستانتان ارسال کنید💞💞💞👇👇👇 ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ https://eitaa.com/pouralizadeh
1.14M
تخصص: مشاوره پیش از ازدواج💍 و زوج درمانی💞 ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ پاسخ استاد پورعلیزاده موضوع: شوهرم در نماز خواندن کاهلی و سستی میکند ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ https://eitaa.com/pouralizadeh
سخنرانی استاد پورعلیزاده دوشنبه ها ساعت ۹:۴۵ صبح آدرس: حبیب آباد ، بلوار شهید بهشتی ، مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام
تخصص: مشاوره پیش از ازدواج💍 و زوج درمانی💞 ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ پاسخ استاد پورعلیزاده موضوع: ترس از سرزنش _ ترس از شکست و پشیمانی_ افسردگی و استرس ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ سوال شما عزیزان🌹 سلام سوال دارم جواب می دهی ناراحتی کار اشتباه انجام دادن یا سوتی در حالی که می دانید انجام آن کار ضررت هست و بعضی موقع دوست داری گریه کنی جز افسردگی هست راهکار مقابله با استرس چیست چگونه آنرا می توانیم دفع کنیم 🦋لطفا پاسخ استاد پورعلیزاده را در صوت زیر بشنوید و برای دوستانتان ارسال کنید💞💞💞👇👇👇 ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ https://eitaa.com/pouralizadeh
937.7K
تخصص: مشاوره پیش از ازدواج💍 و زوج درمانی💞 ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ پاسخ استاد پورعلیزاده موضوع: ترس از سرزنش _ ترس از شکست و پشیمانی_ افسردگی و استرس ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ https://eitaa.com/pouralizadeh
تخصص: مشاوره پیش از ازدواج💍 و زوج درمانی💞 ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ پاسخ استاد پورعلیزاده موضوع: استقلال کامل پسر ۱۶ ساله ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ سوال شما عزیزان🌹 سلام جناب آقای دکتر خسته نباشید یه راهنمایی ازتون میخام بی زحمت راهنماییم کنید عاقبت تون بخیر باشه که تو این شرایط بد اقتصادی حال خانواده ها را درک میکنید و بدون هیچ چشم داشتی خانواده ها را راهنمایی میکنید اجرتون با خانم فاطمه زهرا❤️ اینکه فرمودین سهل انگارین نه آقای دکتر دوستش وخانوادش را میشناسم از این نگرانم که اگه سوییت را بدیم دستش رفیق‌های زیادتری بیاره تو خونه فقط یه موضوعی هست که واحدی که در آن زندگی می‌کنیم یه خوابه هست و پسرم تو سالن میخوابه برا همینه که اعتراض می‌کنه بفرستمش سر کار اشکالی داره ؟ میگه میرم سر کار پولهایم را جمع میکنم برا خرید موتور .......... اینم دغدغه دیگه ی من🥲 خییییلی ممنونم آقای دکتر از پاسخگوییتون استاد بزرگوار سوال من داره می‌ره تو هفته ی سوم لطفاً راهنماییم کنید ❤️ 🦋لطفا پاسخ استاد پورعلیزاده را در صوت زیر بشنوید و برای دوستانتان ارسال کنید💞💞💞👇👇👇 ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ https://eitaa.com/pouralizadeh
1.2M
صوت تخصص: مشاوره پیش از ازدواج💍 و زوج درمانی💞 ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ پاسخ استاد پورعلیزاده 🌸 موضوع: استقلال کامل پسر ۱۶ ساله ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ https://eitaa.com/pouralizadeh
525.9K
صوت تخصص: مشاوره پیش از ازدواج💍 و زوج درمانی💞 ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ پاسخ استاد پورعلیزاده 🌸 موضوع: نوجوان و کار ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ https://eitaa.com/pouralizadeh
تخصص: مشاوره پیش از ازدواج💍 و زوج درمانی💞 ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ پاسخ استاد پورعلیزاده موضوع: تکلیف دختر ۹ ساله و حجاب ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ سوال شما عزیزان🌹 دختری دارم ۹ساله وچند روز دیگه به تکلیف میرسه‌.. خانواده شوهرم یعنی جاری هام حجاب نمیگیرن ولی خانواده ی خودم مذهبی مدام به دخترم میگن دیگه به تکلیف رسیدی باید روسری سر کنی و نماز بخونی ........... شوهر خواهرم میگه من دیگه به تو نامحرم هستم .......... دخترم از این موضوع ناراحت میشه و گاهی جیغ میزنه ومیگه چرا بهم میگن ...منم نمیخام زده بشه لطفاً راهنماییم کنید که در برخورد با دخترم و دیگران چه واکنشی نشون بدم ممنونم....... ممنونم لطف میکنید اجرتون با خدای مهربان 🦋لطفا پاسخ استاد پورعلیزاده را در صوت زیر بشنوید و برای دوستانتان ارسال کنید💞💞💞👇👇👇 ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ https://eitaa.com/pouralizadeh
982.3K
صوت تخصص: مشاوره پیش از ازدواج💍 و زوج درمانی💞 ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ پاسخ استاد پورعلیزاده 🌸 موضوع: به تکلیف رسیدن دختر ۹ ساله و حجاب ┄┅┅✹🌺✹┅┅┄ https://eitaa.com/pouralizadeh
نوشته های ناهید: 🌧 - مامان نبود و هیچ کاری از دستم بر نمی اومد روی مبل نشستم و گفتم : مینا یک قلم و کاغذ بیار جاهایی که ممکنه رفته باشه رو بنویسیم مجید پرسید مثلا کجا ما که به همه زنگ زدیم ؛ گفت : مطمئنم هر کجا که رفته باشه سفارش کرده به ما چیزی نگن ؛ پس میریم در خونه شون و پرس و جو می کنیم ممکنه خونه ی یکی از دوستانش باشه ؛ مینا با افسوس گفت : بی فایده اس اگر اون واقعا خودش رفته باشه و اتفاقی براش نیفتاده باشه ما باید صبر کنیم تا خودشو نشون بده ؛ در خونه ی کسی رو زدن و پرسیدن مامان من اینجاست واقعا که خجالت داره ؛ من که روم نمیشه ؛ گفتم : من به خاطر مامان هر کاری می کنم اون باید بدونه که چقدر دوستش داریم ؛و مهمترین شخص توی زندگی ماست ؛ اگر نادیده اش گرفتیم اگر به فکر حالش نبودیم برای این بود که صبوری می کرد و حرف نمی زد دردشو به ما نمی گفت منم بی تقصیر نیستم یک فکر احمقانه همیشه نسبت به اون داشتم ؛ که مثل کوه پشت سر ماست نمی دونستم این کوه به مرور زمان فرسوده شده ؛ سنش رفته بالا ؛ غم های روزگار صبرشو لبریز کرده نفهمیدم مادرم پیر شده پشتِ خم شده و زانو دردشو دیدم ولی اصلا برام جدی نبود ؛ ندیدم که دیگه طاقت نداره غم های ما رو به دوشش بکشه ؛ مجید گفت : آره ولی تقصیر ما هم نیست کسی رو توی این دنیا نداریم که بهش تکیه کنیم توی دنیایی که آدم ها حتی حقوق شهروندی ندارن کار نیست گرونی و بی پولی اذیتمون می کنه باید به کی پناه ببریم؟ به جز مادر چه کسی بود که به دادمون برسه ؛ شما ها می دونستین که سارا حامله شد و بچه رو انداخت ؟ نشستیم و فکر کردیم چطوری توی این اوضاع بزرگش کنیم من حتی خرج خودمون دو نفر رو هم با بدبختی بدست میارم ؛ باورتون میشه یکی دوبار به مسعود رو انداختم رک و راست گفت ندارم ؛ ولی یک هفته بعد ماشین مهدیه رو عوض کرد ؛ به خدا خیلی بهم گرون تموم شد ؛ آخه منم دلم نمی خواد دستم رو پیش کسی دراز کنم ولی به هر دری می زنم نمیشه هرجا میرم کار می کنم حقوقش کفاف زندگی رو نمیده میام بیرون به هوای اینکه پول بیشتر در بیارم به در بسته می خورم خب چیکار می کردم ؛ مجبور بودم بیام پیش مامان ؛ اونم یک وقت ها بهم می داد ولی اونقدر نصیحتم می کرد که عصبی می شدم و اون حرفا رو بهش می زدم ؛ باور کنین منم دلم نمی خواد این خونه رو بفروشه ولی چاره ی دیگه ای نداشتم که بهش فشار بیارم من الان جوونم یک بار به دنیا میام نباید به فکر آینده ی خودم باشم ؟ فکر کردم خونه رو بفروشیم و یک مقدار بده به من سرمایه کنم می خوام با یکی از دوستام شریک بشم و رستوران خیابونی بزنیم ؛ ولی بهش قول داده بودم که از درامدم هر ماه بهش بدم باور کنین که این کارو می کردم مامان داشت راضی می شد ولی مسعود نذاشت و دخالت کرد . ژیلا گفت , می دونی مشکل تو چیه مجید ؟ هیچ کس رو به جز خودت و مشکلت نمی بینی نه احساس مامان و نه خواهرات ؛ هیچ با خودت فکر کردی ما سه نفر هم آدمیم یا مثل خیلی از مرد ها فکر کردی چون دختریم حقی نداریم ؟ چرا مادر باید خونه رو بفروشه و بره یک جای کوچکتر که تو راحت زندگی کنی ؟ مگه غیر از اینکه تو باید گلیمت رو خودت از آب بکشی ؛ اگر درست رفتار کرده بودی و سر یک کار می موندی الان این حال و روزت نبود ؛ من بهت میگم چرا بچه ات رو محکوم به نیستی کردی چون از مسئولیت فرار می کنی ؛مدام نق می زنی و شاکی هستی اگر این همه تلاشی که برای بدست آوردن پول باد آورده کردی صرف یک کار درست و حسابی می کردی الان وضعیت از این بهتر بود ؛ مجید طبق معمول عصبی شد و شروع کردن با ژیلا جر و بحث کردن و من و مینا هر جایی که امکان داشت مامان بره رو نوشتیم ؛ و آخرین جمله ی مجید این بود , برین بالا و بیان پایین مامان برگرده من این خونه رو می فروشم ؛چه شما ها راضی باشین چه نباشین ؛ گفتم : داداش جان ، برادرم ؛ آقا مجید چیزی که تو در نظر نمی گیری سن و سال مامان هست فروختن این خونه براش مثل اینه که احساس آوارگی و در بدری کنه ؛ اون دیگه طاقت روزهای جوونی رو نداره و نمی تونه دلشو به دریا بزنه الان موقعیه که باید آرامش داشته باشه احساس کنه به جایی مطلقه و بچه هاش کنارش هستن ؛ چرا نمی خوای بفهمی که این کار شدنی نیست مگر اینکه به درد و رنج مادرت راضی باشی ؛ اگر هستی بسم الله هر کاری می خوای بکن ما سه خواهر چشمداشتی به این خونه و زندگی نداریم همیش مال تو ولی لطفا حساب مامان رو بکن ؛ حالام که فهمیدی مریضه دیگه اگر یک کلمه در این مورد حرف بزنی با من طرفی کاری می کنم که روت نشه توی صورت ما نگاه کنی ؛ الانم اگر دلیل رفتن مامان تو باشی هیچوقت ازت نمیگذرم و دیگه تو رو برادر خودم نمی دونم ؛