🇮🇷﷽🇮🇷
داستان #شگفت_انگیز واقعی
قابل توجه #پزشکان_
و #خدمات_قوه_قضایی
و #درگاه_مجوزات_و_مالیات خصوصا قبل از اینکه کاری کرده باشند!👇
دکتر #مرتضی_شیخ
اعلام کرده بود؛
هرکس هرمبلغی،میخواهد درصندوقی که در چندقدمیِ کنار میزش بودبیندازد
و چون حق ویزیت،پنج ریال" بود(خیلی کمتر از حق ویزیت سایرپزشکان زمانش)
برای #گرفتن_آن_مبلغ هم اصرار نداشت
و صندوق رادرچند قدمیِ کنارمیزش #بدون_نظارت گذاشته بود
فلذا بسیاری از بیمارانی که به مطب او مراجعه میکردند،
سر فلزی نوشابه"
داخل صندوق می انداختند وصدایی شبیه انداختن سکه شنیده به گوش دکترومردم منتظر درمطب میرسید!
(هرچند به ندرت هم شاید خیّر خاصی میشد که متوجه این قضیه باشدو چندتا پنج ریالی اضافه به صندوق بیندازد)
اما معمولا مردم،
توان چندان پرداخت هزینه اندک راهم نداشتند...
#دختر_دکتر_مرتضی_شیخ نقل میکند:
روزی متوجه شدم پدرم مشغول شستن و ضدعفونی کردن انبوه سر نوشابه های فلزی است!
#با_تعجب اعتراض کردم؛
پدر بازی تان گرفته؟!
(پول درست حسابیِ حق ویزیت از مردم که نمی گیری،حالا این چه زحمتیه به خودت میدهی؟!)
چرا سرنوشابه هارا میشویید؟!
پدر جوابی داد که اشکم در آمد...
ایشان گفت:
دخترم،مردمی که مراجعه میکنند باید از سرنوشابه های تمیز استفاده کنند
تا آلودگی را ازجاهای دیگر به مطب نیاورند...
این سرنوشابه های تمیز را آخر شب،
دراطراف مطبم میریزم تا مردمی که مراجعه میکنند ازاینها که تمیزه استفاده کنند!
#آخه_بعضیها خجالت میکشند که چیزی داخل صندوق نیندازند!
#زندگی_اربعینیِ_امام_زمانی
#استغاثه_
#توضیح_تفکر_ظهور_صغری_بزودی👇
┄┅═☫ @poyeshe313 ☫═┅┄