اولین روزه ی کله گنجشکیاش بود. رفت سراغ جعبه های خرمایی که گوشه اتاق بود. همان خرماهایی که باید بستهبندی میشدند برای توزیع بین مردم.
دانهای برداشت و نشست سر سفرهی افطار.
لحظهی افطار رسید. لحظه شماری کرده بود برایش. صدای الله اکبر که خانه را پر کرد
گفتم: میدونی شرط خوردن این خرماها چیه؟
_نه، چیه مامان؟
_اینکه برای بچههای فلسطین دعا کنی.
خرما توی دستهای کوچکش جا گرفته بود لحظهای سکوت کرد بعد دستها را باز کرد دعای مستجاب افطار ما نذر کودکان فلسطین شد ...
#روایت_تهران
#دعای_مستجاب_افطارم_نذر_کودکان_فلسطین
#دعایمن_سلاحمن
#سلاحنا_دعائنا
#رمضان_المقاومه
عکسها و روایتهای خود را از مشارکت در #پویش_فرزندان_رمضان پویش برای ما بفرستید:
🆔@so_ghaffari
با ما همراه باشید:
🔻بله | ایتا🔻
این بسته ها هم میروند تا چراغی دیگر را در یک شهر دیگر روشن کنند
مردم کدام شهر این بار دعای مستجاب افطارشان نذر کودکان غزه خواهد شد؟...
شما حدس بزنید!!
#دعای_مستجاب_افطارم_نذر_کودکان_فلسطین
#قدم_کوچک_من_برای_غزه
#فرزند_رمضانیم
#دعایمن_سلاحمن
#سلاحنا_دعائنا
#رمضان_المقاومه
عکسها و روایتهای خود را از مشارکت در پویش برای ما بفرستید:
🆔@so_ghaffari
با ما همراه باشید:
🔻 بله | ایتا🔻