eitaa logo
پویش فرزندان رمضان
109 دنبال‌کننده
65 عکس
16 ویدیو
13 فایل
گردهم آمدیم تا زمان افطار برای تعجیل فرج و رهایی مردم مظلوم غزه دعا کنیم. اگر ما را محاصره اقتصادی کنند، فرزند رمضانیم و اگر ما را محاصره نظامی کنند، فرزند عاشوراییم #فرزندان_رمضان #رمضان_المقاومه #دعای_من_سلاح_من @So_Ghaffari https://ble.ir/prayforgaza
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم برای قدس چند سال چشم انتظار مانده بود تا به رفقای شهیدش بپیوندد؟ دقیقش را نمی‌دانم. اما این را خوب می‌دانم که عاقبت مردان خدا، عاقبتشان در مسیر جهاد همین است: شهادت. همه چیز به همین آیه گره خورده: و منهم من ینتظر، انتظار... در راه حق مبارزه کرد و عاقبت به شهادت رسید. او هم در واقع شهید راه آزادی قدس است و شاید یک روز در پرونده ی اعمال ما هم همین قدم‌های کوچک ثبت شود و برایمان بنویسند: یک قدم، برای آزادی قبله‌ی اول مسلمانان برداشت! عکس‌ها و روایت‌های خود را از مشارکت در پویش برای ما بفرستید: 🆔@so_ghaffari با ما همراه باشید: 🔻بله | ایتا🔻
بسم الله الرحمن الرحیم مهم‌ترین محور مبارزه با طاغوت است. شهادت ائمه علیهم‌السلام نشان‌گر مبارزه‌ی حاد سیاسی ایشان با طاغوت است. مبارزه‌ای که طاغوت آن را می‌فهمد و احساس خطر می‌کند. شهادت سردار محمدرضا زاهدی و همرزمانش هم بیان‌گر امتداد همان مبارزه است، رویارویی پیوسته با طاغوت. و جمهوری اسلامی ایران، دفاع از مظلومیت فلسطین و مبارزه با طاغوت‌ها و مستکبران زمان را فقط در شعارهایش دنبال نمی‌کند بلکه نقش کلیدی و مؤثر در تقویت جبهه‌ی مقاومت دارد. عکس‌ها و روایت‌های خود را از مشارکت در پویش برای ما بفرستید: 🆔@so_ghaffari با ما همراه باشید: 🔻بله | ایتا🔻
برای برادری که نمی‌شناختمش یک بسته خرما برداشتم که دم افطار در پارک محله پخش کنم. از خانه که زدم بیرون همه محل پر از عکس‌ها و حجله‌های شهید بود. آمدم سمت نانوایی، بنرهای عکس شهید در ایستگاه صلواتیِ نزدیکِ نانوایی هم نصب شده بود. نزدیک‌تر که رسیدم نوشته روی بنر خوانا شد: نوکر مهربان ایستگاه صلواتی محراب مولا همه شهدای راه قدس عزیزند اما وقتی متوجه می‌شوی یکی‌شان، جوان‌ترینشان، هم محله‌ای بوده، در یک خیابان قدم زده‌اید، در یک مسجد نماز خوانده‌اید، در یک هیات برای امام حسین اشک ریخته‌اید و ... حس و حالت متفاوت می‌شود؛ غرور و شرمساری هم‌زمان در رگانت می‌دود و از چشمانت سرازیر می‌شود. خرماها را تحویل مسئول ایستگاه می‌دهم تا همراه افطاری توزیع کنند، ایستگاهی که شهید در آن خدمت می‌کرده، و در یک گوشه خیابان به عکس برادر شهیدم، خیره می‌شوم و زمزمه می‌کنم: ای یکه‌سوار شرف، ای مردتر از مرد! بالایی من! روح تو در خاک چه می‌کرد؟ می‌گفت برو، عشق چنین گفت که بشتاب می‌گفت بمان، عقل چنین گفت که برگرد دیروز یکی بودیم با هم، ولی امروز تو نور تر از نوری و من گرد تر از گرد... عکس‌ها و روایت‌های خود را از مشارکت در پویش برای ما بفرستید: 🆔@so_ghaffari با ما همراه باشید: 🔻بله | ایتا🔻