4_574654692785651794.mp3
5.24M
یکم ریلکس کنیم و بخوابیم🎶🎶
#موسیقی
https://eitaa.com/primaryschool
6.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام جعفر صادق ع و کسب روزی حلال
#داستان
https://eitaa.com/primaryschool
هشت پیام مهم که کودکتان نیاز دارد از شما بشنود:
• این وظیفه ی تو نیست که من رو خوشحال کنی
• همیشه می تونی روی عشق من حساب کئی
• تمام احساسات تو برام مهمند
• لارم نیست همیشه من رو راضی نگه داری
• حتی اگه اوضاع بهم بریزه، ما باهم جمع و جورش میکنیم
• گاهی اوقات ممکنه با هم مخالف باشیم و این ایرادی نداره رابطه من و تو قوی تر از هر مخالفتیه
• من هیچوقت ازت نمیخوام کسی غیر از چیزی که هستی باشی
• من کامل نیستم و از تو هم انتظار ندارم آدم کاملی باشی
#نکات_تربیتی
https://eitaa.com/primaryschool
#قصه
#داستان_متن
تمیزی چه خوبه
یك روز كلاغ كوچولو روی شاخهی درختی نشسته بود كه یكدفعه دید كلاغ خالخالی ناراحت روی شاخهی یك درخت دیگر نشسته است. كلاغ كوچولو پر زد و رفت پهلویش و پرسید: «چی شده خالخالی جون؟ چرا اینقدر ناراحتی؟» خالخالی با ناراحتی سرش را تكان داد و گفت:« آخه دوست خوبم، من یادم رفته به مامانم بگم منو ببره سلمونی كلاغها و پرهامو مرتب و كوتاه كنه. مامانم چندبار گفت: خالخالی، بیا پنجههاتو تمیز كنم، اما منكه داشتم پروانهها را تماشا میكردم، گفتم بعداً و بعد هم یادم رفت!»
🔹🔸🔹🔸🔹
كلاغ كوچولو گفت:« لابد برای همینه كه دُمتم تمیز نكردی؟» خالخالی با تعجب پرسید؟«دُممو تو از كجا دیدی؟!» كلاغ كوچولو خندید و جواب داد: « آخه از اون روز كه افتادی تو گِلا، هنوز دُمت گِلیه!» خالخالی كه خیلی ناراحت بود شروع كرد با نوكش تنش را خاراندن و گفت: «یادم رفت!» كلاغ كوچولو گفت: «لابد حمومم نكردی!» خالخالی گفت: «اونم یادم رفت!»
« تمیزی چه خوبه! من از این به بعد همش تمیز میمونم!»
🔹🔸🔹🔸🔹
درهمین موقع خانم كلاغه كه مربی مهدكودك كلاغها بود پر زد و آمد كنار آنها نشست. نگاهی به خالخالی كرد و پرسید:« خب جوجههای من چرا اینجا نشستین، مگه نمیخواین بشینین روی درخت مهدكودك تا درسمون رو شروع كنیم؟» كلاغ كوچولو گفت: « آخه...آخه...» بعد سرش را پایین انداخت. خانم كلاغه كه متوجه موضوع شده بود، گفت: «میخواستم در مورد بهداشت براتون صحبت كنم... تو خالخالی میدونی ما كلاغها چهجوری باید تمیز باشیم؟»
🔹🔸🔹🔸🔹
خالخالی جواب داد:«بله خانم كلاغه، باید حموم كنیم، ناخن پنجههامونو بگیریم، همیشه بعد از خوردن غذا منقارمون رو تمیز كنیم، عین آدما كه مسواك میزنن، پرهامونو مرتب و كوتاه كنیم.»
كلاغ كوچولو دنبالهی حرف خال خالی رو گرفت و گفت:«مثله آدما كه موهاشونو كوتاه میكنن و شونه میزنن.»
🔹🔸🔹🔸🔹
خانم كلاغه گفت:«آفرین آفرین... خوشحالم كه همه چی رو بلدی... پس من میرم به كلاغای دیگه یاد بدم.»
همینكه خانم كلاغه خواست پرواز كند و برود، كلاغ كوچولو گفت:«صبر كنین خانم كلاغه. منم میام،»...خالخالی هم گفت:«منم میام... اما ...» خانم كلاغه پرسید:« اما چی؟» خالخالی خندید و جواب داد: «بعد از اینكه همهی اون چیزایی كه گفتم، خودم انجام دادم!...»
خانم كلاغه خندید و با بالش سرخال خالی رو نوازش كرد و گفت:«پس زود باش كه همهی جوجه كلاغها منتظرن!»
🔹🔸🔹🔸🔹
خالخالی به سرعت پری زد و رفت تا خودشو تمیز بكنه، صدای قارقارش به گوش میرسید كه میگفت: « تمیزی چه خوبه! من از این به بعد همش تمیز میمونم!»
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
https://eitaa.com/primaryschool
#سرگرمی
بدون پلک زدن به تصویر سه بعدی دقت کن.چه می بینی؟
https://eitaa.com/primaryschool