eitaa logo
مُنتَظِرانِ مُنجی³¹³
545 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
535 ویدیو
6 فایل
بسم رب المهدی فاطمه (♡ تمام دارایی من محبت شماست یامهدی ✨🌱 شروع عآشقی:۱۴۰۳/۴/۲۳ پایان:ان شاءالله شهادت🌷 من اینجام @perception_313 کپی:حلالت مومن (با ذکر صلوات برای ظهور) (کپی محفل، رمان،داستان و دلنوشته به متن پایین لیست هاشون در سنجاق دقت کنید) 🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیت الله جوادی آملی .mp3
1.61M
جنايات اسرائيل در لبنان و وعده الهی به خاموشی آتش ظالمان 🎙آیت الله العظمی جوادی آملی: «ذات اقدس الهی يك وعده زنده برای ابد داد فرمود: ﴿كُلَّما أَوْقَدُوا نارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ﴾ ـ اين درباره اسرائيلی هاست. در قرآن كريم ـ فرمود هر وقت اين یهود خائن[اسرائیل] آتشی روشن كرد خدا شخصاً خاموش كرد... اسرائيل اگر در برابر مردم مظلوم لبنان جنگنده دارد، در برابر خدا چه دارد؟! فرمود خدا اين آتش را خاموش كرد. جهانی عليه ايران هشت سال آتش روشن كردند، ﴿أَطْفَأَهَا اللّهُ﴾؛ ﴿وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قيلاً﴾از خدا راستگوتر كيست... ۷۵/١/٣١ 👈🏻کانال رسمی دفتر آیت الله العظمی جوادی آملی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤍💛🤍💛🤍💛🤍💛🤍💛 راوی:سارینا✌️ 🪄قسمت سوم🪄 .در ماشین بچه مثبت رو وا کردم و سوار شدم درو محکم زدم که شترررق صدا داد !وییی اوووخی ارث باباش یه وقت خراب نشه از من دیه بگیره !با اخمای درهم سوار شد عین میرغضب می مونه ها حرکت کرد و دست بردم سمت ستاره ی لباس پلیسی روی شونه اش تو دستم بود داشتم !نگاهش می کردم که زد رو دستم محکم که با شدت دستمو عقب اوردم و ستاره اش کند با بهت به دستم نگاه کرد به چه حقی منو زد؟ :منم تا به خودش بیاد یه پس گردنی محکم بهش زدم و جیغ کشیدم .داشتم فقط نگاه می کردم _چتههه وحشی دستم قرمز شد . .بعدم دستم که قرمز شده بود رو نشون ش دادم !عین کفتار از وسط نصف شده نفس می کشید! منم عین ببر زخمی ها چیه فکر کردین االن ببر به این قشنگی رو به اون تشبیهه می کنم؟ حدود نیم ساعتی بود داشت رانندگی می کرد که کلافه پاهامو اوردم روی صندلی و .چهارزانو نشستم که اخم ش غلیظ تر شد :نالیدم . _من گرسنمههههههه :اونم عین خودم با عصبانیت و کشدار گفت ._کاررررد بخوره به اون شکمتتت دو دقیقه وایساآآ با حرص زل زدم بهش و چتری هامو مرتب کردم تا بهتر اخم هامو بیینه اما اصال به روی .خودش نیاورد و داشت رانندگی می کرد !اصال نمی دونم کدوم جهنم دره داشت منو می برد بابا چطور منو داد دست این یابو؟ !خر هم راضی نیست افسارشو این تو دست بگیره بس که نچسبه [کپی با ذکر ۵ صلوات حلال است]🌸
🤍💛🤍💛🤍💛🤍💛🤍💛 راوی:سارینا✌️ 🪄قسمت چهارم 🪄 .گرمم بود حسابی و پاهام داشت می سوخت .کتونی های خوشکل مو وا کردم و جوراب های هندونه ای مو از پام دراوردم .اخیییش جوراب هامو عین بچه های نداشته ام تا کردم گذاشتم توی کیف ام تا از بوی خوب شون .کتاب هام فیض ببرن :نگاهمو به ظبط دوختم و گفتم _می گم میرغضب اهنگ نداری؟ جواب مو نداد ایشششش فکر کرده کیه نکنه فکر کرده پسر سرهنگ مملکته؟ .که هست البته عمو سرهنگ بود !پوووف حاال هرچی پسر رعیس جمهور که نیست .بعد از سال ها بالخره جلوی یه ویال سه طبقه وایساد :با لحن محکمی گفت _.پیاده شو .درو باز کردم همون جور پاهامو کردم تو کفشام عین دمپایی پوشیدمشون و پیاده شدم :زنگ ایفون رو زد که صدایی اومد کیه؟ :سامی جون گفت - 2222. :عجب قضیه سری شد منم واسه شیرین زبونی با ذوق گفتم _.منم2066 ام :یهو صدای همون فرد رنگ خنده گفت _سامیار این دختره کیه؟ :سامیار غرید _.خفه شو باز کن .پسره ایشی کرد و باز کرد .سامیار انگار من دسته بیل ام که بازمو گرفت و دنبال خودش برد داخل !خداوکیلی با این کاراش حس هویج بودن بهم دست می ده اه اه !حاال که جفت ش بودم تازه دقت کردم دیدم چقدر درازه !عین هو به پایه برق گفته زکی .کال با این قد و هیکل تا سینه اش بود . نردبونی بود برای خودش .البته عجیب هم نبود هم پلیس بود هم والیبالیست .با دیدن حیاط فک ام چسبید کف زمین .یه عده پلیس با لباس های کامال مشکی تو حیاط هماهنگ حرکات رزمی می رفتن .یهو رفتن تو روهم دو نفر دو نفر :با ذوق گفتم _.وای سامی اخ جون دعوا دستامو بهم کوبید و بازمو از دست سامیار کشیدم نشستم روی زمین و با لذت داشتم نگاه می .کردم که پارازیت اومد وسط حس و حالم مچ دستمو گرفت دنبال خودش کشید .شروع کردم به غر غر کردن که در ویال رو وا کرد و رفتیم داخل . اینجا هم همون طور بود فقط سفید بود لباساشون و دختر بودن .با دیدن عمو که بین چند تا سرهنگ نشسته بود دویدم سمت شو توی بغلش فرو رفتم .با لوسی خودمو توی بغلش جا کردم و روی پاش منو نشوند عمو جز سامیار بچه ای رو نداشت چون زن عمو نمی تونست بچه بیاره البته نمی دونه من !می دونم این موضوع رو واسه همین من که کوچیک ترین عضو خاندان رادمهر بود خیلی بین همه عزیز بودم به .خصوص عمو .گونه امو بوسید و منم چشای ابی مو مثل گربه شرک کردم زل زدم بهش :عمو گفت ._ اینم دختر برادر من سارینا خانوم :بقیه سری تکون دادن و یه پسر از طبقه باال اومد و گفت ._ چه عجب قسمت شد ما این شر و ببینم سرهنگ :متعجب به عمو نگاه کردم که گفت ._من کی گفتم شر محمد؟ گفتم مظلوووم :چپ چپ به محمد که دل شو گرفته بود می خندید نگاه کردم و گفتم _عمو این خیلی رو عصابه ها ! :سامیار نشست و گفت: _خوب بابا این دختر برادرت تحویلت اموزشش هم با خودت من می رم خونه :بلند شد که عمو با لحن محکمی گفت _سرگرد رادمهر :سامیار پوفی کشید و برگشت با احترام نظامی گفت _بعله سرهنگ :عمو گفت _اموزش دیدن سارینا رو به تو می سپارم ببینم چیکار می کنی! از فردا اموزش ت رو .شروع کن و بعد از ناهار همه جا رو به سارینا نشون بده :سامیار کلافه بهم نگاه کرد منم بیشتر خودمو تو بغل عمو جا کردم و گفتم _عمو این پسرت خیلی اخموعه! همش دست وبازوی من و عین کش تنبون می گیره دنبال !خودش می کشه :با مظلومی تمام گفتم _.ناهار هم به من نداده خیلی گرسنمه :عمو چپ چپ به سامیار نگاه کرد و گفت ._حساب شو می رسم عمو جون بی خود کرده بهتره بریم ناهار بچه گرسنه اشه .دستمو گرفت و همگی سمت یه در رفتیم و عمو درو باز کرد داخل رفتیم .سالن غذاخوری رفتیم ما ردیف وسط نشستیم پسرا که لباس مشکی داشتن دو ردیف سمت راست دخترا از اون در !دو ردیف سمت چپ با نظم از رو صندلی پا شدم و مقنعه امو در اوردم موهامو وا کردم که تا اخر کمرم بود و مانتوم هم باز کردم یه پیراهن لش که روش یه اسکلت بود تنم بود استین کوتاه بود و بلندیش تا .روی زانوم بود :سامیار با خشم گفت _اینجا خونه بابات نیستا! نامحرم هست :عمو با تشر اسم سامیار و صدا زد و منم گفتم _.دوست دارم به تو ربطی داره بچه مثبت؟ بقیه نگاه نکنن سامیار شقیقه هاشو ماساژ داد و اون دوستش همش می خندید انگار ناف شو با خنده بریده .بودن :سلف سرویس بود و عمو گفت _چی می خوری عمو جون؟ [کپی با ذکر ۵ صلوات حلال است]🌸
🌼پاداشِ منتظر ✨امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: بدانید که منتظرِ ظهورِ حضرت مهدی علیه‌السلام پاداشش، همانند پاداش کسی است که روزها روزه‌دار و شب‌ها متهجّد و شب‌زنده‌دار است... 📚الکافی ج ۱ ، ص۳۷۲ 🙏🏼خدایا فرج مولایمان حضرت صاحب‌الزمان ارواحنافداه را به‌حق مظلومیت امیرالمومنین علیه‌السلام برسان. 🙏🏼خدایا ما را از چشم براهان واقعی حضرتش قرار ده و باقیمانده‌ی عمر ما را در زمان ظهور ایشان مقدر بفرما.‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
سلااام چِطور مِطورین؟!😉 https://daigo.ir/secret/7572433873 از همتون بِ دخت شهید. . .🙃 الو؟! صدامو داری؟!🤨 ناشناس فاطمه قانوم:)😃
شلوغ کنید رفقااا
دردت به جونم دلم تنگ شده واست🥺 اروم جونم دلم نداره طاقت💔 کابوس بی تو، شده برام یه عادت😢 دیگه ندارم خدایا یه خواب راحت💘 بهونه ی تو شده برام یه عادت😭 کجایی عشق جانم چشم انتظارم🥺🥺 https://eitaa.com/pro_mis_ed_313✨🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستان جوانی که در قنوت نماز هایش 40 مرتبه برای عجل الله تعالی فرجه الشریف میگفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💓«امام غریبِ باوفا» امام زمان به تک تک ما یجوری توجه می‌کنه که انگار همین یه نفر رو داره... 💚 «»
! تو اگه قرار بود به امام حسین جلوی یزید کمک کنی..الان به امام زمان جلوی بعضی از این مردم یزید صفت کمک میکردی..🧑‍🦯💔 امام حسین: غریب دیروز ..! امام زمان: مظلوم امروز ..! ..✍🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 حجت‌الاسلام دانشمند 💢سی سال منتظرش بودم ؟! 🔸کوتاه و شنیدنی👌 🌻‌⃟🍂جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌻‌⃟🍂๛ صلواتـــــــ
و خداوند از این غمے ک در سینہ‌ی توست روزی بهاری کامل مےرویاند!💕🖇🌸 شبتون بخیر رفقای همیشگی🔗💙🦋 شبتون به زیبایی شب های جمکران ☘💚 التماس دعا داریم ازتون یا مهدی....✨🌻⛅️ 🔶 مواظب خوبی و مهربونی هاتون باشید🎀🌸 🟢پایان فعالیت امروزمون🟢 اعضا جدید خیلی خوش اومدید📎🍓♥️ اعضا قدیمی تاج سرین 🐚🌱🌝 ممنون که همراهمون هستین🪐💚 🍡لف نده رفیق بمونی قشنگ تره 🍡 🖇✨https://eitaa.com/pro_mis_ed_313🖇✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•[بسم رب مهدی]• تو آرزو کن ؛خدای ِقاصدک‌ها مهربان تر از حدِّ تصوّرِ توست :)🍊🍃☕️ صبحتون بخیر 🍪🥛✨ صبحتون به زیبایی صبح های جمکران ✨🌤🌿 التماس دعا داریم ازتون یامهدی....🍃🌈 🔶 مواظب خوبی و مهربونی هاتون باشید🐚🌱🌝 🟡شروع فعالیت امروزمون🟡 اعضا جدید خیلی خوش اومدید😻📸♥️ اعضا قدیمی مون تاج سرین✨🌻👑 ممنون که همراهمون هستین🪐💕 🎀لف نده رفیق بمونی قشنگ تره🎀 💫https://eitaa.com/pro_mis_ed_313💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
؛ اللهم عجل لولیک الفرج . .
گفت: دوماہ‌منتظرم تاآهنگ‌فلاڹ‌خواننده‌که‌گفته‌بود.. منتشر بشه‌ میدونی‌چندین‌‌وقتھ ‌منتظرم‌تولدم‌بشه تا‌برم‌کنسرت ...؟! میدونےمنتظرم فیلم...شروع‌بشه فلان‌بازیگر‌داخلش‌بازی‌میکنه کارگردانش‌همون‌معروفه‌است... خیلی‌دلم‌مـــیخواد‌مثل‌اون‌مجریه‌باشم گفتم: ای‌ڪاش‌یکم‌منـتظر‌صاحب‌الزمان‌بودی اگھ‌ انـقدر‌مشــتاق‌ومنتظـــرش‌بودیم‌الان دولت،دولت‌حضـــرت‌قائم‌بود...🌱
یه‌وقت‌خجالت‌نکشیاا، بازم‌به‌گناهات‌ادامه‌بده🚶🏻‍♂، یکی‌هست‌که‌جور‌تک‌تک‌گناهاتو‌میکشه💔 یکی‌هست‌که‌با‌اشکاش‌گناهاتو‌میشوره ..
اگر به گناه افتادید یا حتی غرق در گناه بودید ؛ دست از نماز برندارید ! این رشته‌ی باریک بینِ خود و خدا را پاره نکنید ! عاقبت این نماز شما را اصلاح می‌کند . .