eitaa logo
دکتر بهرام رسولیان
375 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
3هزار ویدیو
52 فایل
ارتباط با همکاران و دانشجویان
مشاهده در ایتا
دانلود
الاغ آمریکایی! دکتر مصدق هفتم خرداد ۱۳۳۲ نامه ای به آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا نوشت و از او درخواست کمک نمود. انگلستان مانع از فروش ایران شده بود و بخاطر تحریم دولت درآمدی نداشت. مصدق از آمریکا دو چیز خواسته بود: مساعدت جهت فروش نفت ایران یا کمک مالی به دولت! آیزنهاور بعد از ۳۶ روز پاسخ کوتاهی داد: بسیار از مردم آمریکا تا وقتی که اختلاف نفت حل و فصل نگردیده است با خرید نفت ایران از طرف دولت ایالات متحده، عمیقا مخالفت خواهند نمود. (کشف تاریخ، فراز و فرود زندگی دکتر مصدق ج ۲ ص۲۴۴) در واقع دولت آمریکا با وجود خوشبینی و اعتماد کامل دکتر مصدق به آنان در لحظه آخر پشت انگلستان ایستاد و با وجود کمک های مالی جزیی به مصدق در نهایت به او خیانت کردند. در حالیکه دولت مصدق با بحران مالی روبرو شده بود تا جاییکه امکان پرداخت حقوق کامندان را نداشت، آمریکایی در ذیل کمک های اصل ۴ با وجود قطع صادرات نفت ایران در اثر تحریم انگلستان، ۱۰۵ راس الاغ قبرسی جهت اصلاح نژاد به ایران هدیه دادند. دولت مصدق چالشی با دولت آمریکا نداشت، شعار علیه آمریکا نمیداد، نزاع منطقه ای با آمریکا نداشت و کاملا در درگیری با انگلستان روی کمک آمریکا حساب کرده بودند! اما آمریکا اینجا هم به عهد خود وفا نکرد. آمریکا با هر گونه حرکتی که به استقلال یک کشور خارج از سلطه او ختم شود ضربه خواهد زد. آمریکا همان آمریکاست. ما نباید تغییر کنیم. ثبت نام در ترم تابستانی کلاس های مجازی با ارسال پیام به ادمین در یا 👇👇 @Fatemehsn https://eitaa.com/Politicalhistory
این داستان: کلاه پوستی بر سر مردم سید ضیاالدین طباطبایی، نخست وزیر و بازوی سیاسی کودتا در سال ۱۲۹۹ که پله به قدرت رسیدن رضاخان و سرانجام سرکوب مشروطه شد. پس از نزاع و اختلاف با رضاخان کار دولتش به پایان رسید. همان نخست وزیر "کابینه سیاه" که در کتب درسی تاریخ مدارس حتما خوانده اید. سیدی که شب کودتا عمامه و نعلین را کنار گذاشت و یک شبه از روزنامه نویسی به صدرات رسید. این جوان سی ساله مورد اقبال "هیچ کس" جز انگلیسی ها نبود. تمامی اشراف و افراد سرشناس را موقتا بازداشت کرد. جنجال ها به پا شد از ایران رفت و پس از سالها زندگی در تبعید پس از فرار رضاخان به کشور بازگشت. وقتی برای نخستین بار در انظار عمومی حاضر شد کلاهی پوستی، خلاف عرف مردان ایرانی به سر داشت. تصویر او با این کلاه در حد وسیع منتشر شد. اذهان مشغول کلاه پوستی "سیدضیا" بود. از روزنامه‌ها تا عوام همگی کلاه پوستی سیدضیا را سوژه کردند و سیدضیای کودتاچی فراموش شد. بیست سال بعد الهی(خبرنگار) از او پرسید: ماجرای کلاهتان چه بود آقا سید؟ سیدضیا پاسخ جالبی داد که همیشه تاریخ کاربرد داشت. گفت: وقتی قصد بازگشت به ایران را داشتم می‌دانستم مطبوعات به من حمله ور خواهند شد. دنبال سوژه ای بودم تا همه مشغول آن شوند. شایعاتی ساختند که از پوست خرگوش برای سید کلاه می‌دوزند! کلاه بر سر او از جنس پوست خرگوش است. کسی کار به خیانت سیدضیا نداشتند جز تعدادی محدود از خواص! همه مشغول کلاه شدند! جامعه و نخبگان باید هنر داشته باشند که چه چیزی فرعی و چه چیزی اصلی است. ثبت نام در ترم تابستانی کلاس های مجازی با ارسال پیام به ادمین در یا 👇👇 @Fatemehsn https://eitaa.com/Politicalhistory