eitaa logo
🌹 حس زیبا 🌹
18.7هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
1.9هزار فایل
╰⊱♥⊱╮ღ꧁ به نام خالق هستی ꧂ღ╭⊱♥≺ 🧡 سلام دوستم.به کانال حس زیبا،خوش آمدی🧡 اینجا پروفایل هایی بهت میدم که همه دوستات انگشت به دهن بمونن😍🤗 🔴تبلیغات ارزان🔴 👈🏻 @tabziba
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
27.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💞ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 دریا شبیه بغض ما شده 💔 •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
💞ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 "تو اینقدر خوشگلی که نمیتونم "توصیفت کنم ولی: "تو دلیل آرامش روح و روانمی "تو دلیل نفس کشیدنی "تو دلیل لبخند رو لبامی "تو دلیل خل چل بودنمی "تو دلیل زندگی شاد و رنگارنگمی "تو دلیل زندگی کردن منی...💞🦋💋 •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸💜🌱🌈 ❤🍂💋 🌺🦋 دلم میخواست بلند شوم بروم ها؛ ولی نه فقط پاهایم که بلکه هیچ کدام از اعضای بدنم، یاری ام نمیکردند؛ از درون فریاد میزدند که همینجا بمانم همینجا باشم؛ گردن درد را تحمل کنم و همینجا بخوابم. ماندم تحمل کردم و خوابیدم در خلسه‌ای شیرین بودم؛ هنگامی که روی دستان شخصی بلند شدم و شروع کردم به تکان خوردن چشمهایم را تا نیمه باز کردم همان طور که انتظار داشتم توی بغل بردیا، روی دستهای بردیا بودم و سرم جفت سینه‌اش بود. در حال حرکت بودیم؛ که به تکه پارچه ای از سویشرت لیمویی اش چنگ انداختم و با صدای گرفته ای لب زدم -بردیا سرش را پایین انداخت تا نیم نگاهی به من که سرم را اندکی بلند کرده بودم بیندازد ---هيش بگیر بخواب -چی شده؟ ---گردنت درد گرفته -داری کجا میبری منو؟ ---کجا میبرمت به نظرت؟ میبرمت سرجات دیگه. به پاهای آویزانم تاب دادم -بذارم زمین خودم میتونم برم همان لحظه بود که به اتاقم رسیدیم و او در حالی که کماکان من را در آغوش داشت چرخید تا با دستی که به نسبت آزادتر بود، کلید چراغ را بزند ---دیر گفتی دیگه رسیدیم داستی با روشن شدن ،اتاق تکان خفیفی خورد و «میو» گفت که بیشتر شبیه به نالیدن بود؛ ولی بعد دومرتبه چشم بست. پیش روی کردیم داشت من را به آرامی روی تخت میگذاشت که پرسیدم: -تو چرا بیداری؟ ---اذان گفته؛ نمازم مونده •✓•✓•✓•✓•✓•✓•✓•✓•✓ [بخاطر قوانین ایتا رمان با حذفیات و تغیرات داخل کانال گذاشته میشه] @hosseinzade_s •••••❥•Jσιη👇🏻🐼🍓 💟 @proziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 او شبیه آرامش بود... شبیه آخرین بازمانده از دوست داشتنی های دنیا!💞🦋💋 •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
Saeed Daneshi - Eynak Doodi - 320.mp3
8.45M
🎙 🎼 عینک دودی💔 ●━━━━━━───────⇆ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ㅤ عینک دودی زدم اشکمو پنهون کنم❤️‍🩹 ☞🎵🎶 @proziba 🎶🎵☜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸💜🌱🌈 ❤🍂💋 🌺🦋 ✍ سید طاها ایمانی 💠 من و چمران * وسایلم رو جمع کردم ... آرتا رو بغل کردم ... موقع خروج از اتاق، چشمم به کارت روی میز افتاد ... برای چند لحظه بهش نگاه کردم ... رفتم سمتش و برش داشتم ... - خدایا! اون پیشنهاد برای من، بزرگ بود ... و در برابر کرم و بخشش تو، ناچیز ... کارت رو مچاله کردم و انداختم توی سطل زباله ... پول هتل رو که حساب کردم ... تقریبا دیگه پولی برام نمونده بود ... هیچ جایی برای رفتن نداشتم ... شب های سرد لهستان ... با بچه ای که هنوز دو سالش نشده بود ... همین طور که روی صندلی پارک نشده بودم و به آرتا نگاه می کردم ... یاد شهید چمران افتادم ... این حس که هر دوی ما، به خاطر خدا به دنیا پشت کرده بودیم بهم قدرت داد ... به خدا توکل کردم و از جا بلند شدم ... وارد زمین بازی شدم... آرتا رو بغل کردم و راهی کاتوویچ شدیم ...جز خونه پدرم جایی برای رفتن نداشتم ... اگر از اونجا هم بیرونم می کردن ... تمام مسیر به شدت نگران بودم و استرس داشتم ...  - خدایا! کمکم کن ...  یا مریم مقدس؛ به فریادم برس ... پدر من از کاتلویک های متعصبه ... اون با تمام وجود به شما ایمان داره ... کمکم کنید ... خواهش می کنم ... رسیدم در خونه و زنگ در رو زدم ... مادرم در رو باز کرد ... چشمش که بهم افتاد خورد ... قلبم اومده بود توی دهنم ... شقیقه هام می سوخت ... چند دقیقه بهم خیره شد ... پرید بغلم کرد ... گریه اش گرفته بود ... - اوه؛ خدایای من، متشکرم ... متشکرم که دخترم رو زنده بهم برگردوندی ... ┈┈┈┈••✾🌿🌺🌿✾••┈┈┈┈ رمان را در کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/3357934062Cc36566009f •••••❥•Jσιη👇🏻🐼🍓 💟 @proziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
27.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💞ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 آمدی جانا بردی دل ما را ❤️ •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
💞ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 تو قشنگ ترین راز منی ته همه ی رویاهام میرسه به تو تو ته همه ی ارزوهامی تو ته عشقی برای من تو ته تموم حس های خوبی تو خیلی چیزا رو نمیدونی تو‌نمیدونی چقدر یواشکی نگات کردم تو تنها ارزوی منی💞🦋💋 •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸💜🌱🌈 ❤🍂💋 🌺🦋 سرم را روی بالش جابه جا کردم و با چشمانی که بسته بودند، همان طور که در تلاش بودم تا پتو را روی بدنم بکشم گفتم -باشه پس بعدِ ،نماز توام بخواب بخوابیا خب؟ در آخر اما، او کسی بود که پتو را روی تنم انداخت؛ و بعد تا سینه ام مرتبش هم کرد --- میخوابم انقد نگران من نباش بخواب چیزی نگفتم آن قدر گیج و مستِ خواب بودم که به محض تاریک شدن فضا به خواب فرو رفتم هشت صبح فردا، با صدای ملایم آلارم ساعتم از خواب بیدار شدم. بدخلق، دست دراز کردم تا کوک ساعت رومیزی ام را خاموش کنم که چشمهایم به لیوان آب پرتقال و لپتاپی که همچنان روی پاتختی قرار داشتند برخورد کردند آنجا بود که همه‌ی اتفاقاتِ شب گذشته برایم تداعی شدند. گذشته و بامدادِ امروز، همانجا که در آغوشش بودم شب هم زمان که مینشستم همه جای اتاقم را دید زدم؛ خبری از داستی نبود. بلند شدم تخت را مرتب کردم شارژ لپ تاپم تمام شده و خاموش شده بود؛ پس به شارژر متصلش کردم. لیوان آب پرتقالم که تا نیمه پر بود را برداشتم و از اتاق خارج شدم سالن طبقه ی بالا هم مانند اتاق من سوت و کور بود. به آشپزخانه ای که در همین طبقه بود رفتم تا لیوان را داخل سینک ظرف شویی بگذارم؛ سپس روانه ی سرویس شدم بیست دقیقه‌ی ،بعد دنبال بردیا و داستی میگشتم؛ که در انتها از طریق پنجره ی شیشه ای و قدی طبقه پایین که به حیاط کوچک و چمنزار خانه اشراف داشت دیدمشان لبخندی روی لبانم شکل گرفت. •✓•✓•✓•✓•✓•✓•✓•✓•✓ [بخاطر قوانین ایتا رمان با حذفیات و تغیرات داخل کانال گذاشته میشه] @hosseinzade_s •••••❥•Jσιη👇🏻🐼🍓 💟 @proziba
💞ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 عشــق مهربونم ممنونم که با بـودنت بهم جرات زندگی میدی  ممنونم که با مـهربونیات  بهم امید مـیدی  ممنونم که تنها دلـیل نـفس هام شدی    ممنونم که هستي💞🦋💋 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
Shahab Mozaffari - One Eyed Giant (320).mp3
12.43M
🎙 🎼 غول یه چشم💘 ●━━━━━━───────⇆ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ㅤ من دلم تنگه برای اون شبایی ...💔 ☞🎵🎶 @proziba 🎶🎵☜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 تــو که باشی 💞 حیف و میل نمی شود ❣ حتی هوا 💞 در حوالی لبهای ِ من ؛ 💞❣💞 شبتون عاشقانه💕🦋💋 •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
💞ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 مبتلا باش به امید، بدون خدا حساب کتاب سرش میشه. میبینه امید داری شور داری شوق داری، کاری میکنه که همه‌ی ناممکن‌های زندگیت به ممکن‌ترین حالت خودشون دربیان✨🌚 شبتون بهشت ✨🌚 •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 چہ رویایے ست صبح بخیرهایت طعمے دارد مانند زندگی فقط براے من تڪرار ڪن...... صبح بخیر دلیل زندگیم😍💙 •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
💞ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 زیبا باش زیبا زندگی کن زیبا بیندیش زیبا بخند تنها راهزنی که دارو ندار آدمی را به تاراج می برد شاد نبودن افکار منفی خود اوست‌..... روزتون پر از آرامش🌱 •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 عشق جان . . . دوست داشتنت بد جور به دلم مى چسبد تو يك اتفاق فوق العاده اى كه بودنت تا بى نهايت اوج عاشقيست💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba