5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
─𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮─
السلام علیک یا ابا عبدالله🩶
•••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
مداحی آنلاین - نماهنگ الدّخیل - کریمی.mp3
6.43M
🎙#محمود_کریمی
🎼 تا خدا هست🩶
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ🚩
☞🎵🎶 @proziba 🎶🎵☜
🌸💜🌱🌈
❤🍂💋
🌺🦋
#رمان
#اجبار
#پارت۲۳۲
-بسپرش به من خداحافظ.
تماس را قطع کردم
آب دهان نداشتم که بتوانم قورتش بدهم.
باورم نمیشد که زمانش رسیده باشد باورم نمیشد که واقعاً چنین موقعیتی قرار گرفته باشم باورم نمیشد که بخواهم اینقدرپست و حیله گر باشم که بخواهم دست به همچین کار سخیفی بزنم.
من همان هانای سطحی و ساده ای بودم که غزل وسوسه ام کرده بود پا در چنین راه عمیق و پیچیده ای بگذارم. او بود که قدمهای لرزان من را به این سو سوق داد.
حال شدت نبض زدن شقیقه هایم بیشتر هم شده بود. سرم چنان تکان میخورد که رفته رفته داشتم حالت تهوع و سرگیجه هم میگرفتم.
احتیاج داشتم کمی بخوابم تا بهتر شوم همان طور که سرم لابه لای دستانم اسیر شده بود روی تخت دراز کشیدم فقط میخواستم بخوابم من باید میخوابیدم آن قدر غلتیدم که بالاخره خوابم برد.
یک ساعت بعد بود که با اکراه بیدار شدم سردردم خیلی بهتر شده بود. خوشبختانه از سرگیجه و حالت تهوع هم خبری نبود روی تخت نشستم دستمالی که دور پیشانی ام بسته بودم را محتاطانه
باز کردم
احساس سبکی میکردم
یک کمی گیجگاهم را ماساژ دادم. نور به چشمهایم برگشته بود.
به سرویس رفتم تا میتوانستم به صورتم آب پاشیدم.
به داخل اتاق که برگشتم گوشی ام را از روی پاتختی برداشتم تا چکش کنم
چند ثانیهای ماتم برد دستم از فرط هیجان لرزید. پیامکی از طرف "لجند" داشتم .پیامک را که خواندم قلبم برای لحظه ای نتپید
《تنها کار خوبی که از وقتی من شناختمت انجام دادی این بود که امروز پاتو توو خونه م نذاشتی! ممنون بابتش.》
جاری شدن اشکهای ،داغم فقط به اندازه ی یک بار پلک زدنم طول کشید. چانه ام منقبض شده بود لب پایینم میلرزید
چقدر ابله بودم که میخواستم به خاطر او عاشق اردشیر شوم. وزنه ای سنگین روی قفسه ی سینه ام گذاشته بودند که نفسم بالا نمی آمد؟
پشت دستم را با غیظ روی صورتم کشیدم. ارزش حرام کردن اشک هایم را نداشت. ناتوان زیرلب نالیدم
-نامرد!
همزمان که گوشی را محکم روی تخت می انداختم جیغ زدم
-نامرد
نباید اشک میریختم نباید گریه می کردم. آن وقت ممکن بود سردردم دوباره تشدید شود.
به سرویس اتاق رفتم صورتم را از نو شستم. تصمیم گرفتم جوابش را ندهم تصمیم گرفتم غرورم را حفظ کنم.
با بی تفاوت بودنم، جگرش را میسوزاندم من جوری او را دور خواهم انداخت که دل خودم خنک شود امشب که عمویش را سرکیسه کنم حالش جا خواهد آمد
•••••❥•Jσιη👇🏻🐼🍓
💟 @proziba
─𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮─
✨خورشید جایش را به ماه میدهد
⭐️روز بـه شب ، آفتاب به مهتاب
✨ولـــی مهــر خـــــدا
⭐️همچنان با شدت میتـابـد
✨امیدوارم قلب هـــاتـــون
⭐️پــراز نــور درخشــان
✨لطف و رحمت خــدا باشه
⭐شبـ🌙ـتون غرق در عطر گل
✨شبتون آرام کنار خانواده و عزیزان
•••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
─𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮─
يه روزى همه چی درست میشه.
نگرونیاتو بزار کنار،
از ميون اشكهات لبخند بزن✨🌚
شبتون بهشت✨🌚
•••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
4_695743491741409997.mp3
4.31M
17.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
─𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮─
پاشو جانان من
بیدار شو
یک صبح بخیر بگو
بگذار پیشانی ات را بوسه باران کنم
تااین خورشیدِ صبحگاهی
با دیدن فروغ چشمان خمارت
که به لبخند نشسته
از رو برود ..
#صبحت_بخیر_عزیزمم_مهربونمم🌹
•••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
─𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮─
امروز یادمان باشد
برای شاد بودن💐
هزاران علت وجود دارد
غصه ها بی ریشه هستند
اجازه رشد به این علفهای هرزه
را در باغ زندگی مان ندهیــــــم🌱
روز خوبی براتون آرزومندم🌸
•••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮─
السلام علیک یا اباعبدالله🩶
•••••❥•Jσιη 👉🏼 @proziba