eitaa logo
محمدحسین پویانفر
966 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یوتیوب به روزهایی رسیده‌ايد که... بابا می‌گفت: شما به ما می‌رسید! حالا که کودکم را در آغوش می‌گیرم... و دلم قنج می‌رود برای‌ش؛ می‌فهمم یعنی‌چه! انتخاب‌های ما... برای حسینی‌شدن بچه‌های‌مان مهم است! همسری که دل‌بسته‌ی محبوب باشد... نانی که قرار است سَرِ سفره ببریم... نامی که قرار است یادگار بماند... رفتار و گفتار و آن‌چه عمل می‌کنیم... دیده‌ها و شنیده‌های بیرون و درونِ خانه... می‌شود تربیتِ فرزند! آن‌وقت که بهترین‌ها را انتخاب کردی... وقتی دل‌بندت... یاحسین می‌گوید... مشکی به تن می‌کند... و در روضه، به سر و سینه می‌زند... قند در دلت آب می‌شود! بچه‌ها را فراموش نکنیم که... آنان، سینه‌زنانِ روزهایِ بعد از ما هستن! لحظه‌ی دیدار... تقدیم به نسلی که قرار است... حسینچی شوند! پ.ن منت‌دارِ شما هستم، که بازخوردهای کودکان خود از این انیمیشن را برام بنویسید. کوچک‌تر: @puyanfar
10.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شنیده‌ایم: آن روزها که حاجی... کلمات را دانه‌دانه کنار هم قرار می‌داد و آن را روی سَبک می‌‌گذاشت... و روی چارپایه می‌خواند... جمعیت، یک‌دست، سینه می‌زدند و... اشک، به کسی امان نمی‌داد! شنیده‌ایم: کم نبودند آدم‌هایی که... او را «رقّاص» می‌خواندند... جواب «اکبر ناظم» سکوت بود! این روزها که... اهالی روضه... از روی عشق و اعتقاد... پایِ کارِ حسین ایستاده‌اند... حرف‌ها تمامی ندارد و... سلیقه‌ها متفاوت است! در این میان، هرکسی... از روی محبت و با عقیده... در این وادی، مشغول خدمت است! و قبولِ آن... دست من و ما نیست! وظیفه‌مان نیز... نوکری است و بس! بگذریم! این چند خط... این چند بیت عرض ارادت... هدیه‌ای باشد از یک نوکر... و برسد به روح همه‌ی سینه‌سوخته‌ها پیرغلامان و خادمان آستان قدس حسینی بماند برای روزی که نیستیم... اما امید داریم که نام و یادمان... در سایه‌سار روضه‌های ارباب، بُرده شود! غیر از غلامی تو... به‌دردی نمی‌خورم بیرون کنی، به فاطمه بی‌کار می‌شوم پ ن ؛ حسینیه مجلس چهارم ماه صفر ۱۴۴۴ خادمی از خادمان: @puyanfar
7.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️کنجِ دنجِ شهر تجربه‌ی متفاوتِ این‌بار... برای من و ما... از آن خاطره‌های فراموش‌نشدنی بود... که پس از سال‌ها... توفیق پیدا کردیم آیین تکیه‌خوانی را... در منطقه‌ی شمیرانِ تهران... برگزار کنیم! چه خاطره‌ها که مرور شد... چه یادها که زنده شد... و چه نام‌ها که برده شد! حضور مردم عزیز شمیران... و عزاداران از گوشه و کنارِ شهر... عرض ارادت‌هایی از روی عشق... و روشن شدن چراغِ تکیه‌های این منطقه... که کنجِ دنجِ شهر بودند هم... خودش حال و هوایی داشت که... باید بودید و از نزدیک می‌دید! این پنج شب هم... از شب‌های خوب خدا بود که... با نام و یادِ حضرت محبوب... سپری شد! اما.... ▪️دست هم عزیزانم که برای برگزاری این مجالس زحمت کشیدند را می بوسم… آن ذره که در حساب نایَد، ماییم! @puyanfar
35.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این روزها... که دل‌ها سرد و... و چشم‌ها خسته‌اند... دیدنِ این فرشته‌ها... همه‌ی فکر و ذهنت را... بر می‌گرداند به اولش! انگار هنوز امید هست... زندگی جریان دارد... و می‌شود آینده را دید! این بچه‌شیعه‌ها... آدم را عجیب وابسته می‌کنند... و پُشتت را به آینده؛ گرم! از چشم بد دور باشند... و در رکابِ مولای‌شان قدم بزنند! ان‌شاءالله کوچک‌تر: @puyanfar
17.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیش از یک قرن است... که اهالی هیئت... در سه شبِ... ششم تا هشتم ذی‌الحجّه... با نواختنِ طبلِ عزا... از میدان شهرری... تا حرم حضرت عبدالعظیم... سینه‌زنان... راه می‌افتند... و خبر از آمدن مُحَرّم می‌دهند! در تیمچه‌ی بازار قدیم... مداحِ دسته‌ها... چهارپایه‌خوانی می‌کند... و خبر از رسیدن قافله... به کربلا می‌دهد! گویی... دل‌شوره‌ای عمیق به دل آدم می‌نشیند! دل‌شوره‌ی رباب و آب... دل‌شوره‌ی کودکِ شیرخوار... و دل‌شوره‌ی... عباسِّ علمدار! پس دعا می‌کنند و... زیرلب... برای قافله‌ی در راه... وَ اِن یَکاد می‌خوانند! پ.ن در این دو شبِ باقی‌مانده... دست اهل و عیال‌تان را بگیرید... به حرم عبدالعظیم بروید... و اذن شروع مُحَرَّم را بگیرید! دعا کنید تا... این مُحَرَّم را هم ببینیم؛ ان‌شاءالله از دعای خیر، فراموشم نکنید @puyanfar
ابوزبیر می‌گوید: جابر را دیدم... که بر عصایش تکیه کرده بود! و میان اصحاب می‌گشت و می‌گفت: علی بهترین مردم است! و هر کس این را قبول نداشته باشد... کافر شده است! ای انصارِ پیامبر... فرزندانتان را بر محبت علی(علیه‌السلام) تربیت نمایید! اگر محبت علی را نپذیرفتند... از مادر بچه سوال کنید! ▪️علل الشرائع، صفحه۵۸ @puyanfar
18.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فاطمیه‌ی امسال که... صفحه‌های هیئت‌ها را مرور می‌کردم... توجه ویژه‌ای به کودکان شده بود! هم حضور آن‌ها... و هم نگاهی که... به آن‌ها جلب شد! حوالی سال نود و شش... تا حالا... همه‌ی تلاش‌مان را خرج کردیم... تا حضور آن‌ها در روضه... پُررنگ شود! و خدا را شکر که... این فرهنگ، جا افتاد! حال آدم خوب می‌شود... با دیدنِ این تصاویر! الهی که دست‌شان... همیشه به چادر مادر باشد و... جای دیگری نروند! پ.ن پایانِ حیاتِ من و تو... ختمِ به‌خیر است این، خاصیّتِ دوستیِ حضرت زهراست... @puyanfar