eitaa logo
قائـم'🌿|🇮🇷 𝐐𝐀𝐄𝐌 🇵🇸
981 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
83 فایل
❏بِسـم‌ِرَب‌ِّنآمَــت‌ْڪِھ‌اِعجٰآزمیڪُنَد•• ❍چِہ‌میشَۅدبـٰاآمَدَنت‌این‌ پـٰآییزرابَھـٰارکُنۍآقـٰاۍقَلبَم +شرط؟! _اگربرای‌خداست‌چراشرط...؟:)🔗🌿 @alaahasan_na !.....آیدی‌جهت‌تبادلات
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸⊰🇮🇷⊱🌼🍃🌸⊰🇮🇷⊱🌼🍃 🍃 #درد_نوشته...🍃 محسن محسن! محسن محســ❤ـن! برادر شهیدم ،صدامو داری؟؟؟ نگران حیا و عفتیم توی کوچه و بازار!😰 برادر شهیدم! دشمن بصیرت عده ایو گرفته... صدامو داری؟! اینجا زیر بمبـ💥ــاران جنگ نرمیم... زیر ترکش های جنگ #فرهنگی... چند تا از دوستام از دست #رفتن...😔😔 اینجا محاصره #جنگ_نرمه... #تَوَکُلِمــون به خداست... تو هم برامون #دعا کن... محسن محسن! رفیق شهیدم ،صدامو داری؟ #برادرم #راهت_ادامه_دارد_... 🌹 @shahidesarboland🌹 ڪانال شهید سربلند
۲۰ تیر ۱۳۹۸
(ع): «بر شما باد به کردن هنگام سحر تا طلوع خورشید. این زمان ساعتی است که ، روزیها تقسیم و حاجتهای بزرگ برآورده می‏شود» 💕 اللهــــم عجـــل لولیک الفــــرج ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌ 🌹🌹 به شهید بی سر بپیوندید🌹🌹 •┄═•🕊🌹🕊•═┄• @shahidesarboland •┄═•🌹🕊🌹•═┄•۰
۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
🌹 برشی از کتاب : ❣با هم رفتند رو‌به‌روی گنبد (ع) و روی فرش‌هایی که پهن بود، نشستند. روح‌الله کتاب دعا را دست زینب داد: «چرا انقدر کردی؟» ❣زینب سرش را بلند کرد و به گنبد نگاه کرد: « یاد اون سالی افتادم که اومدم مشهد. از امام رضا خواستم یه سر راهم بذاره... ❣روح‌الله سرش را تکان داد «اتفاقا منم دوماه قبل از اینکه خاله تو رو بهم پیشنهاد بده، اومدم مشهد. منم خیلی کردم. عنایت امام رضا بود که خدا تو رو سر راهم قرار داد... قلبشان مملو از بود. عشق به امام رئوفی که حاجتش را داده بود. ❣روح‌الله روی دو زانو نشسته بود و قرآن می‌خواند. قرآن خواندنش که تمام شد، دستانش را رو به آسمان بلند کرد. آهسته می‌کرد. زینب خیلی متوجه دعاهایش نشد. از بین آنها فقط یکی را شنید: « اللهم ارزقنا شهادة فی سبیل الله» 🌹 ↯ کـــــانال شهیـــــــد بــے سر را دنبال کنید↯ 🏴 شهــــید محســـــن حججے 🏴👇🏻 •🍃• #ʝøɪɴ ↷ ╭─🖤〰🥀〰🖤─╮ @shahidesarboland ╰─🖤〰🥀〰🖤─╯
۲ شهریور ۱۳۹۹
یکی از ختم هایی که بسیار اثر گذار هست و بسیار مجرب نماز حضرت زهرا سلام الله علیها میباشد میتونید چله این نماز رو بگیری یا تا وقتی که حاجت روا بشید روزی یک مرتبه این نماز رو بخونید هشدار🚫هیچ وقت به این نماز شک نکنید نگید حالا میخونم و شد شد نشد هم دیگه نمیخونم نحوه خواندن نماز 1)دو رکعت نماز حاجت هدیه به حضرت زهرا 2)صدصلوات بعد از نماز 3)سر به سجده گذاشته و میگویم صد مرتبه یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی 4)بعد سمت راست صورت را بر مهر گذاته و باز صد مرتبهاین ذکر را تکرار میکنیم 5)بعد دوباره پیشانی را بر مهر میگذاریم و صد مرتبه 6)بعد سمت چپ صورت را بر مهر گذاشته و صد مرتبه 7)باز پیشانی را بر مهر میگذاریم و 110 مرتبه این ذکر را میخوانیم بعد از نماز یک صلوات برای حضرت زهرا در مفاتیح هم این نماز ذکر شده🌹 بزرگان برای حل کردن مشکلاتشون هم با این نماز به حضرت زهرا متوسل میشدن و مشکلشون حل میشد🌺 ╭─♥️〰️🕊〰️♥️─╮ @shahidesarboland ╰─♥️〰️🕊〰️♥️─╯
۸ آبان ۱۳۹۹
دعای چله زیارت عاشورا برای ازدواج معجزات زیارت عاشورا برای ازدواج سنگینی چله زیارت عاشورا نحوه خواندن زیارت عاشورا آیت الله بهجت فواید خواندن 40 روز زیارت عاشورا کیا از ختم زیارت عاشورا حق شناس حاجت گرفتن نایب برای چله زیارت عاشورا کیا از چله زیارت عاشورا حق شناس حاجت گرفتن ختم زیارت عاشورا آیت الله بهجت اگر به دنبال ازدواج با معشوق یا فردی که دوستش دارید هستید و می خواهید دعایی پیدا کنید که سریع الاجاله باشد و قطعی شما را به حاجت تان برساند دعای زیارت عاشورا برای ازدواج را بخوانید. آیت الله حق شناس در مورد چله زیارت عاشورا جمله معروفی دارند که میفرمایند: شما چهل روز زیارت عاشورا بخوانید اگر از خدا حاجتتان را نگرفتید، بیایید من برای شما حاجتتان را از خدا میگیرم و من ضامن شما هستم. چله زیارت عاشورا برای ازدواج مرحوم حق‌شناس این روش از چله زیارت عاشورا را از مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی فرا گرفته بود و خودش نیز شرایطی را از اخبار و روایات و مکاشفاتش استنباط کرده بود. بزرگترین اصلی که آیت‌الله حق‌شناس بر آن پافشاری داشت، عزم و اراده چهل روزه بر مراقبه از اعمال و ترک محرمات و انجام واجبات بود، به خصوص مراقبت از زبان، زبانی که در این چهل روز قرار است کلمات و بندهای زیارت عاشورای امام حسین (ع) بر آن جاری شود، باید پاک و ظاهر باشد. مرحوم حق‌شناس می‌فرمود: اگر کسی در این چهل روز مواظبت بر ترک محرمات و انجام واجبات به خصوص مراقبه از ترک گناه‌های زبانی نداشته باشد و این چله را با بقیه شرایطش به جای آ‌ورد، من به هیچ وجه تضمین نمی‌کنم به حاجتش برسد. بنا بر توصیه‌های آیت‌الله حق‌شناس معتقد بود: همین که آدمی در این چهل روز تصمیم و اراده‌ حقیقی بر ترک محرمات و انجام واجبات داشته باشد. کافی است و این شرط زیاد هم سخت نیست من خودم بارها به آدم‌های معمولی، این چله زیارت عاشورا را توصیه کرده‌ام، در چند مورد بعضی از آنها پس از چهار پنج روز آمدند و با خوشحالی و شعف از من تشکر کردند و اعتراف کردند فقط سه چهار روز بوده که این چله زیارت عاشورا را شروع کرده بوده‌‌اند که حاجت‌هایشان به آنها داده شده است. شرایط برای اجابت شدن دعای زیارت عاشورا برای ازدواج با فرد مورد نظر همانطور که گفته شد اگر مصمم هستید به فرد مورد نظر خود برسید و یک ازدواج موفق و سریع را با وی داشته باشید و یا به دنبال افزایش خواستگار برای اجرای این فریضه دینی به شما دعای زیرات عاشورا و چله آن را معرفی توصیه می کنیم اما باید حتما شرایط زیر را رعایت کنید. آیت‌الله حق‌شناس معتقد بود که در این چله، بعد از شرط اهتمام بر ترک محرمات و انجام واجبات، بعضی امور توصیه اکید است و بهتر است حتماً رعایت شود: 1- خواندن زیارت، چهل روز پشت سر هم و مستمر باشد. 2- خانم‌های محترمه در ایامی خاص که نمی‌توانند نمازها را به جای ‌آورند، در آن روزها یکی از نزدیکان و آشنایانشان را راضی کنند به جای آنها این زیارت را به جای آورد تا چله و استمرار چهل روزه منقطع شود. 3- همه زیارت و دیگر اعمال باید یکسره و بدون فاصله خوانده شود؛ یعنی نباید زیارت و اعمالش را تقسیم کرد و بخشی را در ساعتی و بخشی دیگر را در وقتی دیگر انجام داد. 4- کلمات و عبارات صحیح و درست ادا شود. 5- حرف نزدن در بین خواندن زیارت عاشورا (بعضی می‌گفتند با توجه به طولانی بودن این عمل، در صورت ضرورت ان شاءالله حرف‌های ضروری خللی ایجاد نمی‌کند). ختم ۱- صد مرتبه (( الله اکبر )) ۲- یک مرتبه سلام آخر زیارت عاشورا ( السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح …) ۳- یک مرتبه لعن آخر زیارت عاشورا ( اللهم العن اول ظالم … ) ۴- قرائت زیارت عاشورا از اول تا اول (( اللهم العن اول ظالم … )) ۵- دو رکعت نماز هدیه بمحضر حضرت سیدالشهدا علیه السلام ۶- صد مرتبه (( الله اکبر )) ۷- قرائت زیارت عاشورا از اول تا انتها همراه با صد لعن و صد سلام و سجده زیارت عاشورا ۸- دو رکعت نماز زیارت][هدیه] حضرت اباعبدالله علیه السلام نکات: ۱-در طول چهل روز کاملاً مراقب اعمال و رفتار و اخلاق خود باشید و خلافی از او سر نزند. ۲-این دستور تا چهل روز و بدون فاصله شدن بین روزها انجام شود. ۲- صدقه دادن هرروز بعد از اتمام آن برای سلامتی امام زمان علیه السلام ۳- زمان انجام آن در بین طلوع و غروب آفتاب باشد. ۴- در بین قرائت زیارت با کسی صحبت نکند ۵- کسی جز اعضای خانواده از انجام این عمل مطلع نشوند. ۶- احتیاطا بجای عبارت (( و هذا یومٌ فرحَت )) عبارت (( و یوم قتل الحسین یومٌ فرحَت )) و بجای عبارت (( إن هذا یوم ٌ تبرّکت )) عبارت (( إن یومَ قتل الحسین یومٌ تبرّکت )) قرائت شود.
۱۰ آبان ۱۳۹۹
🔆🔶🔆🔶🔆🔶🔆🔶🔆🔶🔆🔶🔆 📌از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده است: ✍🏻⚫️«هر کس شب را به به سر برد در حالی که فقط و طلب اجر الهی باشد، 🔻پروردگار به فرشتگان می فرماید: 🔸به عدد آنچه روییده می شود از برگ و دانه ها و درختان در این ، و به شماره تمام نی ها و شاخه های تازه، و برای وی بنویسید.🔺 ✔️⚫️و هر کس شب را به و مشغول باشد، خداوند 10 را به او عطا می فرماید:🔻 و در نامه اعمالش را به دست وی خواهد داد.🔺 ✔️⚫️و هر کس شب را به مشغول باشد خداوند پاداش 🔻یک شکیبای با اخلاص به او می کند و او ر ا درباره اهل خانه اش می پذیرد🔺. ✔️⚫️هر فرد که شب را بخواند🔻 با ای نورانی چون ماه از خود خارج می شود تا از با جماعتی که در عبور کند🔺. ✔️و هر کس که شب را بخواند 🔻در توبه کاران و بازگشت کنندگان به سوی خدا نوشته می شود، و قدیم و جدیدش می گردد🔺. ✔️⚫️و هر کس شب را نماز بخواند 🔻در از ندیمان خلیل خواهد بود🔺. ✔️⚫️و هر کس شب را به نماز بایستد در 🔻صف اول خواهد بود تا از همچون تند بادی بگذرد و بی مناقشه در حساب داخل گردد🔺. ✔️⚫️و هر کس از را بخواند 🔻هیچ فرشته ای را نمی کند مگر آنکه به مقام و منزلت او در نزد غبطه و می برد و به او پیشنهاد می شود که از هر کدام از درهای که می خواهی وارد شو🔺. ✔️⚫️و اگر کسی از را بخواند🔻 اگر هزار برابر زمین پر از باشد برابری با او نمی کند و از برابری او در مقابل این عمل بیشتر از هفتاد غلامی که از اولاد اسماعیل باشند و آزاد کند پاداش است🔺. ✔️⚫️و هر کس شب را نماز بخواند از برای🔻 او به شماره شنهای حسنات است که حسنه اش سنگین تر از ده برابر کوه خواهد بود🔺. ✔️ ⚫️و هر کس تمام به عبادت به سر برد در حالی که شریف را تلاوت کند و همه را به و و ذکر خدا باشد🔻 به قدری به او اجر داده می شود که کمترین مقدارش ان است که بریزد و پاک شود مانند روزی که از متولد شده و به شماره و درجات برای او است و از نور در او زنند، و تیرگیگناه و را از او برطرف سازند و او را از ایمن گردانند و بیزاری و برات آزادی از را به او عطا کنند و در زمره آن کسانی که از در امانند می شود 🔺 ☑️🔶و پروردگار به فرشتگان می فرماید: 💫🌸ای فرشتگان من! نظر کنید به بنده من، را به عبادت به جهت طلب خشنودی من به سر برد او را داخل در کنید و از برای او در آنجا هزار شهر است و در آن شهرها آنچه میل انسانها باشد مهیا و از آنچه چشم ها لذت می برند موجود است و سعادت هایی که به دل هیچ کس خطور نکرده است . بعلاوه آنچه از احترامات و افزونیها و تقرب و نزدیکی که برایش مهیا نموده ام.(🦋🌸) 🦋🌸📚ثواب الاعمال، ص 101-102
۲۷ آذر ۱۳۹۹
قائـم'🌿|🇮🇷 𝐐𝐀𝐄𝐌 🇵🇸
💟جلسه #خواستگاری و #عقد شهید حججی💟 #قسمت_چهارم 💢از زبان همسر شهید💢 توی جلسه خواستگاری یک لحظه نگاه
روز ام بود. از آرایشگاه که بیرون آمدم، نشستم توی ماشین محسن. اقوام و آشناها هم با ماشینهایشان آمده بودند عروس کشان. 😍 ما راه افتادیم و آنها هم پشت سرمان آمده اند. عصر بود. وسط راه محسن لبخندی زد و به من گفت: "زهرا، میای همه شون رو قال بزاریم؟" گفتم: "گناه دارن محسن. "😅 گفت: "بابا بیخیال. " یکدفعه پیچید توی یک فرعی. چندتا از ماشین‌ها دستمان را خواندند. 😁 آمدن دنبالمان😃 توی شلوغی خیابان ها و ترافیک، راه باریکی پیدا کرد و از آنجا رفت. همانها را هم قال گذاشت. 😁👌🏻 قاه داشت میخندید. 🤩 دیگر نزدیکی‌های غروب بود داشتن می گفتند. محسن و رو ترمز و ماشین را گوشه خیابان نگه داشت. 😊 حس و حال خاصی پیدا کرده بود. دیگر مثل چند دقیقه قبل و .😢 رو کرد به من گفت: "زهرا الان بهترین موقع برای کردن بیا برای هم دعا کنیم. "😇 . بعد گفت: "من دعا می کنم تو آمین بگو خدایا شهادت نصیب من بکن. " دلم هری ریخت پایین. 😨 اشکام سرازیر شد. مثل شب عقد،دوباره حرف شهادت را پیش کشیده بود.😢 من تازه عروس باید هم برای شوهرم دعا میکردم‼️ اشک هایم بیشتر بارید. نگاهم کرد و خندید و گفت:" گریه نکن این همه پول آرایشگاه دادم، داری همش را خراب میکنی. "😅 خودم را جمع و جور کردم. دلم نیومد دعایش را بدون آمین بگذارم، گفتم: " ان شاالله به آرزویی که داری برسی. فقط یک شرط داره. 😌 اگه شهید شدی، باید همیشه پیشم باشی. تو سختی ها و تنهایی ها. باید ولم نکنی. باید مدام حست کنم. قبول؟"😊😌 سرش را تکان داد و گفت: " قبول. " گفتم: "یه شرط دیگه هم دارم. اگر شهید شدی ،باید سالم برگردی. باید بتونم صورت و چهره را ببینم. " گفت: "باز هم قبول. "😊 نمی دانستم…نمی دانستم این یکی را روی حرفش نمی ایستد و زیر قولش می‌زند! 😔 ✍🌼🍃🌼🍃🌼 🍃ادامه دارد... ✍لطفا فقط با ذکر کپی شود ↘ ┅°•°•°•°═📚═°•°•°•°┅↙ 🖋https://eitaa.com/joinchat/2166358030Cf45cc55346 ↗ ┅ °•°•°•°═📚═°•°•°•°┅↖
۳۰ دی ۱۳۹۹
⚠️ راز هایت را به دو نفر بگو ... و در تنگنا به دو چیز تکیه کن... و در دنیا مراقب دو چیز باش... و از دو چیز نترس که به دست خداست... و و به یک چیز هیچ وقت خیانت نکن.. یا رَفیقَ من لا رَفیقَ لَه تا وقتی نگاه خدا به سوی توست از روی گرداندن دیگران غمگین مباش... کپی با صلوات جهت تعجیل در شهــــید محســـــن حججے 👇🏻 •🍃• #ʝøɪɴ ↷ ╭─❤️〰️🥀〰️♥️─╮ @shahidesarboland ╰─♥️〰️🥀〰️♥️─╯
۱۱ بهمن ۱۳۹۹
🌹دعاى روز يكشنبه‏ 🌹بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🌹بسْمِ اللَّهِ الَّذِي لاَ أَرْجُو إِلاَّ فَضْلَهُ وَ لاَ أَخْشَى إِلاَّ عَدْلَهُ‏ وَ لاَ أَعْتَمِدُ إِلاَّ قَوْلَهُ وَ لاَ أُمْسِكُ إِلاَّ بِحَبْلِهِ ‏ 🌹بكَ أَسْتَجِيرُ يَا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضْوَانِ مِنَ الظُّلْمِ وَ الْعُدْوَانِ‏ وَ مِنْ غِيَرِ الزَّمَانِ وَ تَوَاتُرِ الْأَحْزَانِ وَ طَوَارِقِ الْحَدَثَانِ‏ وَ مِنِ انْقِضَاءِ الْمُدَّةِ قَبْلَ التَّأَهُّبِ وَ الْعُدَّةِ 🌹و إِيَّاكَ أَسْتَرْشِدُ لِمَا فِيهِ الصَّلاَحُ وَ الْإِصْلاَحُ‏ وَ بِكَ أَسْتَعِينُ فِيمَا يَقْتَرِنُ بِهِ النَّجَاحُ وَ الْإِنْجَاحُ‏ وَ إِيَّاكَ أَرْغَبُ فِي لِبَاسِ الْعَافِيَةِ وَ تَمَامِهَا وَ شُمُولِ السَّلاَمَةِ وَ دَوَامِهَا 🌹و أَعُوذُ بِكَ يَا رَبِّ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ‏ وَ أَحْتَرِزُ بِسُلْطَانِكَ مِنْ جَوْرِ السَّلاَطِينِ ‏ 🌹فتَقَبَّلْ مَا كَانَ مِنْ صَلاَتِي وَ صَوْمِي ‏وَ اجْعَلْ غَدِي وَ مَا بَعْدَهُ أَفْضَلَ مِنْ سَاعَتِي وَ يَوْمِي ‏وَ أَعِزَّنِي فِي عَشِيرَتِي وَ قَوْمِي وَ احْفَظْنِي فِي يَقَظَتِي وَ نَوْمِي ‏فَأَنْتَ اللَّهُ خَيْرٌ حَافِظاً وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ‏ 🌹 اللَّهُمَّ إِنِّي أَبْرَأُ إِلَيْكَ فِي يَوْمِي هَذَا وَ مَا بَعْدَهُ مِنَ الْآحَادِ مِنَ الشِّرْكِ وَ الْإِلْحَادِ وَ أُخْلِصُ لَكَ دُعَائِي تَعَرُّضاً لِلْإِجَابَةِ وَ أُقِيمُ عَلَى طَاعَتِكَ رَجَاءً لِلْإِثَابَةِ 🌹فصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَيْرِ خَلْقِكَ الدَّاعِي إِلَى حَقِّكَ‏ وَ أَعِزَّنِي بِعِزِّكَ الَّذِي لاَ يُضَامُ وَ احْفَظْنِي بِعَيْنِكَ الَّتِي لاَ تَنَامُ‏ وَ اخْتِمْ بِالاِنْقِطَاعِ إِلَيْكَ أَمْرِي وَ بِالْمَغْفِرَةِ عُمْرِي إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ.‏ 🌹🍃🌹
۲۶ دی ۱۴۰۰
قائـم'🌿|🇮🇷 𝐐𝐀𝐄𝐌 🇵🇸
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق #قسمت_چهل_و_پنجم 💠 در تنهایی از درد دلتنگی به خودم می‌پیچیدم، ثانیه‌ها را می‌شمر
✍️ 💠 گوشی را روی زمین پرت کرد و فقط می‌کردم خاموش کرده باشد تا دیگر مصطفی ناله‌هایم را نشنود. نمی‌دانستم باز صورتم را شناختند یا همین صدای مصطفی برای مدرک جرم‌مان کافی بود که بی‌امان سرم عربده می‌کشید و بین هر عربده با لگد یا دسته اسلحه به سر و شانه من و این پیرزن می‌کوبید. 💠 دندان‌هایم را روی هم فشار می‌دادم، لب‌هایم را قفل هم کرده بودم تا دیگر ناله‌ام از گلو بالا نیاید و بیش از این عذاب نکشد، ولی لگد آخر را طوری به قفسه سینه‌ام کوبید که دلم از حال رفت، از ضرب لگدش کمرم در دیوار خرد شد و ناله‌ام در همان سینه شکست. با نگاه بی‌حالم دنبال مادر مصطفی می‌گشتم و دیدم یکی بازویش را گرفته و دنبال خودش می‌کشد. پیرزن دیگر ناله‌ای هم برایش نمانده بود که با نفس ضعیفی فقط را صدا می‌زد. 💠 کنج این خانه در گردابی از درد دست و پا می‌زدم که با دستان کثیفش ساعدم را کشید و بی‌رحمانه از جا بلندم کرد. بدنم طوری سِر شده بود که فقط دنبالش کشیده می‌شدم و خدا را به همه (علیهم-السلام) قسم می‌دادم پای مصطفی و ابوالفضل را به این مسلخ نکشاند. 💠 از فشار انگشتان درشتش دستم بی‌حس شده بود، دعا می‌کردم زودتر خلاصم کند و پیش از آنکه ابوالفضل به خانه برسد، از اینجا بروند تا دیگر حنجر برادرم زیر خنجرشان نیفتد. خیال می‌کردم می‌خواهند ما را از خانه بیرون ببرند و نمی‌دانستم برای زجرکش کردن زنان وحشی‌گری را به نهایت رسانده‌اند که از راه‌پله باریک خانه ما را مثل جنازه‌ای بالا می‌کشیدند. 💠 مادر مصطفی مقابلم روی پله زمین خورد و همچنان او را می‌کشیدند که با صورت و تمام بدنش روی هر پله کوبیده می‌شد و به گمانم دیگر جانی به تنش نبود که نفسی هم نمی‌زد. ردّ از گوشه دهانم تا روی شال سپیدم جاری بود، هنوز عطر دستان مصطفی روی صورتم مانده بود و نمی‌توانستم تصور کنم از دیدن جنازه‌ام چه زجری می‌کشد که این قطره اشک نه از درد و ترس که به همسرم از گوشه چشمم چکید. 💠 به بام خانه رسیده بودیم و تازه از آنجا دیدم محشر شده است. دود انفجار انتحاریِ دقایقی پیش هنوز در آسمان بالا می‌رفت و صدای تیراندازی و جیغ زنان از خانه‌های اطراف شنیده می‌شد. چشمم روی آشوب کوچه‌های اطراف می‌چرخید و می‌دیدم حرم (علیهاالسلام) بین دود و آتش گرفتار شده که فریاد حیوان گوشم را کر کرد. 💠 مادر مصطفی را تا لب بام برده بود، پیرزن تمام تنش می‌لرزید و او نعره می‌کشید تا بگوید مردان این خانه کجا هستند و می‌شنیدم او به جای جواب، را می‌خواند که قلبم از هم پاره شد. می‌دانستم نباید لب از لب باز کنم تا نفهمند و تنها با ضجه‌هایم التماس می‌کردم او را رها کنند. 💠 مقابل پایشان به زمین افتاده بودم، با هر دو دستم به تن سنگ زمین چنگ انداخته و طوری جیغ می‌زدم که گلویم خراش افتاد و طعم را در دهانم حس می‌کردم. از شدت گریه پلک‌هایم در هم فرو رفته بود و با همین چشمان کورم دیدم دو نفرشان شانه‌های مادر مصطفی را گرفتند و از لبه بام پرتش کردند که دیگر اختیار زبانم از دستم رفت و با همان نایی که به گلویم نمانده بوده، رو به گنبد ضجه زدم :«!» 💠 با دستانم خودم را روی زمین تا لب بام کشاندم، به دیوار چنگ انداختم تا کف کوچه را ببینم و پیش از آنکه پیکر غرق به خون مادر مصطفی را ببینم چند نفری طوری از پشت شانه‌ام را کشیدند که حس کردم کتفم از جا کنده شد. با همین یک کلمه، ایرانی و بودنم را با هم فهمیده بودند و نمی‌دانستند با این غنیمت قیمتی چه کنند که دورم له له می‌زدند. 💠 بین پاها و پوتین‌هایشان در خودم مچاله شده و همچنان (علیهاالسلام) را با ناله صدا می‌زدم، دلم می‌خواست زودتر جانم را بگیرند و آن‌ها تازه طعمه ابوجعده را پیدا کرده بودند که دوباره عکسی را در موبایل به هم نشان می‌دادند و یکی خرناس کشید :«ابوجعده چقدر براش میده؟» و دیگری اعتراض کرد :«برا چی بدیمش دست ابوجعده؟ می‌دونی میشه باهاش چندتا مبادله کرد؟» و او برای تحویل من به ابوجعده کیسه دوخته بود که اعتراض رفیقش را به تمسخر گرفت :«بابام اسیره یا برادرم که فکر مبادله باشم؟ خودش می‌دونه با اون ۴۸ تا ایرانی چجوری آدماشو مبادله کنه!» 💠 به سمت صورتم خم شد، چانه‌ام خیسِ اشک و خون شده بود و از ترس و غصه می‌لرزید که نیشخندی نشانم داد و تحقیرم کرد :«فکر نمی‌کردم جاسوس زن داشته باشه!»... ✍️نویسنده: ♥(✿-------------✿ฺ)♥️ @lovecafee ♥(✿-------------✿ฺ)♥️
۱۶ بهمن ۱۴۰۰