#تازه_های_نشر
#خطر_لو_رفتن_داستان
#داستان با توصیف یک خانواده دوست داشتنی شروع میشود. مثلاً آنها به کوه هم میروند. اما همه چیز با بیمار شدن «پویا» فرزند بزرگتر خانواده به هم میریزد. تلاشهای پدر و مادر برای بهبود حال پویا ادامه دارد هم از جهت دارو و درمان هم از جهت توسل به ابعاد معنوی. تلاشها مضاعف میشود. به ویژه در #شب_قدر که #فرشته_ها نزول میکنند، پویا را به بالای کوه میبرند. اما خواست خدا چیز دیگری است. اختلافات پدر و مادر بالا میگیرد. حال پویا بدتر میشود. پدر هم شک میکند نکند فرشته ها کاری نکنند؟
کتاب خوبی است. قطع مناسبی (پالتویی کوچک) دارد. نویسنده به موضوع مهم و سختی توجه کرده است. اما در پرداخت آن موفق نبوده است. موضوع غایی کتاب چیست؟ احتمالا توسل و توکل به خدا. یعنی در عین اینکه به اسباب مادی توجه داریم، به اسباب معنوی هم توجه کنیم. گل کتاب هم شب قدر است. شبی که فرشته ها نازل میشوند. اما آیا توانسته این موضوع سخت را برای مخاطب #نوجوان جا بیندازد؟ به نظرم نه. فرشته ها که قرار بود مراقب پسر باشند، او را رها کرده اند و باید برود دنبالشان بگردد.
یک مشکل دیگر کتاب این است که به شدت تلخ است. پسر عین دسته گل که باید قهرمان کتاب باشد، سرطان میگیرد. بعد کم میآورد. پدر هم کم میآورد. اصلاً قبل از اینکه پسر بمیرد، پدر میمیرد! آن هم بر فراز کوه از سرما. این حجم از تلخی مناسب سن نوجوانی نیست. به ویژه اینکه همراه شده با پیچیدگیهای فلسفی کلامی موضوع انتزاعی کمک فرشته ها به بشر.
کتاب فرشتهها، #سید_هاشم_حسینی نشر #فرهنگ_اسلامی 72 صفحه، چاپ اول 1402
@Qafase
ble.ir/join/ZTk3NGIyNT