eitaa logo
🚩مکتب حاج قاسم🚩
135 دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
7.9هزار ویدیو
147 فایل
«اَلسَّلام عَلَي الاَعضاءِ المُقَطَّعاتِ» «مرز ما عشق است، هرکجا اوست آنجاخاک ماست... سامرا،غزّه،حلب،تهران چه فرقی می کند.»
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا در هر عصری حجتی دارد که با او به انسان احتجاج می کند سردار شهید علی شفیعی از فرماندهان لشکر ۴۱ ثارالله کرمان که با سختی و مشقت بزرگ شد علی که در جوانی به یاد روزهای گرسنگی کیسه به دوش می گذاشت و درب خانه های نیازمندان می رفت و در جبهه مجاهدت حق بر علیه باطل به شهادت رسید امروز مزارش حاجت ها می دهد شهیدی که به فاصله کوتاه از ازدواجش به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد و امروزه جوانان زیادی برای یافتن همسر مناسب به او توسل و تمسک می جویند و حاجت ها می گیرند و شهید علی شفیعی کودک یتیم زجر کشیده دیروز حالا یکی از شهدای نامدار گلزار شهدای کرمان می باشد... 🌷 💐شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
10.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍به مناسبت سالروز وفات مادر سردار شهید علی شفیعی... 🔸یک سینه حرف دارم و یک دنیایی که خالی از توست یادت همیشه با من است شادی روح ننه سکینه صلوات.
10.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍به مناسبت یازدهم اسفند سالروز وفات سکینه پاک ذات عباسی مادر سردار شهید علی شفیعی... 🔹همین ابتدا قلمم بغض می کند اما می نگارد برای او که نامش سکینه است یا روانتر بگویم ننه سکینه به لهجه کرمانی ها ننه علی جبهه... 🔸اسوه ی صبر و ایثار بانویی که زندگانیش حماسه ها و مجاهدت ها درس می دهد. 🔹می توان لرزش دستانش را بر كوبه های منازل در كوچه و پس كوچه های سرد و خسته شهر یافت. 🔸آن گاه که همه هستی خود را برای مداوای همسرش داد و خود با مردانگی کمر همت بست تا علی شفیعی اش را مرد بار آورد برای فرماندهی محورهای عملیاتی لشکر ۴۱ ثارالله... 🔹آیا صدای سختی های او را كه بر تارک تاریخ نواخته شد شنیده ای؟ 🔸نشان رنج او را از کوره های خشت مالی رخت شویی نان پزی می شود گرفت. 🔹از کوچه های مسجد جامع و از دیگ خالی از قوت که فقط با آب می جوشید برای حفظ کرامت و عزتش. 🔸به راستی او خود بانویی بود مردتر از مردان مظهر شجاعت و عشق اسطوره ایثار و فداکاری ایمان و غرور... 🔹منش مردانه و استقامتش بانویی اسوه را برای تاریخ کرمان به یادگار گذاشت. 🔸قصه اش را بارها با خود مرور کرده ام قصه ای هست به تأسی از واقعیت قصه هر بار تکرار می شود برایم اما تکراری نه... 🔹گر چه سه سال است بی او دنیای ما از نور محبتش خالیست. 🔸اما بی بی سکینه مادرم با من است نه همیشه چشم در چشم اما همیشه قلب با قلب برای آموختن راه بلد نمونه شدن و ماندگار شدن چرا که الگوی من است و همه ی بانوان تاریخ پر افتخار دیار کریمان و ایران اسلامی...
✍خدا در هر عصری حجتی دارد که با او به انسان احتجاج می کند شهیدی که با سختی و مشقت بزرگ شد شهیدی که به فاصله کوتاه از ازدواجش به درجه رفیع شهادت نائل آمد و یتیم زجر کشیده دیروز یکی از شهدای نامدار گلزار شهدای کرمان می باشد که به او متوسل می شوند و حاجت می گیرند... 💢آن کودک یتیم چه زجرهایی کشید در کتاب مثل علی مثل فاطمه... ⭕️من و علی توی خانه ای زندگی می کردیم که یک اتاق بیشتر نداشت بامش ور آمده و چکه می کرد. ⭕️یک چادر شب کهنه داشتیم که شبها رویمان می کشیدیم. ⭕️یک چراغ خوراک پزی داشتیم که وصله و پینه شده بود و بیشتر وقتها نفتش را نداشتیم. ⭕️یک قابلمه اسقاطی داشتیم و دو تا بشقاب... ⭕️علی من پابرهنه هم راه رفته و یک بار و دوبار نه هزار بار... ⭕️قابلمه را آب می کردیم و می گذاشتیم روی چراغ تا فلان کس ببیند دیگ ما هم می جوشد. ⭕️دیدی این بچه های دو سه ساله دور هم جمع می شوند و مهمان بازی می کنند ها قاشق می زنند توی بشقاب خالی و تعریف هم می کنند عجب غذای خوشمزه ای باز هم بگویم؟ ⭕️علی با فانوس درس می خواند. ⭕️همه مردم برق داشتند آب لوله کشی داشتند ما نمی توانستیم درز و دالان اتاقمان را پر کنیم... ⭕️شبهای زمستان کاغذ و پارچه کهنه فرو می کردم میان شکافهای در ولی باز باد می آمد. ⭕️من رو به باد می خوابیدم و علی ام را بغل می کردم بچه ام از گرمای تن من زنده می ماند. 🔹تا سالی که علی حقوق بگیر شد من در خانه ها کار می کردم مردم عروسی داشتند عزا داشتند می آمدند پی من پخت و پزم بد نبود.
✍به مناسبت یازدهم اردیبهشت روز کارگر یاد نماییم از شیر زن نمونه اسوه صبر ایثار و سخاوت ننه سکینه مادر سردار شهید علی شفیعی که با کارگری و کار در کوره های آجر پزی خشت مالی تعمیرکاری رخت شویی تک فرزند یتیم خود را بزرگمرد و فرمانده محور های عملیاتی لشکر ۴۱ ثارالله بار آورد و در دفاع از مرز و بوم میهن عزیزمان ایران تقدیم انقلاب اسلامی ایران نمود مادری مقاوم که همراه فرزندش در جبهه نیز حضور داشت.
✍یک شیرزن بود یک تنه شب و روز به خانواده شهدا خدمت می کرد می گفت پول کربلای مرا بده تا به خانواده شهدا بدهم. 🔹علی شفیعی از فرماندهان مظلوم رنج کشیده و یتیم لشکر بود علی معاون تیپ امام سجاد علیه السلام بود من عاشق علی بودم نور ایمان و معرفت را در وجودش دیده بودم حاج قاسم می گفت علی بچه بود که پدرش فوت کرد مادرش با رختشویی او را بزرگ نمود و وی را به جبهه فرستاد حاجی برای مادر علی مثل پسر بود. 🔸مادر علی شفیعی یک شیرزن بود یک تنه شب و روز به خانواده شهدا خدمت می کرد حاج قاسم به او عشق می ورزید گاهی به مادر علی زنگ می زد تا اگر خانواده ها مشکلی را به او گفته اند حل کند مادر علی غیر از خودش همه را می دید هر چه اصرار کردم وی را به کربلا بفرستم نپذیرفت و به من گفت پول کربلای مرا بده تا به خانواده شهدا بدهم حاجی نیز در خدمت به خانواده شهید چیزی کم نمی گذاشت. 💢راوی حجت الاسلام شیخ علی شیرازی... 🌺شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات