eitaa logo
سید صمصام الدین قوامی
4.3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
928 ویدیو
366 فایل
یادداشت‌های روزانه سید صمصام الدین قوامی رئیس بنیاد فقهی مدیریت اسلامی مسئولیت پیام‌های اعضا متوجه مدیر نیست علامت ✍️ یادداشت مدیر است ارتباط: @qavami_s کانال دروس: @d_bonyadfeghhi1386 کانال بنیاد فقهی مدیریت اسلامی: @madineyefazele توییتر: s_qavami
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از seyyedsadraqom
ند و خودشان گفته اند در یک فرست مناسب اسناد محذوف را بیان خواهند کرد که ظاهرا موفق به این کار نمیشوند . 🔹اما جهت سوم : ▫️اما روایت اول که در ان شهادت حضرت را ناشی از سمّی میدانند که دو نفر از نزدیکان حضرت به او میخورانند مبفرمایند :152 عن عبد الصمد بن بشير عن أبي عبد الله ع قال‏ تدرون مات النبي ص أو قتل- إن الله يقول: «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ‏» فسم قبل الموت إنهما سقتاه‏[قبل الموت‏] فقلنا إنهما و أبوهما شر من خلق الله‏ . چنانکه ملاحظه میفرمائید این روایت را از « عبد الصمد بن بشیر » نقل کرده اند ، و مرحوم سید خوئی در معجم رجال الحدیث ج6ص96 «عبد الصمد» را از اصحاب امام صادق علیه السلام میدانند . و با توجه به اینکه امام صادق علیه السلام در سال 148هجری به شهادت رسیده اند ، و عیاشی در سال 320 رحلت کرده اند واسطه های زیادی در سند این روایت حذف شده است ، و بدیهی است که روایت مرسل اعتبار ندارد . ▫️اما روایت دوم که شهادت حضرت را به اصحاب ان حضرت مستند میکند را چنین نقل کرده است : 1942/ «11»- عن الحسين بن المنذر، قال: سألت أبا عبد الله (عليه السلام) عن قوله: أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ‏ القتل أو الموت؟ قال: «يعني أصحابه الذين فعلوا ما فعلوا» چنانکه ملاحظه میفرمائید این روایت را از « الحسین بن المنذر » نقل کرده است که سید خوئی ایشان را از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام ذکر کرده ، لذا مثل روایت اول مرسل است و فابل استناد نیست . البته در «تفسیر برهان » و در «بحار الانوار» هم این روایت نقل شده است ولی در انها هم مستند را تفسیر عیاشی ذکر کرده اند . 🔹نکته قابل توجه در متن روایت اول این است که : ابتدا با فعل مجهول میفرمایند « فسمّ قبل الموت » و حکمت مجهول ذکر کردن این است که میخواهند« فاعل » فعل برای مخاطب معلوم نباشد و این با جمله بعدی که بلا فاصله فاعل را بیان میکنند و میفرمایند « انهما سقتاه » از جهت معانی بیانی در ست نیست، لذا احتمال دارد که این عبارت از راوی باشد و جمله « فقلنا » که بعد از این عبارت امده است ، قبل از جمله « انهما سقتاه » بوده باشد که در واقع این عبارت که شهادت حضرت را مستند به دو نفر از نزدیکان حضرت کرده است کلام راوی باشد نه دنباله کلام امام صادق علیه السلام . 🔹سوال مهم : در وقایع تاریخی جای این دقتهای اصولی نیست زیرا اگر قرار باشد مسائل تاریخی را با این دقتهای اصولی برسی کنید اکثر مسائل تاریخی قابل اثبات نیست و روش مورخین هم در تاریخ نگاری با این دقتهای اصولی نبوده است . 🔹جواب : قبول دارم که روش مورخین این نبوده است و شاید با این دقتها خیلی از وقایع تاریخی قابل اثبات نباشد ولکن « نکته خیلی مهمی » این است که وقایع تاریخی مختلف است بعضی از وقایع تاریخی اثار بسیار عظیمی مثل « اعراض » و « دماء » بر انها مترتب میشود و در این وقایع حتما باید با نهایت دقت مساله تاریخی مورد برسی قرار بگبرد ، کما اینکه روش فقهاء هم در مسائل مربوط به اعراض و دماء احتیاط تام است ، و بدیهی است که مساله شهادت پیامبر عظیم الشان اسلام مخصوصا اگر بخواهیم انرا به کسی نسبت بدهیم از همین قبیل است. ✅برسی قسم پنجم و علاج بین روایات شهادت و رحلت و برسی اقوال علماء در پستهای بعدی 👈 https://t.me/seyyedsadra_qom قسمت ششم ✅در پستهای قبلی چهار دسته از روایاتی که دلالت بر شهادت حضرت میکرد را برسی کردیم . و در اینجا به دسته پنجم از این روایات میپردازیم . 🔹چنانچه قبلا گفته شد دسته پنجم صراحتا دلالت بر شهادت حضرت نمیکنند ولی قاعده کلی بیان کرده اند که شامل پیامبر عظیم الشان اسلام هم میشوند ، در این روایات گفته شده « ما منّا الا مقتول او مسموم » و ضمیر متکلم مع الغیر عمومیت دارد و پیامبر اسلام را هم شامل میشود و البته روشن است که هیچ اشاره ای باینکه چه کسی حضرت را شهید و کرده هم نمیکند . 🔻اما بررسی این روایات : در این رابطه چند مطلب قابل طرح است :🔸مطلب اول : لسان این روایات 🔸مطلب دوم : حجیت و اعتبار این روایات 🔸مطلب سوم : عمومیت این روایات 🔸مطلب چهارم : ثمره این روایات 🔻اما مطلب اول : این روایت به دو نحو نقل شده و هر دو نقل درکتاب شریف کفایه الاثر امده است. ▫️نقل اول :أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْخُزَاعِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَى الْجَلُودِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِيَّا الْغَلَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عُتْبَةُ بْنُ الضَّحَّاكِ عَنْ هِشَامِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ قَال‏ : ....وَ لَقَدْ حَدَّثَنِي جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَّ الْأَمْرَ يَمْلِكُهُ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَفْوَتِهِ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ‏ أَوْ مَسْ
هدایت شده از seyyedsadraqom
مُومٌ‏ ثُمَّ نَزَلَ عَنْ مِنْبَرِه‏...(كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر ؛ ؛ ص162) ▫️نقل دوم : حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ وَهْبَانَ الْبَصْرِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي دَاوُدُ بْنُ الْهَيْثَمِ بْنِ إِسْحَاقَ النَّحْوِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي جَدِّي إِسْحَاقُ بْنُ الْبُهْلُولِ بْنِ حَسَّانَ قَالَ حَدَّثَنِي طَلْحَةُ بْنُ زَيْدٍ الرَّقِّيُّ عَنِ الزُّبَيْرِ بْنِ عَطَا عَنْ عُمَيْرِ بْنِ هَانِي العيسي [الْعَبْسِيِ‏] عَنْ جُنَادَةَ بْنِ أَبِي أميد [أُمَيَّةَ] قَالَ: ...وَ اللَّهِ إِنَّهُ لِعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَّ هَذَا الْأَمْرَ يَمْلِكُهُ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ ع وَ فَاطِمَةَ ع مَا مِنَّا إِلَّا مَسْمُومٌ أَوْ مَقْتُولٌ ..(كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص: 227) 🔸اما اختلاف این دو روایت در چند جهت است : ▫️جهت اول : اختلاف در سند این دو روایت . ▫️جهت دوم : در روایت اول امام حسن علیه السلام میفرمایند :« لقد حدثنی جدی رسول الله » یعنی فقط نقل سخن از جدشان کرده اند ، ولی در روایت دوم امام حسن علیه السلام میفرمایند : « و الله انه لعهد عهده الینا رسول الله » یعنی امامت ما پیمانی است از طرف پیامبر . 🔻اما مطلب دوم : در اعتبار مولف مرحوم « خزّاز رازی قمی »و همچنین کتاب شزیف «کفایه الاثر »همین بس که مرحوم علامه مجلسی در وصفش میفرمایند : « و كتاب الكفاية كتاب شريف لم يؤلف مثله في الإمامة و هذا الكتاب و مؤلفه مذكوران في إجازة العلامة و غيرها و تأليفه أدل دليل على فضله و ثقته و ديانته و وثقه العلامة في الخلاصة قال كان ثقة من أصحابنا فقيها وجها »(بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏1 ؛ ص29) خلاصه اینکه در وثاقة مولف و اسناد کتاب به مولف هیچ تردیدی نیست ، هر چند تمام روایات این کتاب هم معتبر نیست و باید جداگانه برسی شود . 🔻مطلب سوم : اما عمومیت روایت ، اگر جمله « ما منا الا مقتول او مسموم » دنباله کلام پیامبر صلوات الله علیه باشد ، هیچ تردیدی نیست که شامل خود حضرت هم میشود و دلالت بر شهادت حضرت هم میکند . اما اگر این جمله « ما منا الا مقتول او مسموم » کلام امام حسن علیه السلام باشد ، بعید است شامل پیامبر بشود. اما توضیح مساله طبق روایت اول : پیامبر به امام حسن علیهما السلام خبر داده است که امامت به 12نفر از اهل بیت شان میرسد و اگر قرار بود « ما منا الا مقتول او مسموم » هم خبر دوم باشد بدون تردید نیاز به « واو » عاطفه دارد ، چون این جمله بدون « واو » امده است قطعا این جمله دنباله کلام پیامبر نیست بلکه این کلام خود امام حسن علیه السلام است و مراد از « منّا » اهل بیت هستند و شامل پیامبر نمیشود . اما طبق روایت دوم : چون عهد دو طرفی
هدایت شده از seyyedsadraqom
قسمت ششم ✅در پستهای قبلی چهار دسته از روایاتی که دلالت بر شهادت حضرت میکرد را برسی کردیم . و در اینجا به دسته پنجم از این روایات میپردازیم . 🔹چنانچه قبلا گفته شد دسته پنجم صراحتا دلالت بر شهادت حضرت نمیکنند ولی قاعده کلی بیان کرده اند که شامل پیامبر عظیم الشان اسلام هم میشوند ، در این روایات گفته شده « ما منّا الا مقتول او مسموم » و ضمیر متکلم مع الغیر عمومیت دارد و پیامبر اسلام را هم شامل میشود و البته روشن است که هیچ اشاره ای باینکه چه کسی حضرت را شهید و کرده هم نمیکند . 🔻اما بررسی این روایات : در این رابطه چند مطلب قابل طرح است :🔸مطلب اول : لسان این روایات 🔸مطلب دوم : حجیت و اعتبار این روایات 🔸مطلب سوم : عمومیت این روایات 🔸مطلب چهارم : ثمره این روایات 🔻اما مطلب اول : این روایت به دو نحو نقل شده و هر دو نقل درکتاب شریف کفایه الاثر امده است. ▫️نقل اول :أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْخُزَاعِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَى الْجَلُودِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِيَّا الْغَلَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عُتْبَةُ بْنُ الضَّحَّاكِ عَنْ هِشَامِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ قَال‏ : ....وَ لَقَدْ حَدَّثَنِي جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَّ الْأَمْرَ يَمْلِكُهُ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَفْوَتِهِ مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ‏ أَوْ مَسْمُومٌ‏ ثُمَّ نَزَلَ عَنْ مِنْبَرِه‏...(كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر ؛ ؛ ص162) ▫️نقل دوم : حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ وَهْبَانَ الْبَصْرِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي دَاوُدُ بْنُ الْهَيْثَمِ بْنِ إِسْحَاقَ النَّحْوِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي جَدِّي إِسْحَاقُ بْنُ الْبُهْلُولِ بْنِ حَسَّانَ قَالَ حَدَّثَنِي طَلْحَةُ بْنُ زَيْدٍ الرَّقِّيُّ عَنِ الزُّبَيْرِ بْنِ عَطَا عَنْ عُمَيْرِ بْنِ هَانِي العيسي [الْعَبْسِيِ‏] عَنْ جُنَادَةَ بْنِ أَبِي أميد [أُمَيَّةَ] قَالَ: ...وَ اللَّهِ إِنَّهُ لِعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَّ هَذَا الْأَمْرَ يَمْلِكُهُ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ ع وَ فَاطِمَةَ ع مَا مِنَّا إِلَّا مَسْمُومٌ أَوْ مَقْتُولٌ ..(كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص: 227) 🔸اما اختلاف این دو روایت در چند جهت است : ▫️جهت اول : اختلاف در سند این دو روایت . ▫️جهت دوم : در روایت اول امام حسن علیه السلام میفرمایند :« لقد حدثنی جدی رسول الله » یعنی فقط نقل سخن از جدشان کرده اند ، ولی در روایت دوم امام حسن علیه السلام میفرمایند : « و الله انه لعهد عهده الینا رسول الله » یعنی امامت ما پیمانی است از طرف پیامبر . 🔻اما مطلب دوم : در اعتبار مولف مرحوم « خزّاز رازی قمی »و همچنین کتاب شزیف «کفایه الاثر »همین بس که مرحوم علامه مجلسی در وصفش میفرمایند : « و كتاب الكفاية كتاب شريف لم يؤلف مثله في الإمامة و هذا الكتاب و مؤلفه مذكوران في إجازة العلامة و غيرها و تأليفه أدل دليل على فضله و ثقته و ديانته و وثقه العلامة في الخلاصة قال كان ثقة من أصحابنا فقيها وجها »(بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏1 ؛ ص29) خلاصه اینکه در وثاقة مولف و اسناد کتاب به مولف هیچ تردیدی نیست ، هر چند تمام روایات این کتاب هم معتبر نیست و باید جداگانه برسی شود . 🔻مطلب سوم : اما عمومیت روایت ، اگر جمله « ما منا الا مقتول او مسموم » دنباله کلام پیامبر صلوات الله علیه باشد ، هیچ تردیدی نیست که شامل خود حضرت هم میشود و دلالت بر شهادت حضرت هم میکند . اما اگر این جمله « ما منا الا مقتول او مسموم » کلام امام حسن علیه السلام باشد ، بعید است شامل پیامبر بشود. اما توضیح مساله طبق روایت اول : پیامبر به امام حسن علیهما السلام خبر داده است که امامت به 12نفر از اهل بیت شان میرسد و اگر قرار بود « ما منا الا مقتول او مسموم » هم خبر دوم باشد بدون تردید نیاز به « واو » عاطفه دارد ، چون این جمله بدون « واو » امده است قطعا این جمله دنباله کلام پیامبر نیست بلکه این کلام خود امام حسن علیه السلام است و مراد از « منّا » اهل بیت هستند و شامل پیامبر نمیشود . اما طبق روایت دوم : چون عهد دو طرفی است قسمت اول که میفرمایند امامت به 12 نفر از اهل بیت ان حضرت میرسد ، پیمان صدق میکند ولی جمله « ما منّا الا مقتول او مسموم » اگه قرار باشد شامل پیامبر بشود ،عهد بر ان صدق نمیکند چون عهد بین دو نفر است و نه اینکه پیامبر با اهل بیتش عهد کرده باشد که شهید میشود ! 🔻مطلب چهارم : در هر صورت اکر شامل پیامبر هم بشود مشکلی پیش نمی اید چون این شهادت به کسی اسناد داده نشده است که منجر به شعله ور شدن اتش کینه بین فرق اسلامی بشود . ✅بررسی تعارض بین روایات شهادت و رحلت و برسی اقوال علماء در پستهای بعدی 👈 https://t.me/sey
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم هر کس ز علی ع دم بزند هموطن ماست. صد ویژگی پیامبر صلی‌الله علیه‌ وآله‌ وسلم: 👇 ۱ـ هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می‌رفت ۲ـ در راه رفتن قدم‌ها را بر زمین نمی‌کشید. ۳ـ نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود. ۴ـ هرکه را می‌دید مبادرت به سلام می‌کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت. ۵ـ وقتی با کسی دست می‌داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی‌کشید. ۶ـ با مردم چنان معاشرت می‌کرد که هرکس گمان می‌کرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است. ۷ـ هرگاه به کسی می‌نگریست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمی‌کرد. ۸ـ هرگز به روی مردم چشم نمی‌دوخت و خیره نگاه نمی‌کرد. ۹ـ چون اشاره می‌کرد با دست اشاره می‌کرد نه با چشم و ابرو. ۱۰ـ سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی‌شد لب به سخن نمی‌گشود. ۱۱ـ هرگاه با کسی، هم صحبت می‌شد به سخنان او خوب گوش فرا می‌داد. ۱۲ـ چون با کسی سخن می‌گفت کاملا برمی‌گشت و رو به او می‌نشست. ۱۳ـ با هرکه می‌نشست تا او اراده برخاستن نمی‌کرد آن حضرت برنمی‌خاست. ۱۴ـ در مجلسی نمی‌نشست و برنمی خاست مگر با یاد خدا. ۱۵ـ هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب می‌نشست نه در صدر آن. ۱۶ـ در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمی‌داد و از آن نهی می‌کرد. ۱۷ـ هرگز در حضور مردم تکیه نمی‌زد. ۱۸ـ اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود. ۱۹ـ اگر در محضر او چیزی رخ می‌داد که ناپسند وی بود نادیده می‌گرفت. ۲۰ـ اگر از کسی خطایی صادر می‌گشت آن را نقل نمی‌کرد. ۲۱ـ کسی را بر لغزش و خطای در سخن مواخذه نمی‌کرد. ۲۲ـ هرگز با کسی جدل و منازعه نمی‌کرد. ۲۳ـ هرگز سخن کسی را قطع نمی‌کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید. ۲۴ـ پاسخ به سوالی را چند مرتبه تکرار می‌کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود. ۲۵ـ چون سخن ناصواب از کسی می‌شنید. نمی‌فرمودـ« چرا فلانی چنین گفت» بلکه می‌فرمود « بعضی مردم را چه می‌شود که چنین می‌گویند؟» ۲۶ـ با فقرا زیاد نشست و برخاست می‌کرد و با آنان هم غذا می‌شد. ۲۷ـ دعوت بندگان و غلامان را می‌پذیرفت. ۲۸ـ هدیه را قبول می‌کرد اگرچه به اندازه یک جرعه شیر بود. ۲۹ـ بیش از همه صله رحم به جا می‌آورد. ۳۰ـ به خویشاوندان خود احسان می‌کرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد. ۳۱ـ کار نیک را تحسین و تشویق می‌فرمود و کار بد را تقبیح می‌نمود و از آن نهی می‌کرد. ۳۲ـ آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان می‌فرمود و مکرر می‌گفت هرآنچه حاضران از من می‌شنوند به غایبان برسانند. ۳۳ـ هرکه عذر می‌آورد عذر او را قبول می‌کرد. ۳۴ـ هرگز کسی را حقیر نمی‌شمرد. ۳۵ـ هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقب های بد نخواند. ۳۶ـ هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد. ۳۷ـ هرگز عیب مردم را جستجو نمی‌کرد. ۳۸ـ از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمی‌گرفت و با همه خوشخو بود. ۳۹ـ هرگز مذمت مردم را نمی‌کرد و بسیار مدح آنان نمی‌گفت. ۴۰ـ بر جسارت دیگران صبر می‌فرمود و بدی را به نیکی جزا می‌داد. ۴۱ـ از بیماران عیادت می‌کرد اگرچه دور افتاده ترین نقطه مدینه بود. ۴۲ـ سراغ اصحاب خود را می‌گرفت و همواره جویای حال آنان می‌شد. ۴۳ـ اصحاب را به بهترین نام هایشان صدا می‌زد. ۴۴ـ با اصحابش در کارها بسیار مشورت می‌کرد و بر آن تاکید می‌فرمود. ۴۵ـ در جمع یارانش دایره وار می‌نشست و اگر غریبه ای بر آنان وارد می‌شد نمی‌توانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است. ۴۶ـ میان یارانش انس و الفت برقرار می‌کرد. ۴۷ـ وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود. ۴۸ـ هرگاه چیزی به فقیر می‌بخشید به دست خودش می‌داد و به کسی حواله نمی‌کرد. ۴۹ـ اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می‌آمد نمازش را کوتاه می‌کرد. ۵۰ـ اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می‌کرد نمازش را کوتاه می‌کرد. ۵۱ـ عزیزترین افراد نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران می‌رسید. ۵۲ـ احدی از محضر او نا امید نبود و می‌فرمود « برسانید به من حاجت کسی را که نمی‌تواند حاجتش را به من برساند.» ۵۳ـ هرگاه کسی از او حاجتی می‌خواست اگر مقدور بود روا می‌فرمود و گرنه با سخنی خوش و با وعده ای نیکو او را راضی می‌کرد. ۵۴ـ هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای معصیت باشد. ۵۵ـ پیران را بسیار اکرام می‌کرد و با کودکان بسیار مهربان بود. ۵۶ـ غریبان را خیلی مراعات می‌کرد. ۵۷ـ با نیکی به شروران، دل آنان را به دست می‌آورد و مجذوب خود می‌کرد. ۵۸ـ همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بردل داشت . ۵۹ـ چون شاد می‌شد چشم ها را بر هم می‌گذاشت و خیلی اظهار فرح نمی‌کرد. ۶۰ـ اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمی‌شد . ۶۱ـ مزاح می‌کرد اما به بهانه مزاح و خنداندن، حرف لغو و باطل نمی‌زد. ۶۲ـ نام بد را تغییر می‌داد و به جای آن نام نیک می‌گذاشت.
۶۳ـ بردباری اش همواره بر خشم او سبقت می‌گرفت. ۶۴ـ از برای فوت دنیا ناراحت نمی‌شد و یا به خشم نمی‌آمد. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم هر کس ز علی ع دم بزند هموطن ماست, [05.10.21 07:01] ۶۵ـ از برای خدا آنچنان به خشم می‌آمد که دیگر کسی او را نمی‌شناخت ۶۶ـ هرگز برای خودش انتقام نگرفت مگر آنکه حریم حق شکسته شود. ۶۷ـ هیچ خصلتی نزد آن حضرت منفورتر از دروغگویی نبود. ۶۸ـ در حال خشنودی و نا خشنودی جز یاد حق بر زبان نداشت. ۶۹ـ هرگز درهم و دیناری نزد خود پس انداز نکرد . ۷۰ـ در خوراک و پوشاک چیزی زیادتر از خدمتکارانش نداشت. ۷۱ـ روی خاک می‌نشست و روی خاک غذا می‌خورد. ۷۲ـ روی زمین می‌خوابید. ۷۳ـ کفش و لباس را خودش وصله می‌کرد. ۷۴ـ با دست خودش شیر می‌دوشید و پای شتر ش را خودش می‌بست. ۷۵ـ هر مرکبی برایش مهیا بود سوار می‌شد و برایش فرقی نمی‌کرد. ۷۶ـ هرجا می‌رفت عبایی که داشت به عنوان زیر انداز خود استفاده می‌کرد. ۷۷ـ اکثر جامه های آن حضرت سفید بود. ۷۸ـ چون جامه نو می‌پوشید جامه قبلی خود را به فقیری می‌بخشید. ۷۹ـ جامه فاخری که داشت مخصوص روز جمعه بود. ۸۰ـ در هنگام کفش و لباس پوشیدن همیشه از سمت راست آغاز می‌کرد. ۸۱ـ ژولیده مو بودن را کراهت می‌دانست. ۸۲ـ همیشه خوشبو بود و بیشترین مخارج آن حضرت برای خریدن عطر بود. ۸۳ـ همیشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک می‌زد. ۸۴ـ نور چشم او در نماز بود و آسایش و آرامش خود را در نماز می‌یافت. ۸۵ـ ایام سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هرماه را روزه می‌داشت. ۸۶ـ هرگز نعمتی را مذمت نکرد. ۸۷ـ اندک نعمت خداوند را بزرگ می‌شمرد. ۸۸ـ هرگز از غذایی تعریف نکرد یا از غذایی بد نگفت. ۸۹ـ موقع غذا هرچه حاضر می‌کردند میل می‌فرمود. ۹۰ـ در سر سفره از جلوی خود غذا تناول می‌فرمود. ۹۱ـ بر سر غذا از همه زودتر حاضر می‌شد و از همه دیرتر دست می‌کشید. ۹۲ـ تا گرسنه نمی‌شد غذا میل نمی‌کرد و قبل از سیر شدن منصرف می‌شد. ۹۳ـ معده اش هیچ گاه دو غذا را در خود جمع نکرد. ۹۴ـ در غذا هرگز آروغ نزد. ۹۵ـ تا آنجا که امکان داشت تنها غذا نمی‌خورد. ۹۶ـ بعد از غذا دستها را می‌شست و روی خود می‌کشید. ۹۷ـ وقت آشامیدن سه جرعه آب می‌نوشید؛ اول آنها بسم الله و آخر آنها الحمدلله. ۹۸ـ از دوشیزگان پرده نشین با حیاتر بود. ۹۹ـ چون می‌خواست به منزلی وارد شود سه بار اجازه می‌خواست. ۱۰۰ـ اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسیم می‌کرد: بخشی برای خدا، بخشی برای خانواده و بخشی برای خودش بود و وقت خودش را نیز با مردم قسمت می‌کرد.
🛑حرم تا حرم پیشنهاد ساخت اتوبان مشهد - مکه در مذاکرات ایران و سعودی سایت خبری (عربی پست): 🔹پیشنهاد ساخت اتوبان مشهد - مکه با عبور از کربلا در مذاکرات اخیر ایران و سعودی مطرح شده و دو طرف از آن استقبال کردند 🔹در صورت تایید رسمی این خبر و اجرای آن، طی مسیر مشهد در شمال شرق ایران تا شهر مکه در غرب عربستان با فاصله بیش از ۳۳۰۰ کیلومتر، حدود ۳۸ ساعت زمان می برد.
مطبوعات حلم الحسنیه.MP3
15.11M
✍️حلم الحسنیه مجتمع مطبوعات پردیسان @Qavami
✍️ صدیق شهید از اکنون تا تا پایان صفر باید از امام هشتم و قبله هفتم نوشت وگفت وشنید . آن امام مهاجر الی الله که ایران را به عرش رساند وعش آل محمد را با خواهر مهاجره اش جان بخشید درود براین معصوم و معصومه این مهر و ماه که این سرزمین را به محل آخرین انقلاب تاریخ بدل کردند . و درود وسلام بر مولود این ماه امام کاظم ع پدر این خواهر وبرادر و دیگر ستارگان فیروزه ای رنگ این مرز وبوم . @Qavami
✅ نقش خواهران امام رضا (ع) در تثبیت تشیع در باکو در هزار و دویست سال قبل هنگامی که حضرت معصومه س وارد قم شدند ، حضرت حکیمه و حضرت رحیمه نیز به باکو رفتند ، و همانگونه که مرقد مطهر حضرت معصومه س قم را به قلب تشیع در مرکز ایران تبدیل کرد ، مرقد مطهر بی بی حکیمه و بی بی رحیمه نیز باکو را به قلب تشیع در قفقاز تبدیل نمود . 🔸 (ع) با علم به وقایع پیش رو و پس از خود، چنین بود ‌که فرزندان پرشمار ایشان ( ۱۹ دختر -که همگی مجرد ماندند- و ۱۸ پسر ) در یک حرکت گسترده نهضتی، در بازه زمانی محدود به ایران تا یمن سرازیر شوند. با این طرح‌ استراتژیک محیط مدار که امام کاظم (ع) و فرزندانشان برای ما به ارمغان آوردند، شیعه در ایران نُضج گرفت. پیش از آن، تشیع در منطقه طبرستان تا بخش‌هایی از سیستان، ظهور و بروز داشت؛ اما تثبیت آن و شکل‌گیری یک ایران شیعه در دوره‌ی امام هفتم (ع) بود. 🔸 ایشان بیشترین فرزند را بین ائمه (ع) داشتند. این شبکه فرزندان یکی از بهترین پایگاه‌های تثبیت جریان در آینده جهان شد. صفای باطن و سبک زندگی هر کدام از فرزندان امام کاظم(ع) توجه مردم مناطق گوناگون را به خود جلب می‌کرد و از همین رو مورد احترام‌شان قرار می‌گرفتند؛ و زمانی که تحت فشار حکومت جائر شهید می‌شدند مردم با عزت و احترام آنان را دفن کرده و مرقد مطهرشان محل ارتباط با خدا می‌شد و مردم به تدریج به دین و آیین ایشان درمی‌آمدند. http://eitaa.com/motaleat_Az
✍جاده ولایت امید است بین دولت تهران و ریاض احداث جاده ولایت از مدینه تا مشهدکه قدمگاه مبارک امام هشتم ع است مورد توافق قرار گیرد .بویژه که احداث جاده مشهد کربلا مکه اخیرا مورد تمایل دولتین قرار گرفته است . آقای قاسمی وزیر راه و شهرسازی خوب است پی گیر باشد و یادگار خوبی به جای گذارد رئیس جمهور که خود خادم الرضا ع است لابد موافق است . @qavami