اگر این #خلوت را ما در خودمان ایجاد نکرده باشیم و در دیدگاهمان جایی را برای ″ولیّ″ در نظر نگرفتیم، آن هایی که برای همه جای خلوت و شلوغ دنیا #برنامه ریخته اند، خب ما را هم در بر خواهند گرفت. و اینجاست که تو با اینکه #زبانت #دلت از عشق حسین پر است، #شمشیرت رگ های حیات حسین را می برد.
در حالیکه از #حجّت می گویی، از مهدی می گویی، از او #فاصله میگیری.
طبیعی است وقتی که تو برنامه ای نگذاشته باشی، خواه و ناخواه در برنامه ی دیگرانی که برای همه ی زاویه های زندگی تو #حساب باز کرده اند، روی همه ی امکانات موجود تو، روی همه سرمایه های تحت الأرضی و فوق الأرضی تو حساب باز کرده اند، تو در طرح آن ها قرار خواهی گرفت.
#استاد_صفایی_حائری
راه حسین را بدون #برنامه نمی شود رفت ...
@qeseyeporqose
"ان شاءالله تابستان که شد شروع می کنیم..."
مسئله امروز یا چند سال اخیر نیست، مدت هاست که خیلی از ما با این #رویکرد که هر زمان سرمون #خلوت شد کار فرهنگی و تربیتی را شروع می کنیم به صورت فصلی و #مقطعی کاری را انجام میدیم و خیلی مواقع هم اصلاً ادامه اش نمیدیم و فراموشش می کنیم...(!)
علت این اتفاق چیه؟
شخصاً فکر می کنم چون تعریف و #شناخت صحیحی نسبت به کار فرهنگی نداریم(!) چرا که کار فرهنگی اصلا در شروع خلاصه نمیشه بلکه در تداوم و #بقا هست که "هویت" خودش را پیدا می کند.
مثال این موضوع هم #رسالت حضرت محمد (صل الله علیه و آله و سلم) هست...
:: تصور کنید در ساحلی ایستادید و تصمیم میگیرید کار فرهنگی کنید پس به #دریای روبه رو شیرجه می زنید و شروع به شنا می کنید بعد از مدتی سر بر می گردانید و تا به #ساحل نگاه کنید ولی چیزی جز دریا نمی بینید(!) بعد به رو به رو نگاه می کنید و باز هم چیزی جز دریا نمی بینید(!) منظورم چیه؟
شروع کارفرهنگی به #اراده ماست ولی پایان داستان باز است و افرادی را که #جذب شان کردیم نمی توانیم در این دریای سرگردان #رها کنیم...
بفهمیم برای چه انسان خلق شده ایم...؟
@qeseyeporqose