eitaa logo
ماه قصه‌ها/ جهاد علمی میبد/امامی
1.8هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2هزار ویدیو
260 فایل
آموزش چند بعدی/برای يادگیری و یاددهی نوین 📌آموزش در ۶ ساحت تربیتی؛ #هوش_مصنوعی #استعدادسنجی #سواد_رسانه #فهم_قرآن #بسیج_علمی_پژوهشی_میبد ارتباط باما: @sijima
مشاهده در ایتا
دانلود
از بچه‌های تیم حافظت بود. در عالم خواب دعوتش می‌کنند برود بهشت زهرا، شاید سرِ قبری معلوم و مشخص؛ فردایش رفته بود! همان جایی که در خواب نشانش دادند... خلوت کرده با شهید که یکی از دوستان تماس می‌گیرد «جایت خالی! شهید گمنام آورده‌اند میبد...» آخرش هم می‌گوید «ای کاش می‌توانستی بیایی اینجا» توی ذهنشْ معادله‌ی خواب دیدن و تماسِ کنار قبر شهید را می‌گذارد روی هم و به جواب می‌رسد «می‌آیم! الان راه می‌فتم!» این را پشت ماشین آمبولانس تعریف می‌کرد. وقتی روبرومان بود و می‌رفتیم به مراسم‌ها و مکان‌های مختلفِ میبد و اردکان؛ او مهمانِ مهمان ما بود! مداحی می‌کرد. وقتی مسیر طولانی می‌شد و وقت و فرصتش بود، وقتی اشک‌هایِ کوچک و بزرگ مردم را پشت در آمبولانس جا می‌گذاشتیم و تنها می‌شدیم و راه می افتادیم سمت مقصد بعدی، دم می‌گرفت و می‌خواند. روضه‌ای سه چهار نفره! دو نفر رسانه‌ای بودیم با دوربین‌هامان، او و یک شهیدِ عزیز! امروز دوباره دارد ماجرا تکرار می‌شود! مهمان ویژه داریم. نمی‌دانم آن رفیقِ شهدا که مال تیم حفاظت مسئولین است و توی یک جایی از تهران زندگی می‌‎کند، کجاست! اما آرزو دارم دوباره در کنار شهیدی جمع شویم، او برایمان روضه حضرت مادر بخواند، آن وقتْ ما و شهید گریه کنیم، یک دلِ سیرِ سیر... https://eitaa.com/pashofteh_jostar
فکر می‌کنم می‌شود اینگونه گفت: «حضرت سلام‌الله‌علیها، بخشی از جریان رسالت حضرت محمد صلوات‌الله‌علیه است و اگر نبود چنین شخصیتی، قطع به یقین کُمیتِ پیامبری خاتم‌النبیین جایی لنگ می‌زد.» پر دل و جرأت نوشته‌ام این را؛ اما فکر می‌کنم واقعیت ماجرا هم همین باشد. کمی تأمل کنیم؛ و رسالت خاتم‌النبیین بدون دختر بزرگوارش را تصور کنیم، آن هم در نقطه اوج جاهلیت انسان؛ زمانی که دخترانْ زنده در گور می‌رفتند، جِنس مردْ تنها جِنس قابل ارزش شمره می‌شد و زنان و دخترانْ دستمایه شهوت مردان بودند؛ و خوانده‌ایم در تاریخ که حتی از همسران خود، به نفع یک دیگر پیاده می شدند! آمدن یک نفر در کنار پیامبر اما این رویه‌ی را به هم زد و در نقطه‌ی اوج دخترکُشی، شأنیت و مقام دختر را زنده کرد و حمایتی بزرگ شد برای پیامبر در مبارزه با جهل و تحجر؛ و از این رو ام‌ابیها شده که مادری کرده برای پدر و نه تنها پدرْ که برای اسلام! همین انسان که شرف داده به انسانیت و پشتیبانی کرده پدر را در جنگ با تعصب و جاهلیت و نفهمی، چندی بعد در جایگاه همسری بروز و ظهور می‌کند و شنیده‌ایم آنچه را که باید؛ و زهرای مرضیه سلام الله علیها در هر نقشی اعم از فرزندی، همسری، مادری، همسایگی و شهروندی رفت، آن جایگاه را متحول کرد... روزگار ما اما روزگار عجیبی است. ماجرای فلسطین باعث هوشیاری بسیاری از غربی ها در قبال اسلام عزیز شده؛ این روزها می‌بینیم که تربیت شده‌های فرهنگ غربی در کشورهای اروپایی و آمریکایی چگونه به سمت اسلام سوق پیدا می‌کنند و با اشک چشم از فهمیدن حقیقتی تازه می‌گویند که پیش از این نمی‌دانستند و نمی‌شناختند! و اما بسیاری از این افراد زنان و دخترانی هستند که در اوج جاهلیت انسان در فرهنگ غربی، نور قرآن و دین اسلام را درک کرده و به دیده تحیر به آن نگریسته‌اند. حالا انگار در دوران ظهور صغری و زمان نزدیک به ظهور کبری، بار دیگر باید حضرت فاطمه‌زهرا سلام‌الله‌علیها به کمک اسلام بیاید؛ این آمدن اما مقدماتی دارد که ما باید فراهم‌ش کنیم؛ دنیای غربْ فاطمه‌ی محمد و علی سلام‌الله‌علیها را بشناسد، محال است به جاهلیت مدرنِ متعفن خودش برگردد... و فاطمه سلام‌الله‌علیها نه یک دختر یا زن برای دورانی کوتاه، که معجزه‌ی خداست برای همه دوران‌ها، مثل قرآن که هرگز کهنه و قدیمی نمی‌شود... سلام و درود خدا بر او... https://eitaa.com/pashofteh_jostar
کاپشن‌صورتی، گوشواره‌قلبی! با تک‌مادهْ رهبری را نیمچه‌قبولکی دارد! همچین بگویم که از مجموعه نظام جمهوری اسلامی فقط رهبری را دوست دارد، آن هم انگار بر می‌گردد به دیدار دانشجوییِ چند سال قبل؛ توی مراسمی نیمه‌خصوصی با رهبری بلند می‌شود و اعتراض می‌کند؛ اعتراض‌ش البته به رهبری نبوده! به فرغون‌های تولید ایران خودرو و سایپا بوده و شأن ایرانی جماعت، که باید مثلاً گاری بهتری سوار شویم! آنجا مورد تایید رهبری هم قرار می‌گیرد! این دوستِ من یک چفیه از دست رهبری می‌گیرد که به قول خودش شش_هفت سال است نگذاشته رنگ آب ببیند و آن را همین‌طوری نگه داشته... از همه‌ی نظام فقط آقایش را آن هم با تک‌ماده قبول دارد! اعتقاد دارد جایگزینی برای جمهوری‌اسلامی نیست! و باید آقا و جمهوری اسلامی خودشان را درست کنند! من با جواد البته بحث زیادی نمی‌کنم. پسرِ خوش‌مشربی که می‌شود با او در مورد مسائل مختلف دیگری، اعم از تخصصی که دارد بحث و گفتگو کرد و چیزْ یاد گرفت... دیروز صحبت می‌کردیم در مورد چه چیزی را، نمی‌دانم؛ اما عکسی نشان‌ش دادم که تازگی با هوش مصنوعی ساخته بودم؛ «دختری با لباس صورتی، گوشواره قلبی، خوابیده بر پرچم سه‌رنگِ مقدس.» همین که دید، سرش چرخید و نگاهش را دزدید! گفت که از این عکس‌ها نشان‌ش ندهم! به یک دقیقه هم نکشید که بلند شد و رفت. وسط گف‌وگفت! و در حال رفتن گفت که «حالم بد شد...!» همیشه طی ساعات کاری چند باری به ما سر می‌زند، دیروز اما دیگر پیدایش نشد. نگفت اما می‌دانم! عکسی که نشانش دادم او را یاد دخترش انداخت. دختری دارد چهار پنج ساله که همه‌ی زندگی اوست؛ همه زندگی که می‌گویم، واقعاً همه‌ی زندگی هست، عشق عجیب‌غریب پدر دختری! و از دیروز تا حالا این صحنه جلوی چشمم کنار نمی‌رود. سرخ شدن صورتش، بلند شدنش، در رفتنش، دیگر پیدا نشدنش...! پی‌نوشت: 1) بعضی اما خوشحالند از کشته شدنِ بیش از نود نفر انسان بی‌گناه، که فقط یکی‌شان دختری با کاپشن صورتی و گوشواره قلبی‌ست...! 2) عکسی که با هوش مصنوعی ساختم را می‌گذارم ببینید... https://eitaa.com/pashofteh_jostar https://karimimeybody.blog.ir